کشف ما یرد به علی الفصوص المسمی عین الحیاة في معرفة الذات و الأفعال و الصفات

    از ویکی‌نور
    کشف ما یرد به علی الفصوص المسمی عین الحیاة في معرفة الذات و الأفعال و الصفات
    کشف ما یرد به علی الفصوص المسمی عین الحیاة في معرفة الذات و الأفعال و الصفات
    پدیدآورانمکی، محمد بن مظفرالدین محمد (نویسنده)

    فیروزآبادی، محمد بن یعقوب (نویسنده)

    مزیدی، احمد فرید (محقق)
    عنوان‌های دیگرالاغتباط بمعالجه ابن الخياط (في اجوبه سئل عنها بحق الشيخ محيي الدين ابن عربي)
    ناشردار الکتب العلمية
    مکان نشرلبنان - بيروت
    سال نشر1429ق.
    چاپچاپ يکم
    موضوعابن عربي، محمد بن علي، 560 - 638ق. فصوص الحکم - نقد و تفسير

    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14

    عرفان - دفاعيه‎‌‌ها و رديه‎‌‌ها
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏ ‎‏/‎‏الف‎‏28‎‏ ‎‏ف‎‏6088 / 283 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    کشف ما یرد به علی الفصوص المسمی عین الحیاة في معرفة الذات و الأفعال و الصفات، اثر ابوالفتح محمد بن مظفرالدین مکی (متوفی حدود 926ق) کتابی است در عرفان نظری که به همراه رساله «الإغتباط بمعالجة ابن الخیاط في أجوبة سئل عنها بحق الشیخ محیي‌الدین ابن عربی» نوشته مجدالدین فیروزآبادی (متوفی 817ق) از عالمان مشهور اهل ‌تسنن، درصدد پاسخگویی به اشکال‌های وارد شده به اعتقادات ابن عربی و کتاب فصوص وی نگاشته شده است و با تحقیق احمد فرید مزیدی، به چاپ رسیده است.

    ساختار

    کتاب با مقدمه محقق آغاز و مطالب در یک صدر، مقدمه، سه باب و خاتمه، تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه محقق، به‌صورت مختصر، به موضوع کتاب اشاره شده و سپس، شرح‌حال کوتاهی از نویسنده، ارائه شده است[۱].

    مقدمه نویسنده، به موضوع علم تصوف و مباحث و ملحقات مربوط به آن و توضیح مختصر موضوع ابواب و فصول کتاب، اختصاص یافته است[۲].

    صدر مشتمل بر دو فصل، به شرح ذیل می‌باشد:

    نویسنده در فصل اول، به مسافرت خود به تبریز و ملاقات با عبدالرحمن جامی و اخذ طریقت از مشایخ خویش اشاره کرده است[۳].

    در فصل دوم، به توضیح طریقت شیخ محی‌الدین و اشاره به تفاوت میان موحدین و ملحدین در نگاه او، پرداخته شده است[۴].

    در باب اول، در چهارفصل به شرح ذیل، به مباحث مربوط به ذات واجب‌الوجود، پرداخته شده است که به ترتیب، عبارتند از:

    در فصل اول، به توضیح این موضوع پرداخته شده است که وجود واجب‌الوجود، عین ذات آن است، زیرا اگر غیر این باشد، وجود مانند صفت برای او بوده و لازمه این امر، امکان است نه وجوب[۵].

    در فصل دوم، به این پرسش پاسخ داده شده است که آیا ماهیت واجب‌الوجود، مخالف سایر ماهیات می‌باشد یا نه[۶].

    در فصل سوم، به بررسی موضوع علم به کنه ذات خداوند، از دیدگاه امام رازی در میان متقدمین و غزالی، از متأخرین و نیز قول حکما و جمهور متکلمین در این زمینه، پرداخته شده است[۷].

    در فصل چهارم، به‌صورت مختصر، به مراتب اعتبارات عقلیه، اشاره گردیده است[۸].

    باب دوم، در هشت فصل زیر، به بحث پیرامون صفات خداوند، اختصاص یافته است:

    در فصل اول، به‌صورت عام و کلی، به بحث پیرامون اتصاف واجب‌الوجود به صفات ثبوتیه حقیقیه و عدم اتصاف سلبیات به او، پرداخته شده است. در این زمینه، دیدگاه اشاعره، مبنی بر زائد بودن صفات بر ذات واجب‌الوجود، مورد نقد و بررسی قرار گرفته است[۹].

    در فصل دوم، از صفت حیات خداوند، سخن به میان آمده است. در این‌که حیات جزو صفات واجب متعال است، اختلافی وجود ندارد، زیرا او عالم قادر است و عالم قادر، ضرورتاً متصف به حیات است. اما در معنای حیات، اختلاف وجود دارد که در این فصل، به بررسی این موضوع، پرداخته شده است[۱۰].

    در فصل سوم، به چگونگی کیفیت اتصاف واجب‌الوجود به صفت علم و کلیت یا جزئیت این صفت درباره او، پرداخته شده است[۱۱].

    در فصل چهارم، از صفت قدرت واجب‌الوجود سخن به میان آمده است. اتصاف خداوند به صفت قدرت نیز از جمله صفاتی است که تمام عقلا بر آن اتفاق‌نظر دارند، اما پیرامون نحوه این اتصاف، اختلافاتی وجود دارد، لذا در این فصل، این اتصاف از دیدگاه فلاسفه و حکما، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۱۲].

    در فصل پنجم، صفت اراده در نزد صوفیه، فلاسفه و اشاعره، به‌صورت مختصر، توضیح داده شده است. این صفت نزد صوفیه، عبارت است از نسبت ذاتیه‌ای که اقتضای تخصیص را دارد و نزد فلاسفه، نفس علم خداوند به وجه نظام اکمل است که عنایت، نامیده می‌شود. اشاعره نیز آن را صفتی می‌دانند که موجب تخصیص یکی از دو مقدور به وقوع می‌شود[۱۳].

    در فصل ششم، با استفاده از آیه 14 سوره علق: «أَلَمْ يَعْلَمْ بِأَنَّ اللَّهَ يَرَىٰ» (آیا او ندانست که خداوند (همه اعمالش را) می‌بیند)، آیه 14 سوره قمر: «تَجْرِي بِأَعْيُنِنَا» (آن کشتی با نظر و حفظ و عنایت ما روان می‌گشت)، آیه 46 سوره طه: «إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَ أَرَىٰ» (من با شما هستم؛ (همه چیز را) می‌شنوم و می‌بینم) و آیه 4 سوره احزاب: «وَ اللَّهُ يَقُولُ الْحَقَّ وَ هُوَ يَهْدِي السَّبِيلَ» (و خدا سخن به حقّ می‌گوید و اوست که (شما را) به راه حقیقت راهنمایی می‌کند) معنای صفات سمع و بصر نزد صوفیه، تبیین شده است[۱۴].

    در فصل هفتم، از مبحث کلام الهی سخن به میان آمده است. از جمله آیاتی که در تبین این مبحث، مورد استفاده قرار گرفته است، می‌توان به آیه 40 سوره نحل: «إِنَّمَا قَوْلُنَا لِشَيْءٍ إِذَا أَرَدْنَاهُ أَنْ نَقُولَ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ» (ما به امر نافذ خود هر چه را اراده کنیم همین که گوییم موجود باش، همان لحظه موجود خواهد شد) و آیه 164 سوره نساء: «وَ كَلَّمَ اللَّهُ مُوسَىٰ تَكْلِيمًا» (و خدا با موسی (در طور) آشکار و روشن سخن گفت) اشاره نمود[۱۵].

    در فصل هشتم، به بحث پیرامون صفاتی از خداوند پرداخته شده است که مورد اختلاف می‌باشند. این صفات، عبارتند از: «البقاء»، «القدم»، «الاستواء»، «الوجه»، «الید»، «العین»، «الجنب»، «القدم» (به فتح قاف)، «الرجل» (به کسر راء)، «الیمین»، «الأصبع» و «التکوین»[۱۶].

    در باب سوم، در سه فصل، به موضوع افعال، پرداخته شده است:

    در فصل اول، به منظور بررسی اختیاری یا غیراختیاری بودن افعال عباد، ابتدا قول مذهب اشعری پیرامون قدرت خداوند و تأثیر آن بر افعال بندگان مورد بحث قرار گرفته و سپس به اشکالات آن، اشاره شده است[۱۷].

    مطلبی در میان فلاسفه وجود دارد که به قاعده «الواحد» شهرت دارد، به این مضمون که «الواحد لایصدر عنه إلا الواحد» و از آن چنین برداشت می‌کنند که خداوند واحد است و از او غیر از واحد، صادر نمی‌شود. این موضوع در فصل دوم، تحت عنوان سلسه موجودات، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است[۱۸].

    در فصل سوم، از مبحث حدوث یا قدم عالم، سخن به میان آمده[۱۹] و در خاتمه به موضوع توحید ذاتی و اقوال مطرح شده پیرامون آن، پرداخته شده است[۲۰].

    الإغتباط بمعالجة ابن الخیاط

    کتاب «الإغتباط بمعالجة ابن الخیاط» از عالم مشهور اهل ‌تسنن، مجدالدین فیروزآبادی صاحب القاموس المحیط (متوفی ۸۱۷ق) است که از بزرگان فقه، حدیث، ادب و لغت به شمار می‌آید.

    فیروزآبادی کتاب را در پاسخ به انتقادات و سؤالاتی نوشته که درباره ابن‌ عربی، مطرح گردیده است. از جمله آنها، وی در پاسخ یکی از منتقدین محیی‌الدین می‌گوید: محیی‌الدین در عصر خود در میان علما زندگی می‌کرد و بسیاری وی را از نزدیک دیدند و همگی آنها وی را تعظیم و احترام نمودند و به جلالت قدر وی اعتراف نموده و بسیاری از علمای بزرگ و ملوک، به واسطه دوستی با او، به خداوند تقرب می‌جستند. وی مدتی نیز مجاور مکه مکرمه بود که این شهر، مجمع علما، فقها و محدثین بوده و او در آن شهر، به سماع و اسماع حدیث می‌پرداخت و علمای مکه که بسیار نیز بودند به حضور در محضر وی تبرک می‌جستند و تألیفاتش را در نزدش می‌خواندند. وی در ادامه، چنین نوشته است: «محیی‌الدین در مکه مکرمه فتوحات را از بر نگاشت و چون از آن فارغ شد آن را بالای بام کعبه معظمه قرار داد و تا یک سال پائین نیاورد و چون آن را پائین آوردند دیدند که هیچ برگه‌ای از آن مرطوب نشده و بادها با آن بازی ننموده‌اند، درحالی‌که باران‌ها و بادهای مکه بسیار شدید است به‌گونه‌ای که قابل وصف نیست. و در این هنگام بود که به خاطر مردم رسید که این کتاب را بنویسند و نشر دهند و کسی به کفر وی فتوا نداد. آیا مردم و عالمانی که در آنجا بودند از حال محیی‌الدین بی‌خبر بودند یا کارهائی جاهلانه می‌نمودند»[۲۱].

    از جمله ویژگی‌های این رساله، می‌توان به منابع متعدد و مهمی اشاره نمود که نویسنده در نگارش رساله، از آنها بهره برده است که از جمله آنها عبارتند از: «اصطلاحات الصوفیة» ابن عربی، «إحیاء العلوم الدین» غزالی، «الأعلام» زرکلی، «بصائر ذوي التمییز في لطائف الکتاب العزیز» فیروزآبادی و «البدایة و النهایة» ابن کثیر[۲۲].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب هر دو کتاب، به همراه فهرست مهم‌ترین مصادر و مراجع کتاب «الاغتباط»، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع[۲۳]، به توضیح برخی از مطالب متن، پرداخته شده است[۲۴].

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها