پرش به محتوا

مفاتيح الإعجاز في شرح گلشن راز: تفاوت میان نسخه‌ها

جز (جایگزینی متن - 'مقدمهنويس' به 'مقدمه‌نويس')
 
(۱۷ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
<div class='wikiInfo'>
{{جعبه اطلاعات کتاب
[[پرونده:NUR10395J1.jpg|بندانگشتی|مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز]]
| تصویر =NUR10395J1.jpg
{| class="wikitable aboutBookTable" style="text-align:Right"
| عنوان =مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز
|+ |
| عنوان‌های دیگر =گلشن راز. شرح
|-
! نام کتاب!! data-type='bookName'|مفاتیح الاعجاز فی شرح گلشن راز
|-
|نام های دیگر کتاب
|data-type='otherBookNames'|گلشن راز. شرح


مفاتیح الاعجاز. شرح
مفاتیح الاعجاز. شرح
|-
| پدیدآوران =
|پدیدآورندگان
[[لاهیجی، محمد بن یحیی]] (نویسنده)
|data-type='authors'|[[لاهیجی، محمد بن یحیی]] (نويسنده)


[[محمودی بختیاری، علیقلی]] (مقدمه‌نويس)
[[محمودی بختیاری، علیقلی]] (مقدمه‌نويس)
|-
| زبان =فارسی
|زبان  
| کد کنگره =‏PIR‎‏ ‎‏5502‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏708‎‏ ‎‏ل‎‏2
|data-type='language'|فارسی
| موضوع =
|-
شبستری، محمود بن عبدالکریم، 687 - 720ق. گلشن راز - نقد و تفسیر
|کد کنگره  
|data-type='congeressCode' style='direction:ltr'|‏PIR‎‏ ‎‏5502‎‏ ‎‏/‎‏گ‎‏708‎‏ ‎‏ل‎‏2
|-
|موضوع  
|data-type='subject'|شبستری، محمود بن عبدالکریم، 687 - 720ق. گلشن راز - نقد و تفسیر


شعر عرفانی - قرن 8ق. - تاریخ و نقد
شعر عرفانی - قرن 8ق. - تاریخ و نقد


شعر فارسی - قرن 8ق. - تاریخ و نقد
شعر فارسی - قرن 8ق. - تاریخ و نقد
|-
| ناشر =
|ناشر  
نشر علم
|data-type='publisher'|نشر علم
| مکان نشر =تهران - ایران
|-
| سال نشر = 1381 ش  
|مکان نشر  
|data-type='publishPlace'|تهران - ایران
|-
|سال نشر  
|data-type='publishYear'| 1381 هـ.ش  
|-class='articleCode'
|کد اتوماسیون
|data-type='automationCode'|AUTOMATIONCODE10395AUTOMATIONCODE
|}
</div>


| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE10395AUTOMATIONCODE
| چاپ =2
| شابک =964-5989-51-5
| تعداد جلد =1
| کتابخانۀ دیجیتال نور =10395
| کتابخوان همراه نور =10395
| کد پدیدآور =
| پس از =
| پیش از =
}}


== معرفى اجمالى ==
'''مفاتيح الإعجاز في شرح گلشن راز''' نوشته [[لاهیجی، محمد بن یحیی|محمد لاهيجى]] از صوفيان قرن نهم هجرى یکی از معروف‌ترين و پرآوازه‌ترين شروحى می‌باشد كه بر گلشن راز نوشته شده، اين شرح بنا به خواهش مريدان و دوستان وى به رشته تحرير درآمده است. شارح، در ذيل هر بيت، با زبان فارسى، به شرح آن پرداخته است.
 
 
معروف‌ترين و پرآوازه‌ترين شرحى كه بر گلشن راز نوشته شده، همين«مفاتيح الاعجاز فى شرح گلشن راز»، نوشته محمد لاهيجى از صوفيان قرن نهم هجرى است. اين شرح بنا به خواهش مريدان و دوستان وى به رشته تحرير درآمده است. شارح، در ذيل هر بيت، با زبان فارسى، به شرح آن پرداخته است.


نمونه‌هايى از كار شارح:
نمونه‌هايى از كار شارح:


1. در تطبيق كتاب عالم با كتاب منزل: چون سالك بعد از فناء در تجلى ذاتى به بقاى سرمدى كه بقاء باللّه است، متحقق شد و سريان وجود حق در جميع ذرّات كاينات مشاهده نمود و حق را در هر شىء، متجلى به اسمى و صفتى خاص مى‌بيند، پس مجموع عالم نسبت با سالك صاحب تجلى كتابى شد، كلى كه مشتمل بر جميع احكام اسماء و صفات الهى است.
#در تطبيق كتاب عالم با كتاب منزل: چون سالك بعد از فناء در تجلى ذاتى به بقاى سرمدى كه بقاء باللّه است، متحقق شد و سريان وجود حق در جميع ذرّات كاينات مشاهده نمود و حق را در هر شىء، متجلى به اسمى و صفتى خاص مى‌بيند، پس مجموع عالم نسبت با سالك صاحب تجلى كتابى شد، كلى كه مشتمل بر جميع احكام اسماء و صفات الهى است.
#فكر در آفاق: سالك بايد به نظر اعتبار در افلاك و انجم و اختلاف سير و اشكال ايشان و اثرها كه از ايشان به عالم سفلى مى‌رسد، نگاه كند تا كمال قدرت الهى و حكم تدبير او در انتظام عالم و حكمت كامله او و اتقان و احكام در عالم و فعل او مشاهده شود تا سبب ارتقاء بر مدارج كمال گردد، چون تقيد بر عالم سفلى موجب حرمان از مراتب كمال مى‌شود.
#تفكر در نفس: ذات احديت به اعتبار حب ظهور و اظهار، مقتضى تعيّن اول شد كه برزخ جامع است، ميان احكام وجوب و امكان و محيط طرفين است و آن تعيّن اول را قلم اعلى و روح اعظم و روح محمدى(ص) مى‌نامند و حقيقت انسانى عبارت از اين مرتبه است و ميان اين حقيقت و حضرت الوهيت هيچ واسطه‌اى نيست و هر چه در حضرت الوهيت است، همه در نسخه جامعه انسان مسطور و مرقوم است.
#حقيقت معنی «انا» و مراد از سفر در خود: چون هست مطلق كه وجود مطلق است، به واسطه نسبتى از نسب، متعيّن به تعيّن خاص، خواه تعيّن روحانى يا تعيّن جسمانى گردد و مشار به اشاره شود، از آن مطلق متعيّن، تعبير به لفظ«انا» مى‌كنند. اطلاع تمام بر اسرار و احاطه بر كمالات و نشئه انسانى جز به طريق سير در نفس و وصول به درياى توحيد حاصل نمى‌شود.
#مسافر الى اللّه و سالك: مسافر و سالك آن است كه از منازل شهوات طبيعى و مشتهيات نفسانى و لذات و مألوفات جسمانى عبور نمايد و از لباس صفات بشرى منخلع و از ظلمت تعيّن صافى گردد و سير كشفى، عبارت از رفتن سالك است از مقام تقيّد به جانب اطلاق و اين سير را سير رجوعى و عروجى مى‌خوانند و آن مقام فناى فى الله است.
#در بيان نبى و ولى و جهت اشتراك و امتياز ميان آن دو: ولى غير نبى، آن است كه استفاضه انوار ولايت و كمال از نبى نمايد، زيرا كه اگرچه مبدأ نبوّت نبى، ولايت است؛ يعنى ولايت خود، چون ولايت نبى افضل از نبوّت اوست، ولى مبدأ ولايت غير نبى، نبوت است و ميان نبى و ولى عموم و خصوص مطلق است؛ يعنى هر نبى البته مى‌بايد كه ولى باشد، ولى هر ولى لازم نيست كه نبى باشد.
#مرشد كامل: كسى است كه از غايت تمامى و كمال كه دارد، با وجود آنكه از مرتبه تعيّن و تقيّد كه مستلزم عبوديت و متابعت بود عبور نموده و به مرتبه فناى خودى و بقاء بالله و اتصاف به صفات الله وصول يافته و غنى مطلق و خواجه جهان گشته و با اين‌چنين خواجگى و استغناء كه دارد كار غلامى كه عبارت از متابعت و عبادت است، مى‌كند و از جاده عبوديت اصلا تجاوز نمى‌كند.
#شريعت و طريقت و حقيقت: شريعت كه احكام ظاهر است، نسبت با طريقت كه روش خاص ارباب حال و مكاشفات است، به مثابه پوست است و طريقت لبّ او. باز طريقت نسبت با حقيقت كه ظهور توحيد حقيقى است، به منزله پوست است و حقيقت مغز او.
#خاتم الاولياء: خاتم الاولياء، به جهت آنكه مظهر حقيقت ولايت است و ولايت مطلقه به جميع كمالات در صورت آن حضرت ظهور يافته، كل است؛ يعنى همه است و باقى اولياء، چون هر يكى مظهر بعضى از صفات كمال ولايتند، نسبت به خاتم الاوليا جزءاند، چون هر چه با همه است، تنها با اوست، پس آن حضرت كل باشد و باقى اولياء اجزاى او به شمار مى‌روند.
#مركز دايره وجود: هر چند به حسب تعيّن و صورت، امتياز ميان كمّل واقع است و آدم و نوح و موسى و عيسى غير محمّد(ص) است، ولى بر اعتبار حقيقت، همه مظاهر و مجالى نور محمدى‌اند و مركز دايره وجود از ازل تا ابد غير از خورشيد اعظم حقيقت محمّدى نيست.


2. فكر در آفاق: سالك بايد به نظر اعتبار در افلاك و انجم و اختلاف سير و اشكال ايشان و اثرها كه از ايشان به عالم سفلى مى‌رسد، نگاه كند تا كمال قدرت الهى و حكم تدبير او در انتظام عالم و حكمت كامله او و اتقان و احكام در عالم و فعل او مشاهده شود تا سبب ارتقاء بر مدارج كمال گردد، چون تقيد بر عالم سفلى موجب حرمان از مراتب كمال مى‌شود.
==وابسته‌ها==
{{وابسته‌ها}}


3. تفكر در نفس: ذات احديت به اعتبار حب ظهور و اظهار، مقتضى تعيّن اول شد كه برزخ جامع است، ميان احكام وجوب و امكان و محيط طرفين است و آن تعيّن اول را قلم اعلى و روح اعظم و روح محمدى(ص) مى‌نامند و حقيقت انسانى عبارت از اين مرتبه است و ميان اين حقيقت و حضرت الوهيت هيچ واسطه‌اى نيست و هر چه در حضرت الوهيت است، همه در نسخه جامعه انسان مسطور و مرقوم است.
[[مفاتيح الإعجاز: شرح گلشن راز]]


4. حقيقت معنى«انا» و مراد از سفر در خود: چون هست مطلق كه وجود مطلق است، به واسطه نسبتى از نسب، متعيّن به تعيّن خاص، خواه تعيّن روحانى يا تعيّن جسمانى گردد و مشار به اشاره شود، از آن مطلق متعيّن، تعبير به لفظ«انا» مى‌كنند. اطلاع تمام بر اسرار و احاطه بر كمالات و نشئه انسانى جز به طريق سير در نفس و وصول به درياى توحيد حاصل نمى‌شود.
[[گلشن راز]]


5. مسافر الى اللّه و سالك: مسافر و سالك آن است كه از منازل شهوات طبيعى و مشتهيات نفسانى و لذات و مألوفات جسمانى عبور نمايد و از لباس صفات بشرى منخلع و از ظلمت تعيّن صافى گردد و سير كشفى، عبارت از رفتن سالك است از مقام تقيّد به جانب اطلاق و اين سير را سير رجوعى و عروجى مى‌خوانند و آن مقام فناى فى الله است.
[[شرح گلشن راز (سبزواری)]]


6. در بيان نبى و ولى و جهت اشتراك و امتياز ميان آن دو: ولى غير نبى، آن است كه استفاضه انوار ولايت و كمال از نبى نمايد، زيرا كه اگرچه مبدأ نبوّت نبى، ولايت است؛ يعنى ولايت خود، چون ولايت نبى افضل از نبوّت اوست، ولى مبدأ ولايت غير نبى، نبوت است و ميان نبى و ولى عموم و خصوص مطلق است؛ يعنى هر نبى البته مى‌بايد كه ولى باشد، ولى هر ولى لازم نيست كه نبى باشد.
[[نسایم گلشن (شرح گلشن راز شیخ محمود شبستری)]]


7. مرشد كامل: كسى است كه از غايت تمامى و كمال كه دارد، با وجود آنكه از مرتبه تعيّن و تقيّد كه مستلزم عبوديت و متابعت بود عبور نموده و به مرتبه فناى خودى و بقاء بالله و اتصاف به صفات الله وصول يافته و غنى مطلق و خواجه جهان گشته و با اين‌چنين خواجگى و استغناء كه دارد كار غلامى كه عبارت از متابعت و عبادت است، مى‌كند و از جاده عبوديت اصلا تجاوز نمى‌كند.
[[شرح گلشن راز (ابن ترکه)]]


8. شريعت و طريقت و حقيقت: شريعت كه احكام ظاهر است، نسبت با طريقت كه روش خاص ارباب حال و مكاشفات است، به مثابه پوست است و طريقت لبّ او. باز طريقت نسبت با حقيقت كه ظهور توحيد حقيقى است، به منزله پوست است و حقيقت مغز او.
[[راز دل؛ شرحی بر منظومه «گلشن راز»، سروده نجم‌الدین شیخ محمود شبستری]]


9. خاتم الاولياء: خاتم الاولياء، به جهت آنكه مظهر حقيقت ولايت است و ولايت مطلقه به جميع كمالات در صورت آن حضرت ظهور يافته، كل است؛ يعنى همه است و باقى اولياء، چون هر يكى مظهر بعضى از صفات كمال ولايتند، نسبت به خاتم الاوليا جزءاند، چون هر چه با همه است، تنها با اوست، پس آن حضرت كل باشد و باقى اولياء اجزاى او به شمار مى‌روند.
[[شرح گلشن راز (اردبیلی)]]


10. مركز دايره وجود: هر چند به حسب تعيّن و صورت، امتياز ميان كمّل واقع است و آدم و نوح و موسى و عيسى غير محمّد(ص) است، ولى بر اعتبار حقيقت، همه مظاهر و مجالى نور محمدى‌اند و مركز دايره وجود از ازل تا ابد غير از خورشيد اعظم حقيقت محمّدى نيست.




== پیوندها ==


[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:کتاب‌شناسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:زبان و ادبیات فارسی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
[[رده:نویسندگان و آثار انفرادی]]
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش