مجمل ‌الحكمة: ترجمه‌گونه‌ای کهن از رسائل اخوان الصفا

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    مجمل الحکمة
    مجمل ‌الحكمة: ترجمه‌گونه‌ای کهن از رسائل اخوان الصفا
    پدیدآوراناخوان الصفا (نویسنده)

    دانش‌پژوه، محمدتقی (مصحح)

    افشار، ایرج (مصحح)
    عنوان‌های دیگرترجمه گونه‏‌اي کهن از رسائل اخوان الصفا رسا‌ئل‌ اخوان‌ الصفا‌ء و خلان‌ الوفا‌ء. فا‌رسي‌. تلخيص‌
    ناشرپژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگى‏
    مکان نشرايران - تهران
    سال نشر1387ش
    چاپ2
    شابک964-426-019-8
    موضوعفلسفه اسلامى - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏‎‏1387 188 ‏BBR‎‏
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    مجمل ‌الحكمة: ترجمه‌گونه‌ای کهن از رسائل اخوان الصفا، به کوشش محمدتقی دانش‌پژوه و ایرج افشار، ترجمه فارسی از خلاصه رسائل اخوان الصفا با موضوع فلسفه اسلامی و متون قدیمی اسلامی است. ظاهرا محمدتقی دانش‌پژوه دوست داشته که این کتاب را چاپ کند که ایرج افشار از روی تصاویر و نوشته‌های او این کار را کرده است.

    ساختار

    کتاب دارای پیشگفتار محمدتقی دانش‌پژوه، مقدمه ایرج افشار و محتوای مطالب در چند فصل است.

    گزارش محتوا

    در سده چهارم هجرى تنى چند از دانشمندان آزاداندیش و بیداردل، انجمنى در بصره بنیاد گذاردند. اینان مانند «چلیپائیان گل سرخ» سده پانزدهم مسیحى نهانى در آن انجمن گرد مى‌آمدند و درباره فرهنگ و دانش روزگار خویش مى‌اندیشیدند. آنها مى‌خواستند میان دین و فلسفه که بر اثر جنگ و ستیز پیروان سنت با فیلسوفان شکافى میان آن دو پیدا شده بود، سازش دهند. پس پنجاه‌ودو دفتر به نگارش درآوردند. به‌گواهى مورخان و از روى نشانه‌هاى تاریخى که در آن دفترها دیده مى‌شود، بایست از سال 334 که رهبر اشعریان ابوالحسن على بن اسماعیل اشعرى (260-356) در آن سال درگذشت و معزالدوله احمد بویه‌اى دیلمى (320-356) در روزگار مستکفى عباسى (333-334) بغداد را بگرفت و آسیبى سخت به پیکر فرمانروایى تازیان زده تا رجب سال 374 که ابوحیان توحیدى «الإمتاع و المؤانسة» را نوشت، این دفترها به نگارش درآمده باشد. گردآیندگان این انجمن نهائى نام خویش را در آن دفترها که شماره آنها به پنجاه‌ودو و گاهى سه یا چهار مى‌رسید، یاد نکرده‌اند. آنها را «رسائل اخوان الصفاء و خلان الوفاء» و «الرسالة الجامعة» نام نهادند[۱].

    ایرج افشار در مقدمه‌ای که بر کتاب نگاشته، می‌نویسد: متن رسائل اخوان الصّفاء و خلاّن الوفاء که به‌ زبان عربى در پنجاه‌ویک یا دو رساله تصنیف شده، چند بار به کوشش خیرالدین زرکلى و با مقدمه دکتر طه حسین در قاهره (1928) در چهار جلد انتشار یافت. پژوهش‌هاى زیاد و متوالى درباره آن، هم به زبان‌هاى اروپایى به توسط‍‌ شرق‌شناسان و هم در زبان عربى منتشر شده است. زبده و چکیده همه سخن‌ها درباره این جریان فکرى را در مقاله Y.Marquet مندرج در دایرةالمعارف اسلامى (به زبان‌هاى انگلیسى و فرانسوى) مى‌توان دید. پیش از آن هم پژوهش‌هاى T.J.de Boer نامورى داشت. آن مقاله همراه است با کتاب‌شناسى گزیده‌اى که مراجع عمده و اساسى به زبان‌هاى مختلف، از جمله مقاله محمدتقى دانش‌پژوه، در آن معرفى شده است. مقاله دانش‌پژوه که در مجله مهر، سال هشتم (1332) به چاپ رسیده، همان است که جستار پژوهشى کتاب حاضر شده است تا خوانندگان پرسشگر بتوانند بر تاریخچه «برادران روشن» و روزگار و کار آنان آگاه شوند. دانش‌پژوه از روزگارى که به نگارش جستار خود پرداخت، هماره در اندیشه مى‌پرورد تا ترجمه کهن رسائل به فارسى را که یادگارى از بینش علمى و دائرةالمعارفى پیشینیان ماست چاپ کند و در دسترس فارسى‌زبانان و جویندگان راه دانش بگذارد. به همین انگیزه هرجا نسخه‌اى از ترجمه مى‌یافت از آن عکس مى‌گرفت و در هر مجموعه که بخشى یا بندى از رسائل مى‌جست از آن یادداشت‌بردارى مى‌کرد. تا اینکه چند سال پیش عکس همه نسخه‌هایى را که گرد آورده بود به من سپرد که با همکارى متن را آماده چاپ سازیم. خوشبختانه آرزوى بلند او سرانجام یافت و اینک جلد اول که حاوى متن رسائل است، پیشکش مى‌شود. جلد دیگر که دربرگیرنده نسخه‌بدل‌ها و عبارات متفاوت و مختلف التحریر نسخه‌هاى معتبر خواهد بود، به یارى پروردگار چندى دیگر بازدید خواهد شد[۲].

    ایرج افشار در جای دیگری در مقدمه‌اش بر کتاب می‌گوید: «مجمل ‌الحكمة، کتابى است به فارسى و ترجمه [(حاجى خلیفه هم این کتاب را اسم برده است، ولى ابدا نگفته است که در عهد امیر تیمور یا به نام او تألیف شده است) با تلخیصى است اغلب، ‌ولى در بعضى جاها نیز با زوائدى بر اصل، چنان‌که صریح خود کتاب در بعضى مواضع آن، از جمله ص] رسائل اخوان الصفاى معروف است و مؤلفش معلوم نیست کیست و حاجى خلیفه گوید: «لرجل من الخراسانيين» و اللّه أعلم بصحّة ما قال و نمى‌دانم از کجا این اطلاع را به ‌دست آورده است که از اهل خراسان بوده است. در دیباچه بعضى از این نسخ از جمله نسخه آقاى اقبال در دیباچه این عبارت را دارد: «پس رأى مجلس سامى اجل سید بهاءالدین، سیف‌الملوک، شجاع‌الملک، شمس‌الخواص، تیمور گورکان - أدام اللّه علوه - چنین اتفاق افتاد که این ضعیف را فرمودند که این کتاب را به پارسى درى نقل کند، إلخ»»[۳] و سپس در اینکه نگارنده امیر تیمور باشد، یا این ترجمه در زمان او اتفاق افتاده باشد، تشکیک و این امر را رد می‌کند[۴].

    متن کتاب حاضر در فصل‌های مختلف ارائه شده؛ فصل اول به بیان علوم حکمی یا حکمیات در سیزده رساله پرداخته، فصل بعدی درباره طبیعیات است و هفده رساله را در خود جای داده است، فصل بعدی درباره نفسانیات است با ده مقاله، موضوع فصل آخر الهیات است در ده فصل (یا ده مقاله). اختلافاتی میان ترجمه فارسی و متن عربی این رساله وجود دارد و ایرج افشار در مقدمه این‌گونه ذکر می‌کند: «نابودن رساله عروض (اگرچه در رساله موسیقى آمده است «و اصل همه حرف‌هاى متحرک و ساکن بود، چنان‌که در کتاب عروض یادکرده ‌آید» (ص83) و سپس‌تر گوید: «و بربط‍‌ کامل تام است... و ما کتابى کرده‌ایم درین نسبت» (ص85).

    کوتاه کردن بیشتر رساله‌ها، دور ساختن متن از «حشو» (به قول مؤلف مجمل الحكمة و شاید در پاره‌اى موارد به ‌دست مترجم که پیش‌ازاین به موارد مصرّح در متن اشارت رفت). فروگذاشتن رساله حیوان (صفحه 185 دیده شود).

    ترتیب تازه در رساله حدود و رسوم با عنوان‌گذارى و نظمى نو و مقدمه‌اى که متن عربى کلاّ از آن به‌دور است. آوردن مطالب ده رساله قسم چهارم در یک رساله و آن را به ده فصل مبوّب ساختن. حذف همه اشعار فارسى و عبارات فارسى و اشارات ایرانى متن. این همه از دگرگونی‌هاى مرتبه اول میان دو متن است. به‌هرگونه چندان در «مجمل» ساختن و بعد ترجمه شدن آن تصرّفات شده است که توان گفت ترجمه کنونى نزدیک به یک‌ششم از متن عربى بیش نیست. به‌هرحال متن عربى، پنجاه‌ویک رساله است و ترجمه فارسى، چهل‌ویک رساله و اگر ده فصل قسم چهارم را هم ده رساله درشمار آوریم، باز تعداد پنجاه است.

    نیاوردن اشعار فارسى را شاید بتوان دلیل دیگرى دانست که مترجم کتاب را از روى ملخص عربى رسائل که مجمل الحكمة بوده باشد، ترجمه کرده و در آن تلخیص اشعار نبوده است؛ ورنه چگونه متصور است مترجمى فارسى‌زبان، متنى عربى را در دست ترجمه بگیرد و در آن چند بیت فارسى ببیند و آنها را در ترجمه خود نیاورد؛ تا حدودى مستبعد خواهد بود. بارى اینک که ترجمه فارسى به چاپ مى‌رسد، درست دانست متن اشعار را براى آگاهى خوانندگان بیاورد.

    در رساله نجوم: و قيل بالفارسیة، بیت:

    خواهى تا مرگ نیابد تو را خواهى کز مرگ بیابى امان
    زیر زمین خیره نهفتن بجوى پس به فلک برشو بى‌نردبان

    و قيل أيضا

    خنک این آفتاب و زهره و ماه که نباشند جاودانه تباه
    همه بر یک نهاد خویش دوند که نگردند هرگز از یک راه
    راست‌ گویى ستارگان ملکند چشمه آفتاب شاهنشاه
    نه بخوانید نائحر مشغول یا به تدبیر کین و حرب و سپاه
    دوستانند پیش رویاروى یک به دیگر همى‌ کنند نگاه

    (1: 93)

    در رساله موسیقى: و قول الشاعر الفارسی

    بیا تا دل و جان به خداوند سپاریم اندوه درم و غم دینار نداریم
    جان را ز پى دین و دیانت بفروشیم وین عمر فنا را به ره غزو گذاریم

    (ص1: 154)...»[۵].

    وضعیت کتاب

    کتاب به استاد یحیی مهدوی، نگارنده و استاد فلسفه، پیشکش شده است[۶].

    پیوست‌ها و تصاویر نسخه‌های خطی در انتهای اثر ذکر شده است و پس از آن فهرست‌های‌ فنی (به‌جز فهرست مطالب)، شامل فهارس نام‌های تاریخی و افسانه‌ای، فهرست جغرافیایی و فهرست نام کتاب‌ها و دانش‌ها در آخر کتاب آمده است. فهرست مطالب، در ابتدای اثر ذکر شده است. نسخه‌های مختلف تاریخ‌دار و چاپی ترجمه در صفحات 15 تا 23 مقدمه کتاب، ذکر شده است.

    ایرج افشار در صفحه 24 کتاب در متنی با عنوان توضیح چنین نوشته: «این جلد دربرگیرنده متن مجمل الحكمة است و مجلّد دیگر خاص ضبط‍‌ نسخه‌بدل‌ها و فهرست اصطلاحات خواهد بود. به همین مناسبت عبارات هر رساله به‌تناسب موضوعات، به بندهایى، بخش‌بندى و شماره‌گذارى شده است تا بتوان در نقل نسخه‌بدل‌ها به هر عبارتى جداگانه ارجاع کرد و اصطلاح مورد نظر را به‌آسانى در آن عبارت یافت».

    پانویس

    1. ر.ک: پیشگفتار کتاب، صفحه یک - دو
    2. ر.ک: مقدمه کتاب، ص1-2
    3. ر.ک: همان، ص9
    4. ر.ک: همان، ص9-12
    5. ر.ک: همان، ص12-14
    6. ر.ک: اهدائیه کتاب، ص8

    منابع مقاله

    پیشگفتار و مقدمه کتاب.


    وابسته‌ها