ترجمان صبح؛ بررسی اشعار شفیعی کدکنی براساس نقد عاطفه و همسویی آن با صور خیال
ترجمان صبح | |
---|---|
![]() | |
پدیدآوران | علوی، بشیر (نویسنده) |
ناشر | روزگار |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | 1397 |
شابک | 6ـ791ـ374ـ964ـ978 |
موضوع | شفیعی کدکنی, -- نقد و تفسیر |
کد کنگره | PIR ۸۱۲۳/ف۹۵ی۸۶، ۱۳۹۷ |
ترجمان صبح؛ بررسی اشعار شفیعی کدکنی براساس نقد عاطفه و همسویی آن با صور خیال تألیف بشیر علوی، هدف اصلی از تألیف این کتاب، معرفی نوعی نقد و تعریف خوانشی دیگر از متون معاصر است که با رویکرد به شعر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی صورت گرفته است.
ساختار
کتاب در پنج فصل تدوین شده است.
گزارش کتاب
دکتر شفیعی کدکنی، خود شاعر تأثیرگذاری است. کتابهای شعر او؛ زمزمهها، شبخوانی، از زبان برگ، مثل درخت در شب باران، از بودن و نبودن، بوی جوی مولیان، هزارۀ دوم آهوی کوهی، در کوچه باغهای نیشابور و... همه آثاری هستند که تأثیر بسیار بر اندیشههای شاعران معاصر نهادهاند.
هدف اصلی از تألیف این کتاب، معرفی نوعی نقد و تعریف خوانشی دیگر از متون معاصر است که با رویکرد به شعر دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی صورت گرفته است. غفلت از همسویی یا عدم همسویی محورهای گوناگون شعر، در مطالعات متون معاصر به وفور دیده میشود و این نوع خوانش از متون، دریافته است که در صورت عدم همسویی محورهای اصلی مانند صورخیال و عاطفه، پیام متن منسجم و سامان یافته، ارایه نمیشود. پژوهشهای شعرشناسی در دو دهه اخیر در شعر معاصر، سیر و سوق تفسیری و توصیفی یافته است و برای باز تولید خوانشهای سالم و حسابشده از شعر معاصر، نیاز است که به نگاههایی مانند پیوند عناصر اصلی شعر به همدیگر توجه شود. در نقد عاطفه و همسویی صورخیال با آن، ذات شعر در مرکز قرار میگیرد و از هر منبع دیگری مانند شاعر و علایق و سلیقههای وی اجتناب ورزیده میشود. این نقد از ابراز دیدگاههای پراکنده خودداری میکند و متن را در مسیری واحد که از پایههای اصلی درک و شناخت امروزی ما از متنشناسی است، قرار میدهد. در پژوهشهای اخیر دلبستگی بسیار به روشها و گونههای صورخیال سبب شده تا پژوهشهای متنشناسی در بهترین حالت از بررسی و گردآوری مؤلفههای زبانی و ادبی ایماژها آن سویتر نرود و به ارایه آمار و شمارگان تکراری بسنده کند.
این کتاب بعد از مقدمه، به پنج فصل و یک نتیجه تقسیم شده است. فصل اول زندگینامه دکتر شفیعی کدکنی و فصل دوم بررسی عاطفه و محورهای آن است. چگونگی نگاه شفیعی در اشعارش به عاطفه که اصلیترین پیام و رکن اصلی شعر است، گویای حرکت و تفکر شعری وی است. هر چه عاطفه قویتر و محسوستر باشد، ماندگاری و دایره نفوذ شعر بیشتر و وسیعتر است. تمامی شعرهایی که در اذهان و خردهای جمعی انسانها ماندگار شدهاند همگی دارای عاطفهای سرشار و متعالی هستند. عاطفه نگاه شاعر به جامعه و محیط پیرامون خود است. تمامی احساسهایی که شاعر به جامعۀ اطراف خود دارد، از جمله عواطف انسانی یا غیرانسانی، ابعاد یا بخشهای عاطفه را تشکیل میدهند و همه این مسائل از دو حالت پایدار و ناپایدار بیرون نیست. ایجاد یک شعر نیک محصول عملکرد عاطفه خوب است، هرچه سطح عاطفی در یک شعر قویتر باشد، به همان اندازه نیز میزان تأثیرگذاری شعر بالا میرود. هیچ شعری عاری از عاطفه نیست، عاطفه نوع شعر را نشان میدهد که یا فردی است یا اجتماعی یا انسانی که آنها را «من فردی، من اجتماعی و من انسانی» گفتهاند. عاطفه فردی از رویدادها و دلتنگیهای شاعر یا نزدیکان او حکایت دارد. عشق، غم، اندوه، غربت، خشم، اعتراض فردی، نفرت، یأس و نومیدی و غیره در شعر از من شخص شاعر حکایت دارند. به تدریج که شاعر به جامعه روی آورد و دلتنگیها، عقبماندگیها، تبعیضها و غیره را در جامعه درک کرد و به شعر آورد به من اجتماعی نزدیک شده است که بالاترین و ارجمندترین دوره شاعری است. در این فصل، عواطف مختلف شعری دکتر محمدرضا شفیعی کدکنی را در بوته نقد قرار داده، همه عاطفههای فردی، اجتماعی و انسانی را در شعر او ارزیابی نموده و شواهد بسیاری از شعر شفیعی برای این موارد آورده شده است.
فصل سوم کتاب مربوط است به صورخیال و بنمایهها در جهت گونههای همسویی که ابتدا شاعر، زبان را از قابلیت و توانایی کافی برای تجسم ادراکات شهودی برخوردار نمیبیند، بنابراین با انحراف از قواعد متعارف زبان و گذشتن از سطح خودکاری، آن را در مسیری شاعرانه بازسازی میکند. هر کدام از گونههای صورخیال در بازسازی متن و حرکت رو به جلوی عاطفه نقشی و وظیفهای دارند، هر قدر متن با صور خیال گیراتر و درهمتنیدهتر باشد، عاطفه به راحتی به خواننده انتقال مییابد. فصل سوم از پربارترین و توانمندترین فصول کتاب است که گونههای مختلف صورخیال را معرفی نموده و توضیح داده است و از میان صورتهای خیال که همه در خور و شایستۀ عاطفه هستند. پارادوکس و نماد را از قدرتمندترین صوری دانستهاند که میتوانند عاطفه شعری را ماندگار و پویاتر نمایند. این دو صورت خیال از آنجا که در تأویلدهی به متن، نقش بسزا و مانایی دارند میتوانند باعث زماندار شدن متن شوند و هر کسی توانایی بهرهگیری و لذت ادبی را از آن دارد.
فصل چهارم به بررسی صور خیال و گونههای آن در شعر دکتر شفیعی و همسویی آن با عاطفه شعری پرداخته است. توجه به رنگ در این فصل در اشعار شفیعی جایگاه خاصی دارد. نمودارهایی که برای استفادهها و بسامد تشخیص در شعر شاعر در این فصل ترسیم شده، قابل توجهند. نماد یکی از گستردهترین و پرکاربردترین تصویر اشعار دکتر شفیعی کدکنی است که عموماً از طبیعت و لوازم آن گرفته شده است و شفیعی طبیعت را به عنوان اهرمی معجزهگر در خدمت میگیرد.
فصل پنجم «میزان همسویی محورهای عاطفه با صور خیال» را بازگو میکند که شاعر از رهگذر تصویر، عواطف را پیریزی مینمایند و با تمسک به ایماژهای خود حالات عاطفی را که ذات شعر هستند بنا مینهند. با معیارها و ابزارهای گذشته نمیتوان به زیباشناسی معاصر پرداخت. ساختار و بافت و رفتارهای شعر امروز تغییر کرده و دگرگون شده و شرایط تازهای پدید آمده است که این شرایط تازه باید با مبانی امروزی، نه پیشین بررسی شود. در ترسیم صور آنچه بسیار اهمیت دارد هماهنگی آن با عاطفه است. از عشق گفتن و سرودن همسو با تشبیه و استعاره و از سیاست و شورشگری سرودن، همراهی مطلوبی با نماد و کنایه دارد. تصاویر هر چه ابتکاری و نو و دلنشین باشد، همسویی دلنوزی با عاطفه دارند. شفیعی کدکنی بومیگرایی به نسبت قابل قبولی در تصاویر شعری داشته است و این بومیگرایی و اعتلای تصویر را موجب میشود و اعتلای تصویر در همسویی و قدرت به عاطفه مؤثر بوده است. تصاویر شفیعی ابتکاری و ابداعی است، نوع رنگها متنوع است و گیرا.[۱]
پانويس
منابع مقاله
پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات