تمهيد القواعد

    از ویکی‌نور
    تمهید القواعد
    تمهيد القواعد
    پدیدآورانترکه اصفهانی، علی بن محمد (شارح)

    قمشه‌‎ای، محمدرضا بن ابوالقاسم (حاشيه نويس)

    قمی، محمود (حاشيه نويس)

    آشتیانی، جلال‎‌الدین (مصحح)
    عنوان‌های دیگرقواعد التوحید. شرح
    ناشرانجمن حکمت و فلسفه ايران
    مکان نشرتهران - ایران
    سال نشر1360 ش
    چاپ1
    موضوعترکه اصفهانی، محمد بن حبیب‌الله، - 850ق. قواعد التوحید - نقد و تفسیر

    تصوف - متون قدیمی تا قرن 14

    عرفان - متون قدیمی تا قرن 14
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏283‎‏/‎‏3‎‏ ‎‏/‎‏ت‎‏4‎‏ ‎‏ق‎‏9022‎‏ ‎‏1360
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    تمهيد القواعد، نوشته صائن‌الدين بن تركه اصفهانى است و شرح «قواعد التوحيد» تأليف افضل‌الدين محمد تركه مى‌باشد.

    در مقدمه كتاب، در مورد عنوان و نام آن چنين آمده است: «و قد سمى بعد فراغه بكتاب التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد».[۱]بنابراین، عنوان اصلى كتاب، «التمهيد في شرح رسالة قواعد التوحيد» است كه بعدها به «تمهيد القواعد» شهرت يافت.

    عبارت مؤلف، حاكى از اين است كه اين عنوان از ابتداى تأليف در نظرش نبوده و پس از پايان يافتن كتاب و مناسبتى كه بين شرح و متن، پديدار گشته، آن را به اين نام ناميده است؛ هرچند، تعبير «قد سمى بعد فراغه...»، روشن نمى‌سازد كه مؤلف، خود، اين نام را بر كتاب نهاده يا به پيشنهاد ديگران اين عنوان انتخاب گرديده است.

    انتخاب عنوان «التمهيد» براى اين كتاب از آن جهت است كه در اين شرح، اصول و قواعدى فراهم آمده و نكاتى از حكمت و عرفان بيان شده كه فهم آنها زمينه‌ساز فهم دقيق رساله عميق «قواعد التوحيد» است.

    اين كتاب، شرحى غير مزجى است به طريق «قال - أقول» بر رساله ارزش‌مند «قواعد التوحيد» تأليف ابوحامد محمد اصفهانى، مشهور به تُركه، مؤلف «الحكمة المنيعة و الحكمة الرشيدية و الاعتماد الكبير» كه از حكماى بزرگ مشاء در عصر خود بوده و سرانجام به روش عرفان و تصوف روى آورده و آثار ارزش‌مندى در اين رشته پديد آورده است كه رساله «توحيد القواعد» از آن جمله است.

    شارح در معرفى اين رساله مى‌گويد: «و أما الرسالة التي صنفها مولای و جدي، أبو حامد محمد الأصفهاني، المشتهر بتُركه(قدس‌سره)؛ فإنه مع جعلها مشتملة على البراهین القاطعة و الحجج الساطعة على أصل المسئلة وفق ما ذهب إليه المحققون قد بالغ في دفع تلك الشبهات بلطائف بيانه و بذل الجهد في إماطة تلك الأذيات بمكابس تبيانه بحيث لا يبقى لمن له أدنى دربة في العقليات شائبة خدشة في ما هو الحق من تلك اليقينيات، لكن لبعد غوره في الحكميات و علو طوره في البرهانيات، قد قصرت فهوم أكثر المستفيدين عن مرامي مقاصده المنيعة...».[۲]

    بر طبق اين بيان، رساله «قواعد التوحيد» مهم‌ترين مسئله را در عرفان نظرى كه توحيد وجود است، با ادله و براهین روشن و قطعى به اثبات رسانده و شبهات و ايراداتى را كه پيرامون اين مسئله موجود است دفع نموده و راه را براى فهم درست آن هموار ساخته است.

    با اين توضيح، موضوع كتاب «تمهيد القواعد» نيز كه شرح و بسط رساله «قواعد التوحيد» است، روشن گرديد و معلوم شد كه اين كتاب به‌عنوان يكى از منابع مهم در عرفان نظرى به شرح و توضيح توحيد وجود و اثبات آن و بيان مبانى عقلى و عرفانى در اين مسئله و دفع شبهات و ايرادات از آن پرداخته است.

    تاريخ آغاز و انجام تأليف كتاب «تمهيد القواعد» روشن نيست. مؤلف در مقدمه، در مقام عذرخواهى از وجود لغزش‌هاى احتمالى در كتاب مى‌گويد: «على أنني في فترة شاغلة عن طريق المباحثة و اشتغال صارف عن المطالعة و القيل و القال...» و اين عبارت، حاكى از اين است كه كتاب در زمانى تأليف شده كه مؤلف به دليل وجود موانعى، از بحث و گفت‌وگو و مطالعات نظرى به دور بوده است، اما معلوم نيست اين فترت مربوط به زمان بازگشت صائن‌الدين از عراق بوده كه بعد از مرگ تيمور در سال 807ق، صورت گرفته است يا در دوران مسافرت‌هاى پانزده ساله او اتفاق افتاده است.

    اما با رجوع به تأليفات ديگر او مى‌توان زمان احتمالى نوشته شدن اين كتاب را به دست آورد؛ مثلاًاين كتاب بايد قبل از سال 808ق، تأليف شده باشد، زيرا در رساله مناظرات خمس (عقل و عشق)، به كتاب «تمهيد» ارجاع داده شده است؛ چنان‌كه در صفحه 50 مى‌گويد: «تحقيق تطبيق بين العالمين، اينجا مجالش تنگ است، در كتاب «تمهيد» بطلبند كه آنجا بتمامه مبين گشته» و اين رساله، در سال 808ق، پايان يافته است.

    آنچه را كه مؤلف، به‌عنوان عوامل و انگيزه‌هاى اصلى در تأليف كتاب، معرفى نموده عبارتند از:

    1. اهميت مسئله توحيد در وجود كه عالى‌ترين مرحله توحيد و فراتر از توحيد واجب و توحيد خالق و توحيد رب و مدبر است؛ مسئله‌اى كه نيل به كنه آن، غايت آمال عارفان متفكر و حكيمان متأله است؛
    2. صعوبت دست‌يابى به اين هدف كه از طريق تلفيق برهان و عرفان و حركت در پرتو وحى و شريعت، حاصل مى‌گردد و نيل به آن، با برهان عارى از شهود و يا شهود ناهم‌آهنگ با وحى ممكن نيست؛
    3. پرداختن رساله «قواعد التوحيد» به مسئله توحيد وجود و اثبات آن با مبانى حكمى و دفع شبهات از آن، به بهترين وجه ممكن؛
    4. عميق بودن رساله «قواعد التوحيد»؛ به‌گونه‌اى كه بسيارى از استفاده كنندگان، از فهم مقاصد و مبانى آن ناتوانند.

    شارح پس از اشاره پراكنده به موارد ذكر شده، مى‌گويد: «فحاولت حين مذاكراتي مع بعض المشاركين في التحصيل من خلص الإخوان أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان، تعميما لقواعدها المنيفة و تتميما لعوائدها الشريفة، مشيرا إلى معظم أصول أهل الكشف و أمهات قواعدهم، موميا إلى معاقد تلك المباحث و كليات مقاصدهم حافظا للألفاظ المتداولة بينهم و عباراتهم، مراعيا للمناسبات المعتبرة بين مصطلحاتهم و مستعاراتهم حذرا من أن يفهم خلاف المراد، فينقضي إلى الحبط في البحث و الفساد».[۳]

    ويژگى‌هاى اين شرح

    1. چنان‌كه قبلا اشاره شد شارح در اين كتاب به روش غير مزجى و به طريق «قال - أقول»، به شرح و بسط مضامين رساله قواعد التوحيد پرداخته است؛
    2. تكيه بر توضيح عبارات متن، از ويژگى‌هاى مقبوليت هر شرح است كه اين خصوصيت، در «تمهيد القواعد» به‌خوبى رعايت شده است؛ شارح، در اشاره به اين خصوصيت مى‌گويد: «فحاولت... أن أكشف قناع الإيجاز عن وجوه مخدرات تلك العبارة بأوضح بيان».[۴]
    3. شارح به تبع متن، در هر مسئله، در صورتى كه شبهات و ايراداتى وجود داشته باشد، در حد امكان به اتقان و استحكام آن شبهات پرداخته و بر آنها اقامه دليل نموده و سپس ضعف آنها را آشكار ساخته و چنان بحث را پيش برده كه راه هر گونه توجيه و انكار، بر اشكال كنندگان بسته شود؛
      در ارتباط با اين خصوصيت، شارح، در مورد ماتن مى‌گويد: «اعلم أن من عادة المصنف، كما علم من تصفح كلامه في سائر كتبه، أن يقرر أولا عند إثبات المطالب النظرية، كلام الخصم بما استدل به عليه بأوثق بيان و يجتهد في تأسيس قواعده و تشييد معاقده حسب الإمكان، ثم يشرع ثانيا في تبيين موارد شكوكه و مشتبهاته و قطع مواد شبهاته، فأراد أن يسلك في هذه الرسالة مسلكه المعتاد».[۵]
    4. در موارد لزوم به نقل قول از بزرگان حكمت و عرفان پرداخته و با تمسك به اقوال آنان، زمينه را براى فهم مقاصد كتاب و قبول آنها از طرف مخاطبان كه بيشتر، اهل نظر هستند، فراهم نموده است، زيرا كه عادت اهل نظر بر اين است كه استناد به اقوال بزرگان در هر مطلبى، موجب اطمينان و اعتماد آنان گرديده و قبول آن را براى آنها آسان مى‌سازد؛ شارح در مقدمه كتاب مى‌گويد: «و اعلم أن أكثر مباحث هذا الكتاب لبعده عن الطبايع و غرابته عن الأذهان، منطوية على نصوص المشايخ، لما أنها عرضة لأنظار أهل الاستدلال و قل‌ما يوجد فيهم الناقد البصير، فلا بد من التعرض فيها لما يصلح لأن يستند إليه و يعتمد عليه على ما اقتضت عادتهم و جرت عليه استفادتهم و إفادتهم، ليطمئن به قلوبهم بعض الاطمئنان».[۶]
    5. در توضيح مباحث متن تلاش شده است مبانى حكمى و عرفانى آن مورد بررسى قرار گيرد تا از طريق توضيح و تبيين مبانى، فهم مقاصد كتاب آسان گردد؛[۷]
    6. در صورتى كه مقاصد متن به استدلالى جز آنچه ماتن آورده نيازمند باشد، شارح به بيان آن استدلال‌ها پرداخته است و نيز شبهات و ايراداتى را كه ديگران مطرح نموده‌اند و يا قابل طرح است، پاسخ مى‌گويد؛
    7. تلفيق شهود و برهان از شيوه‌هايى است كه شارح در اكثر تأليفات خود به كار گرفته و در اين كتاب نيز اين شيوه به‌خوبى نمايان است؛ روشى كه براى قابل فهم شدن حقايق عرفانى، بسيار مؤثر است و ماتن نيز بر اهميت آن تأكيد نموده و مى‌گويد: «و أردنا أن نقرر تلك المسئلة على طريق المناظرين و أن نسلك مسلك المناظرة مع الطاعنين و نثبتها بحجج قوية ندفع بها عنها طعن المنكرين و نشد بها رغبة الطالبين».[۸]

    دست‌نوشت‌ها و چاپ‌هاى «تمهيد القواعد»

    با توجه به اينكه كتاب «تمهيد القواعد»، مدت‌ها در حوزه‌هاى اصفهان و تهران و قم از متون آموزشى عرفان نظرى بوده، نسخه‌هايى از آن توسط علاقه‌مندان به اين رشته استنساخ گشته و دست‌نوشت‌هاى متعددى از آن به جاى مانده است. يكى از دست‌نوشت‌ها، دست‌نوشتى است كه در حوزه تهران تدريس مى‌شده و همين نسخه را مرحوم حاج شيخ احمد شيرازى، در سال 1315ق، به چاپ رسانيده است كه اغلاط و افتادگى‌هاى فراوانى در آن وجود دارد.

    مرحوم ميرزا محمود قمى، از شاگردان برجسته مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى، از روى كتابى كه استادش تدريس مى‌نموده، نسخه‌اى فراهم آورده كه آن نيز مغلوط است و افتادگى‌هاى زيادى در آن به چشم مى‌خورد.[۹]پس از چاپ كتاب، در سال 1315ق، نسخه‌اى از هرات به تهران آوردند كه از روى نسخه شارح يا يكى از تلاميذ او استنساخ شده است و بسيارى از نسخه‌هاى ديگر با اين نسخه مقابله و تصحيح شد. از جمله مرحوم ميرزا احمد آشتيانى در هنگامى كه كتاب را نزد استادش مرحوم آقا ميرزا هاشم گيلانى قرائت مى‌نمود، نسخه خود را با نسخه هرات مقابله نمود و نتيجه آن، پديد آمدن نسخه كاملى از كتاب بود كه از هر حيث قابل اعتماد است.

    اين كتاب، در سال 1396ق، با تصحيح و تعليق و مقدمه استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى و به همت انجمن اسلامى حكمت و فلسفه ايران به چاپ حروفى رسيد و در سال 1360ش، تجديد چاپ گرديد.

    معرفى نسخه موجود در كتاب‌خانه نور

    نسخه موجود در كتاب‌خانه نور، نسخه‌اى است از چاپ دوم كتاب در سال 1360ش با تصحيح و تعليقات و مقدمه استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى كه داراى خصوصيات زير است:

    1. اين نسخه بر اساس نسخه مرحوم آقا ميرزا احمد آشتيانى به‌عنوان نسخه اصل و نسخه چاپى از كتب ملكى مرحوم آقا ميرزا يد الله كجورى، معروف به ميرزا يد الله نظرپاک كه او آن را با نسخه‌هاى قابل اعتماد مقابله و تصحيح نموده است و نيز نسخه مرحوم ميرزا محمود قمى، مقابله و تصحيح گرديده است.
    2. اين نسخه مشتمل بر مقدمه‌اى مفصل از مصحح محترم است كه بالغ بر 170 صفحه مى‌باشد. فهرست تفصيلى مطالب كتاب، صفحات 182 تا 192 و اصل كتاب كه مستقل از مقدمه شماره‌گذارى شده است، صفحات 3 تا 274 را در بر مى‌گيرد. متأسفانه اين نسخه فاقد فهرست‌هاى تخصصى همانند فهرست آيات و روايات و اعلام و اصطلاحات و غيره مى‌باشد.
    3. اين كتاب، مزين به حواشى مرحوم آقا محمدرضا قمشه‌اى و شاگردان او مرحوم ميرزا محمود قمى و مرحوم ميرزا هاشم اشكورى و نيز حواشى و تعليقاتى از مصحح محترم آن استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى است.

    فهرست ابواب و فصول كتاب

    مصحح محترم، فهرستى تفصيلى از مباحث كتاب را آورده است كه هرچند از جهت نماياندن مباحث جزئى و مشخص كتاب، كمك شايانى به استفاده كنندگان مى‌كند، اما از نشان دادن پيكره اصلى و مباحث محورى كتاب ناتوان است. اين ضعف در اصل به رساله «قواعد التوحيد» به‌عنوان متن و كتاب «تمهيد القواعد» به‌عنوان شرح مربوط است كه مباحث را در چارچوب ابواب و فصول منظمى ارائه نداده‌اند و از اين جهت كار مراجعه به كتاب و استفاده از آن را مشكل ساخته‌اند.

    ظاهرا مصحح كتاب در ابتدا مصمم بوده است عناوينى را براى مشخص ساختن مطالب و مباحث آن قرار دهد، اما اين عناوين از چهار عنوان تجاوز نمى‌كند كه سه عنوان آن مربوط به مقدمه است كه عبارتند از:

    1. في بيان موضوع العلم على مشرب التحقيق؛
    2. في معنى بعض الألفاظ المتداولة بحسب غرضهم؛
    3. في بيان معنى لفظ الكون.

    يك عنوان هم به مباحث اصلى كتاب اضافه شده است؛ يعنى عنوان «في اشتراك الوجود بحسب المعنى و المفهوم» كه در صفحه 55 كتاب آمده است و بعد از اين عنوان، تا آخر كتاب عنوان ديگرى به چشم نمى‌خورد. با اين حال مباحث عمده كتاب را مى‌توان در چهار محور معرفى نمود كه عبارتند از:

    1. اثبات توحيد وجود و دفع شبهات از آن و بيان برخى از خصوصيات حقيقت وجود؛
    2. ظهور وحدت در كثرت و بيان پيدايش كثرات و تعينات؛ از تعين اول تا آخرين مرتبه ظهور حقيقت وجود؛
    3. بيان ويژگى‌هاى انسان و اثبات صلاحيت او براى مظهريت تامه الهى و بيان مراتب نزولى و صعودى او؛
    4. راه و روش وصول به معارف حقه و دفاع از حقانيت كشف و شهود و اثبات هم‌آهنگى برهان و شهود و دفع اشكالات بر هر يك از اين دو روش.

    مباحث ديگرى كه در كتاب آمده است، يا از مبادى و مقدمات محورهاى چهارگانه است و يا از نتايج و متفرعات آن.

    پانويس

    1. ص 11
    2. ص 10
    3. ص 10
    4. تمهيد القواعد، ص10
    5. تمهيد القواعد، ص49
    6. تمهيد القواعد، ص31
    7. تمهيد القواعد، ص10
    8. تمهيد القواعد، ص54
    9. مقدمه تمهيد القواعد استاد سيد جلال‌الدين آشتيانى

    وابسته‌ها