۱۴۵٬۹۸۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ه ای ' به 'های ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ت های ' به 'تهای ') |
||
| خط ۴۶: | خط ۴۶: | ||
شرق شناسی تحولی علمی است که از سده های هفدهم و هجدهم میلادی در نتیجهی رخدادهای علمی، فنی و تکنیکی در دنیای غرب و با توجه به اهمیتی که دنیای شرق جهت تأمین منافع شان داشت، به صورت علمی نوین در دپارتمانهای دانشگاه های بزرگ مورد توجه قرار گرفت. با این حال باید ریشه های شرق شناسی را در سده های دورتر جست و جو نمود. پس از پایان جنگ های صلیبی و آشنایی اروپاییان با منابع اقتصادی، فرهنگی و ساختار سیاسی دنیای شرق به ویژه مناطق شرقی مدیترانه، آنان در مرحله نخست به عزم تجارت، به سوی شرق رهسپار گردیدند و در نتیجه تجربیات فراوانی که به دست آوردند موجب تشویق اروپاییان به سیاحت در شرق شدند. | شرق شناسی تحولی علمی است که از سده های هفدهم و هجدهم میلادی در نتیجهی رخدادهای علمی، فنی و تکنیکی در دنیای غرب و با توجه به اهمیتی که دنیای شرق جهت تأمین منافع شان داشت، به صورت علمی نوین در دپارتمانهای دانشگاه های بزرگ مورد توجه قرار گرفت. با این حال باید ریشه های شرق شناسی را در سده های دورتر جست و جو نمود. پس از پایان جنگ های صلیبی و آشنایی اروپاییان با منابع اقتصادی، فرهنگی و ساختار سیاسی دنیای شرق به ویژه مناطق شرقی مدیترانه، آنان در مرحله نخست به عزم تجارت، به سوی شرق رهسپار گردیدند و در نتیجه تجربیات فراوانی که به دست آوردند موجب تشویق اروپاییان به سیاحت در شرق شدند. | ||
وقوع انقلاب صنعتی و انقلاب کبیر فرانسه موجب شتاب شرق شناسی در اروپا شد. آغاز سدهی نوزدهم میلادی دورهی اوج شرق شناسی در اروپا است زیرا | وقوع انقلاب صنعتی و انقلاب کبیر فرانسه موجب شتاب شرق شناسی در اروپا شد. آغاز سدهی نوزدهم میلادی دورهی اوج شرق شناسی در اروپا است زیرا دولتهای اروپایی به دلیل رشد سرمایه داری و گسترش نظام مستعمراتی، رقابت گستردهای با یکدیگر آغاز نمودند که یکی از ابزارهای لازم جهات تحقق نظام استعماری، تقویت پایه های شرق شناسی در این کشورها بود. به هر روی تلاش های شرق شناسان در سدهی نوزدهم بیش تر با تکیه بر مباحث اسلام شناسی از یک سو و مطالعات باستان شناسی قرار داشت. اما در سدهی بیستم پس از تلاش های گسترده در زمینهی شرق شناسی، حوزه های مختلف نظیر ایران شناسی و سایر حوزه های مطالعاتی زیر مجموعه آن شکل گرفت. | ||
در حوزه مطالعات ایران شناسی نیز باز هم کشورهای انگلستان، فرانسه و آلمان پیشتاز بودند. بی تردید مهم ترین عامل توجه این کشورها به پژوهش در این زمینه، تحت تأثیر متغیرهای گوناگون است که این عوامل ریشه در تحولات سدهی بیستم میلادی داشت؛ عواملی نظیر رقابت | در حوزه مطالعات ایران شناسی نیز باز هم کشورهای انگلستان، فرانسه و آلمان پیشتاز بودند. بی تردید مهم ترین عامل توجه این کشورها به پژوهش در این زمینه، تحت تأثیر متغیرهای گوناگون است که این عوامل ریشه در تحولات سدهی بیستم میلادی داشت؛ عواملی نظیر رقابت دولتهای بزرگ در خاورمیانه بر سر مسأله نفت و انرژی و مسائل ژئوپلیتیک، موجب اهمیت ایران در سیاست خارجی شان گشت که به همراه گزارش های فراوان سیاحان اروپایی از ایران سدهی هفدهم میلادی ارائه شده بود. ایران شناسی و خاورشناسی در انگلستان و فرانسه عصر استعمار را به جهت این که کشورهای یاد شده منافع فراوانی در شرق داشتند، باید به توسعه استعماری و منافع آنان در این زمینه تحلیل نمود، در حالی که خاورشناسان در آلمان با رویکرد علمی ودانشگاهی همراه بوده است؛ زیرا آلمانی ها در ایران و شرق دارای منافع سیاسی و اقتصادی نبودند. هم چنین آمریکا نیز شرق شناسی را به عنوان یکی از شاخصه های سیاست ملی از سده نوزدهم برای توسعه منافع ملی خود دنبال نمود. این سیاست کم و بیش در آمریکا در رویکرد به شرق شناسی و ایران شناسی تداوم دارد. با این وجود، شرق شناسی و ایران شناسی از نیمه دوم سدهی بیستم و بیست و یکم از شکل استعماری کم و بیش خارج گشت و وارد دوران نوینی شد. به ویژه این مسأله دربارهی فعالیتهای ایرانی شناسی در چند دهه اخیر چشم گیر است. فعالیت ایرانیان مهاجر در اروپا جذابیت زیادی برای پژوهشگران اروپایی فراهم آورد و این موضوع موجب تربیت نسل بزرگی از ایران شناسان در نیمه دوم سده بیستم میلادی در اروپا شد. این ایران شناسان در حوزه ها و مسائل عمده ایران شناسی پژوهش های ارزندهای انجام دادند و افزون بر آن نسلی از ایران شناسی ایرانی را تربیت نمودند که حاصل تلاش های آنان پژوهش های ارزندهای است که در نیمه دوم سده بیستم از سوی آنان در حوزه های مختلف نسخه شناسی، باستان شناسی، معماری، تاریخ، ادبیات، مذهب و فرق اسلامی، عرفان و تصوف و سایر شاخه های فرهنگ و تمدن ایرانی به یادگار مانده است. | ||
با آن که پدیده شرق شناسی و ایران شناسی همواره با مسائل سیاسی همراه بوده است، اما با این وجود، ایران شناسان نقشی مهم در بازشناسی هویت ایرانی و کمک به تفهیم و توسعه مبانی ناسیونالیسم ایرانی داشتند. آنان توانستند کم و بیش نقش مهمی در بازشناسی هویت فرهنگی ایفا نمایند. هرچند نقدهایی بر پژوهش های ایران شناسی یاد شده وارد است، اما این شیوه ها و روش ها از سوی پژوهشگران ایرانی به عنوان الگویی برای پژوهش در این حوزه تداوم یافت. مهم ترین تأثیرگذاری ایران شناسی بزرگ بر پژوهشگران ایرانی، مسأله روش شناسی و یا همان «متدولوژی» بود. این مسأله تأثیر زیادی در علمی شدن پژوهش های علوم انسانی و ایران شناسی در ایران داشت. در زمینه متدولوژی و شیوه های پژوهش هنوز پژوهشگران غربی به جهت پر رونق بودن دانش فلسفه و مباحث حوزه نقد و روش شناسی، نوآوری های ارزشمند دارند. | با آن که پدیده شرق شناسی و ایران شناسی همواره با مسائل سیاسی همراه بوده است، اما با این وجود، ایران شناسان نقشی مهم در بازشناسی هویت ایرانی و کمک به تفهیم و توسعه مبانی ناسیونالیسم ایرانی داشتند. آنان توانستند کم و بیش نقش مهمی در بازشناسی هویت فرهنگی ایفا نمایند. هرچند نقدهایی بر پژوهش های ایران شناسی یاد شده وارد است، اما این شیوه ها و روش ها از سوی پژوهشگران ایرانی به عنوان الگویی برای پژوهش در این حوزه تداوم یافت. مهم ترین تأثیرگذاری ایران شناسی بزرگ بر پژوهشگران ایرانی، مسأله روش شناسی و یا همان «متدولوژی» بود. این مسأله تأثیر زیادی در علمی شدن پژوهش های علوم انسانی و ایران شناسی در ایران داشت. در زمینه متدولوژی و شیوه های پژوهش هنوز پژوهشگران غربی به جهت پر رونق بودن دانش فلسفه و مباحث حوزه نقد و روش شناسی، نوآوری های ارزشمند دارند. | ||