پرش به محتوا

عنوان الدراية فيمن عرف من العلماء في المائة السابعة ببجاية: تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
جز (جایگزینی متن - '== معرفى اجمالى == «(.*)»' به '== معرفى اجمالى == '''$1'''')
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۵۷: خط ۵۷:
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:
برخى از مطالب جالب اين كتاب، عبارت است از:


1. شيخ فقيه اصولى مشارك محصل ابوالعباس احمد بن خالد از اهالى مالقه حدود سال 660ق، در اندلس و مراكش دانش آموخت و با گروهى از فاضلان ملاقات كرد و مدتى طولانى ملازم فقيه امام ابوعبدالله مومنانى شد. از وى شنيدم مى‌گفت: مدت بيست سال ملازم او بوده و مى‌گفت: به‌مانند همين مدت، ارسطو ملازم افلاطون شد.
#شيخ فقيه اصولى مشارك محصل ابوالعباس احمد بن خالد از اهالى مالقه حدود سال 660ق، در اندلس و مراكش دانش آموخت و با گروهى از فاضلان ملاقات كرد و مدتى طولانى ملازم فقيه امام ابوعبدالله مومنانى شد. از وى شنيدم مى‌گفت: مدت بيست سال ملازم او بوده و مى‌گفت: به‌مانند همين مدت، ارسطو ملازم افلاطون شد.
 
#:صاحب‌نظر در زمينه اصول فقه و اصول دين بنا بر شيوه ائمه متقدمين بود و به روش فخرالدين اعتقادى نداشت و درباره آن اين اعتقاد را داشت كه در آن خلطى صورت گرفته؛ زيرا بخشى از منطق را در اين دو اصل وارد كرده است.
صاحب‌نظر در زمينه اصول فقه و اصول دين بنا بر شيوه ائمه متقدمين بود و به روش فخرالدين اعتقادى نداشت و درباره آن اين اعتقاد را داشت كه در آن خلطى صورت گرفته؛ زيرا بخشى از منطق را در اين دو اصل وارد كرده است.
#:در علم طب و حكمت طبيعى و الهى مشاركتى داشت و كم سخن مى‌گفت و در خودنگهدارى در بحث، ملكه‌اى قوى داشت. براى «اقراء» (آموزش قرائت) در بجايه مجلسى ترتيب داد و در خانه‌اش بر او قرائت مى‌شد تا تصحيح كند. برخى از مطالب «الإرشاد» و «المستصفى» را بر او خواندم و بر او در آغاز كارم بخشى از «معيار العلم» درعلم منطق را خواندم و برخى از اصحاب ما، «الإشارات و التنبيهات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را از آغاز تا پايانش بر او خواندند و او خوش‌فكر بود و نظر صائبى داشت و خودش را از اهل توكل مى‌شمرد و مى‌گفت: هرگز چيزى ذخيره نكردم و... در بجايه دهه شصت (660ق) درگذشت و در حومه باب امسيون... دفن شد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص73-74</ref>.
 
#شيخ فقيه، ولى صالح عابد زاهد، موفق منقطع ابوالحسن عبيدالله بن احمد بن عبدالمجيد بن عمر بن يحيى ازدى، از اهالى رنده بود كه به عدوه رحلت كرد و بجايه را وطنش قرار داد. او بر سنن فقها و راه متعبدين صلحا بود و علم و وقار و عمل پسنديده داشت... و هر كسى كه او را مى‌ديد قول نبى(ص) به يادش مى‌آمد (آنان كه ديدارشان انسان را به ياد خدا مى‌اندازد) و با مردم پيوندى نداشت و... دعايى مستجاب داشت و... در موارد مخالفت با شريعت مسامحه نمى‌كرد و بر طبق شطحات صوفيه عمل نمى‌كرد... سرانجام در بجايه در نصف اول شب سه‌شنبه هفتم رجب سال 691ق، درگذشت و بعد از نماز ظهر در نزديكى باب جديد دفن شد و جمعيت بسيارى براى وى جمع شدند و قبرش امروزه در آنجا زيارتگاه است. او در سال 601ق به دنيا آمده بود <ref>ر.ك: همان، ص107-108</ref>.
در علم طب و حكمت طبيعى و الهى مشاركتى داشت و كم سخن مى‌گفت و در خودنگهدارى در بحث، ملكه‌اى قوى داشت. براى «اقراء» (آموزش قرائت) در بجايه مجلسى ترتيب داد و در خانه‌اش بر او قرائت مى‌شد تا تصحيح كند. برخى از مطالب «الإرشاد» و «المستصفى» را بر او خواندم و بر او در آغاز كارم بخشى از «معيار العلم» درعلم منطق را خواندم و برخى از اصحاب ما، «الإشارات و التنبيهات» [[ابن سینا، حسین بن عبدالله|ابن سينا]] را از آغاز تا پايانش بر او خواندند و او خوش‌فكر بود و نظر صائبى داشت و خودش را از اهل توكل مى‌شمرد و مى‌گفت: هرگز چيزى ذخيره نكردم و... در بجايه دهه شصت (660ق) درگذشت و در حومه باب امسيون... دفن شد <ref>ر.ك: متن كتاب، ص73-74</ref>.
#ابوعبدالله محمد بن محمد بن احمد معروف به ابن الجنان از اهل روايت و درايت و حفظ و اتقان و خوش‌خطى و ضبط نيكو و در كتابت از همانندان ابوالمطرف مخزومى بود و بسيار با هم مكاتبه مى‌كردند، با مطالبى كه بسيارى از فصحا از آن عاجزند و نمى‌رسد به آن مگر قليلى از بليغان و نشر و نظمش همگى خوب است... <ref>ر.ك: همان، ص349-350</ref>.
 
#نويسنده اسامى و شرح حال استادان خودش در علوم مختلف فقه، منطق، عربى و... را نيز به‌صورت مفصل ذكر كرده است <ref>ر.ك: همان، ص355-401</ref>.
2. شيخ فقيه، ولى صالح عابد زاهد، موفق منقطع ابوالحسن عبيدالله بن احمد بن عبدالمجيد بن عمر بن يحيى ازدى، از اهالى رنده بود كه به عدوه رحلت كرد و بجايه را وطنش قرار داد. او بر سنن فقها و راه متعبدين صلحا بود و علم و وقار و عمل پسنديده داشت... و هر كسى كه او را مى‌ديد قول نبى(ص) به يادش مى‌آمد (آنان كه ديدارشان انسان را به ياد خدا مى‌اندازد) و با مردم پيوندى نداشت و... دعايى مستجاب داشت و... در موارد مخالفت با شريعت مسامحه نمى‌كرد و بر طبق شطحات صوفيه عمل نمى‌كرد... سرانجام در بجايه در نصف اول شب سه‌شنبه هفتم رجب سال 691ق، درگذشت و بعد از نماز ظهر در نزديكى باب جديد دفن شد و جمعيت بسيارى براى وى جمع شدند و قبرش امروزه در آنجا زيارتگاه است. او در سال 601ق به دنيا آمده بود <ref>ر.ك: همان، ص107-108</ref>.
 
3. ابوعبدالله محمد بن محمد بن احمد معروف به ابن الجنان از اهل روايت و درايت و حفظ و اتقان و خوش‌خطى و ضبط نيكو و در كتابت از همانندان ابوالمطرف مخزومى بود و بسيار با هم مكاتبه مى‌كردند، با مطالبى كه بسيارى از فصحا از آن عاجزند و نمى‌رسد به آن مگر قليلى از بليغان و نشر و نظمش همگى خوب است... <ref>ر.ك: همان، ص349-350</ref>.
 
4. نويسنده اسامى و شرح حال استادان خودش در علوم مختلف فقه، منطق، عربى و... را نيز به‌صورت مفصل ذكر كرده است <ref>ر.ك: همان، ص355-401</ref>.


== وضعيت كتاب ==
== وضعيت كتاب ==
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش