میجی، امپراتور ژاپن و دنیای او (1912-1852): نگاهی به جریان تجدد و تعالی ژاپن با مرور زندگی‌نامه‌ی امپراتور میجی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'ی ها ' به 'ی‌ها '
جز (جایگزینی متن - 'ب های ' به 'ب‌های ')
جز (جایگزینی متن - 'ی ها ' به 'ی‌ها ')
خط ۲۸: خط ۲۸:
'''میجی، امپراتور ژاپن و دنیای او (1912-1852): نگاهی به جریان تجدد و تعالی ژاپن با مرور زندگی‌نامه‌ی امپراتور میجی''' تألیف [[کین، دونالد|دونالد کین]]؛ مترجم [[رجب‌زاده، هاشم|هاشم رجب‌زاده]]، بالنده شدن و درخشش علمی و صنعتی زاپن در عصر جدید، در کنار جلوه‌ی فرهنگ و هنر والای آن، توجه بسیاری را به خود گرفته است. پژوهندگان آگاهی‌های تازه‌ای از گوشه‌های تاریک تمدن و تاریخ ژاپن یافته اند و آثار بسیاری از روزگار باستان سر از خاک درآورده است. در این میان تاریخ تجدد ژاپن و رویدادهای مهم و سرنوشت ساز دوره‌ی امپراتور میجی (1912-1868) بخش مهمی از تاریخ آن سرزمین به شمار می آید و بی گمان ترکیب و گردش کار جهانی را که امروز می بینیم شکل داده است. امپراتور میجی هم عصر ناصرالدین شاه قاجار بود و از این رو شرح زمانه، سرگذشت و کارهای او برای خوانندگان ایرانی جالب و تأمل برانگیز است.
'''میجی، امپراتور ژاپن و دنیای او (1912-1852): نگاهی به جریان تجدد و تعالی ژاپن با مرور زندگی‌نامه‌ی امپراتور میجی''' تألیف [[کین، دونالد|دونالد کین]]؛ مترجم [[رجب‌زاده، هاشم|هاشم رجب‌زاده]]، بالنده شدن و درخشش علمی و صنعتی زاپن در عصر جدید، در کنار جلوه‌ی فرهنگ و هنر والای آن، توجه بسیاری را به خود گرفته است. پژوهندگان آگاهی‌های تازه‌ای از گوشه‌های تاریک تمدن و تاریخ ژاپن یافته اند و آثار بسیاری از روزگار باستان سر از خاک درآورده است. در این میان تاریخ تجدد ژاپن و رویدادهای مهم و سرنوشت ساز دوره‌ی امپراتور میجی (1912-1868) بخش مهمی از تاریخ آن سرزمین به شمار می آید و بی گمان ترکیب و گردش کار جهانی را که امروز می بینیم شکل داده است. امپراتور میجی هم عصر ناصرالدین شاه قاجار بود و از این رو شرح زمانه، سرگذشت و کارهای او برای خوانندگان ایرانی جالب و تأمل برانگیز است.
==گزارش کتاب==
==گزارش کتاب==
در سال‌های دهه‌ی 1850 میشامدها و بلاهای طبیعی سخت روی می داد. روابط ژاپن با ممالک خارجی هم پرالتهاب بود. در سال 1953 ناوگانی به رهبری ناخدا پری آمریکایی که می‌خواست دروازه‌های ژاپن را به روی تجارت بگشاید در آب‌های ساحلی ژاپن پیدا شد؛ و حکومت سپهسالاری (شوگون) در 31 مارس 1854 پیمان کاناگاوا را بی مشورت امپراتور با آمریکا امضا کرد. در نوامبر 1854 کشتی جنگی روس به خلیج اوساکا رسید؛ و در سال 1856 تا ونزند هریس، وزیر مختار آمریکا، با کشتی جنگی به شیمودا آمد و در این بندر مستقر شد. روز 13 مارس 1861 ناو جنگی تندرو روسی در جزایر تسوشیما میان کره و ژاپن پهلو گرفت. مقاومت ها در داخل ژاپن فزاینده بود روز 5 ژوئن 1860 چهارده رونین (سامورانی امیر از دست داده) از ایالت میتو به سفارتخانه‌ی بریتانیا در ادو (توکیو کنونی) پایتخت شوگون حمله کردند. از سوی دیگر امیر ایالت هاگی نماینده‌ای به کیوتو نزد امپراتور فرستاد و درخواست کرد که دربار ژاپن به سیاست انزوای کشور پایان دهد. امپراتور کؤمی نپذیرفت؛ اما موافق تقویت نیروی نظامی زاپن بود، و قطعه‌ای تانکا (شعر پنج بندی 31 هجانی) در این باره سرود. اکنون مشغله‌ی عمده‌ی ذهنی دربار تصمیم به قبول یا رد درخواست شوگون برای وصلت با کازو نومی یا (چیکاکو نومی یا) خواهر کوچک تر کؤمی بود (عروسی سرانجام در 11 مارس 1862 سرگرفت). شورشیان در کیوتو که مخالف این وصلت بودند چند مقام درباری، از آن میان ایواکورا تومومی، را در حصر خانگی نهادند. کؤمی همچنان اصرار داشت که شوگون یا فرمانروای لشکری ژاپن در اجرای سیاست چندصاله‌ی «سونؤ جوی» (احترام به امپراتور و راندن وحشیان) همه‌ی خارجی ها را از ژاپن بیرون کند. مقام های حکومت سپهسالاری از فرونشاندن آشوب و ناآرامی ها که پیوسته گسترده تر می‌شد ناتوان ماندند؛ و در بهار سال 1863 شوگون، توکوگاوا یه موچی، برای نخستین بار به کیوتو و نزد امپراتور رفت و همان روز از شاهزاده موتسو هیتو (میجی بعدی) هم دیدن کرد. فکر از میان برداشتن نظام سپهسالاری و بازگرداندن قدرت حکومت به امپراتور میان شماری از درباریان پیدا شده بود، و هرچه می گذشت شمار بیش تری از امیران ولایات (دایمیو) هم با این فکر همراه می‌شدند.
در سال‌های دهه‌ی 1850 میشامدها و بلاهای طبیعی سخت روی می داد. روابط ژاپن با ممالک خارجی هم پرالتهاب بود. در سال 1953 ناوگانی به رهبری ناخدا پری آمریکایی که می‌خواست دروازه‌های ژاپن را به روی تجارت بگشاید در آب‌های ساحلی ژاپن پیدا شد؛ و حکومت سپهسالاری (شوگون) در 31 مارس 1854 پیمان کاناگاوا را بی مشورت امپراتور با آمریکا امضا کرد. در نوامبر 1854 کشتی جنگی روس به خلیج اوساکا رسید؛ و در سال 1856 تا ونزند هریس، وزیر مختار آمریکا، با کشتی جنگی به شیمودا آمد و در این بندر مستقر شد. روز 13 مارس 1861 ناو جنگی تندرو روسی در جزایر تسوشیما میان کره و ژاپن پهلو گرفت. مقاومت ها در داخل ژاپن فزاینده بود روز 5 ژوئن 1860 چهارده رونین (سامورانی امیر از دست داده) از ایالت میتو به سفارتخانه‌ی بریتانیا در ادو (توکیو کنونی) پایتخت شوگون حمله کردند. از سوی دیگر امیر ایالت هاگی نماینده‌ای به کیوتو نزد امپراتور فرستاد و درخواست کرد که دربار ژاپن به سیاست انزوای کشور پایان دهد. امپراتور کؤمی نپذیرفت؛ اما موافق تقویت نیروی نظامی زاپن بود، و قطعه‌ای تانکا (شعر پنج بندی 31 هجانی) در این باره سرود. اکنون مشغله‌ی عمده‌ی ذهنی دربار تصمیم به قبول یا رد درخواست شوگون برای وصلت با کازو نومی یا (چیکاکو نومی یا) خواهر کوچک تر کؤمی بود (عروسی سرانجام در 11 مارس 1862 سرگرفت). شورشیان در کیوتو که مخالف این وصلت بودند چند مقام درباری، از آن میان ایواکورا تومومی، را در حصر خانگی نهادند. کؤمی همچنان اصرار داشت که شوگون یا فرمانروای لشکری ژاپن در اجرای سیاست چندصاله‌ی «سونؤ جوی» (احترام به امپراتور و راندن وحشیان) همه‌ی خارجی‌ها را از ژاپن بیرون کند. مقام های حکومت سپهسالاری از فرونشاندن آشوب و ناآرامی‌ها که پیوسته گسترده تر می‌شد ناتوان ماندند؛ و در بهار سال 1863 شوگون، توکوگاوا یه موچی، برای نخستین بار به کیوتو و نزد امپراتور رفت و همان روز از شاهزاده موتسو هیتو (میجی بعدی) هم دیدن کرد. فکر از میان برداشتن نظام سپهسالاری و بازگرداندن قدرت حکومت به امپراتور میان شماری از درباریان پیدا شده بود، و هرچه می گذشت شمار بیش تری از امیران ولایات (دایمیو) هم با این فکر همراه می‌شدند.


در این احوال چارلز ریچاردسون انگلیسی با سه همراه خود سواره به موکب امیر شیمیزو هیرامیتسو، دایمیو ایالت ساتسوما، رسید و بی اعتنا گذشت. ملازمان امیر ساتسوما این رفتار او را اهانتی غیرقابل گذشت شناختند، و ریچاردسون را در جا کشتند. دولت بریتانیا خواهان غرامت و جبران وضع از حکومت شوگون و امارت ساتسوما هردو شد.
در این احوال چارلز ریچاردسون انگلیسی با سه همراه خود سواره به موکب امیر شیمیزو هیرامیتسو، دایمیو ایالت ساتسوما، رسید و بی اعتنا گذشت. ملازمان امیر ساتسوما این رفتار او را اهانتی غیرقابل گذشت شناختند، و ریچاردسون را در جا کشتند. دولت بریتانیا خواهان غرامت و جبران وضع از حکومت شوگون و امارت ساتسوما هردو شد.


روز 9 ژوئن 1863 شوگون به دربار گزارش داد که خارجی ها روز 24 این ماه اخراج خواهند شد. در این روز و پس از آن از ساحل ایالت چؤشو چند کشتی آمریکایی و فرانسوی و هلندی به به توپ بستند. امپراتور پیام تبریک فرستاد، و دولت‌های خارجی به مقابله برآمدند. آشوب و آشفتگی کارها و شورش گروه‌های ناراضی و مردان سامورائی روز افزون بود. امپراتور کؤمی هم همیشه از اوضاع شکایت داشت و در شعری تمایل خود را به کناره گیری بازگفت. توکوگاوا یه موچی روز 19 سپتامبر 1866 در 21 سالگی به مرگی ناگهانی درگذشت. اندک زمانی پس از آن امپراتور کؤمی در 37 سالگی چشم از جهان فروبست. مرگ او را مشکوک شناخته‌اند.
روز 9 ژوئن 1863 شوگون به دربار گزارش داد که خارجی‌ها روز 24 این ماه اخراج خواهند شد. در این روز و پس از آن از ساحل ایالت چؤشو چند کشتی آمریکایی و فرانسوی و هلندی به به توپ بستند. امپراتور پیام تبریک فرستاد، و دولت‌های خارجی به مقابله برآمدند. آشوب و آشفتگی کارها و شورش گروه‌های ناراضی و مردان سامورائی روز افزون بود. امپراتور کؤمی هم همیشه از اوضاع شکایت داشت و در شعری تمایل خود را به کناره گیری بازگفت. توکوگاوا یه موچی روز 19 سپتامبر 1866 در 21 سالگی به مرگی ناگهانی درگذشت. اندک زمانی پس از آن امپراتور کؤمی در 37 سالگی چشم از جهان فروبست. مرگ او را مشکوک شناخته‌اند.


موتسوهیتو روز برنشستن به تخت چهل تانکا سرود. شوق شعر سرودن نمایان ترین میراثی بود که از پدرش امپراتور کؤمی داشت. کؤمی همیشه نزد خود می‌خواند و شعر گفتن می آموخت. ساچی نو می یا (شاهزاده ساچی، نامی که میجی در کودکی به ان خوانده می‌شد) در شش سالگی شعری سرود؛ نخستین قطعه از یکصد هزار تانکا که از او بازمانده است. میجی در روز 19 فوریه 1869 در نخستین مجلس شعر خواهنی نوروزی دوره‌ی پادشاهی خود حضوری یافت. او قطعه‌ای تانکا در وصف «نسیم بهاری که بر دریا می وزد» ساخته بود. گاهی که سرحال بود قطعه‌هایی از نمایش نو را به آواز می‌خواند و به ندیمه هایش هم یاد داده بود که بخوانند. در سفرهای او به گوشه و کنار ژاپن، مردمی که کنار راه در انتظار دیدن وی ایستاده بودند هریک شعری ساخته بودند. به این امید که فرصتی بیابند و برای امپراتور بخوانند. دیگران نیز در عصر پادشاهی میجی حال و احساس خود را به شعر باز می نمودند.
موتسوهیتو روز برنشستن به تخت چهل تانکا سرود. شوق شعر سرودن نمایان ترین میراثی بود که از پدرش امپراتور کؤمی داشت. کؤمی همیشه نزد خود می‌خواند و شعر گفتن می آموخت. ساچی نو می یا (شاهزاده ساچی، نامی که میجی در کودکی به ان خوانده می‌شد) در شش سالگی شعری سرود؛ نخستین قطعه از یکصد هزار تانکا که از او بازمانده است. میجی در روز 19 فوریه 1869 در نخستین مجلس شعر خواهنی نوروزی دوره‌ی پادشاهی خود حضوری یافت. او قطعه‌ای تانکا در وصف «نسیم بهاری که بر دریا می وزد» ساخته بود. گاهی که سرحال بود قطعه‌هایی از نمایش نو را به آواز می‌خواند و به ندیمه هایش هم یاد داده بود که بخوانند. در سفرهای او به گوشه و کنار ژاپن، مردمی که کنار راه در انتظار دیدن وی ایستاده بودند هریک شعری ساخته بودند. به این امید که فرصتی بیابند و برای امپراتور بخوانند. دیگران نیز در عصر پادشاهی میجی حال و احساس خود را به شعر باز می نمودند.