استنطاق آية الغار و إشكالية التنصيص الحديثي بين التثنية و التثليث

    از ویکی‌نور
    استنطاق آية الغار و إشكالية التنصيص الحديثي بين التثنية و التثليث
    استنطاق آية الغار و إشكالية التنصيص الحديثي بين التثنية و التثليث
    پدیدآورانحسنی، نبیل (نویسنده)
    ناشرالعتبة الحسينية المقدسة، قسم الشؤون الفکرية و الثقافية
    مکان نشرعراق - کربلای معلی
    چاپ1
    تعداد جلد1
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    استنطاق آية الغار و إشكالية التنصيص الحديثي بين التثنية و التثليث اثر سید نبیل حسنی، پژوهشی است پیرامون آیه غار و دلالت یا عدم دلالت آن بر شایستگی ابوبکر برای امر خلافت و نیز نگاهی دارد به روایتی مذکور در صحیح بخاری مربوط به آیه غار، مبنی بر اینکه اشخاص موجود در غار، سه نفر بودند.


    زبان و زمان نگارش

    کتاب به زبان عربی است و در سال 1434ق، نگارش آن به پایان رسیده است.[۱].

    ساختار

    کتاب با مقدمه نویسنده آغاز و مطالب در دو مبحث (مبحث اول، دارای سه مسئله و مبحث دوم، دارای چهار مسئله) تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، خاطرنشان شده است که هیچ‌یک از آیات قرآن کریم در ترویج، تبلیغ و مناظره، مانند آیه غار، مورد استفاده و مناقشه فریقین قرار نگرفته است؛ زیرا به باور نویسنده، محتوای این آیه، اصلی‌ترین و مهم‌ترین مطلبی است که ابوبکر و عمر، به‌منظور مشروع نشان دادن خلافت ابوبکر پس از پیامبر(ص)، بدان تمسک جسته‌اند[۲].

    نویسنده ضمن توضیح موضوع کتاب و بیان نکاتی پیرامون آن، به این نکته اشاره کرده است که عمر، به سه فراز از آیه غار احتجاج کرد و به‌وسیله آن، دیگران را ترغیب به بیعت با ابوبکر نمود که عبارتند از: «إِذْ هُمَا فِي الْغَارِ»، «إِذْ يقُولُ لِصَاحِبِهِ» و «ِإنَّ اللَّهَ مَعَنَا» (توبه: 40)؛ با طرح این سؤال که آن دو چه کسانی بودند؟ صاحب پیامبر(ص) که بود؟ و خدا با چه کسانی بود؟ و این پاسخ که یار غار پیامبر، فقط ابوبکر بود. نویسنده معتقد است اگر عمر دستاویزی غیر از این آیه برای اثبات فضیلت ابوبکر و غلبه بر انصار داشت، مسلما بدان تمسک می‌کرد[۳].

    در مبحث نخست، در سه مسئله زیر، به اثبات این موضوع پرداخته شده است که تمامی مشکلات پیش‌آمده در جامعه اسلامی، به دلیل دوری از قرآن و عترت(ع) می‌باشد: در مسئله اول، به روایاتی اشاره گردیده که به بیان فضیلت قرآن کریم و اهمیت و ضرورت تلاوت و تعلیم و تعلم آن و نیز علوم نهفته در آن و «تِبْيَاناً لِكُلِّ شَيْ‌ءٍ» (النحل: 89)، بودن آن پرداخته‌اند[۴].

    در مسئله دوم، روایاتی عنوان گردیده که به رجوع به اهل‌بیت(ع) سفارش نموده و به این نکته اشاره دارند که ایشان، دفع‌کننده هر اشکالی بوده و علم قرآن نزد این خاندان بوده و ایشان، تبیان و ترجمان قرآن کریم می‌باشند. از جمله این روایات، روایتی است از عبدالله بن مسعود از سعید بن وهب، با این عبارت: «أعلم أهل المدينة بالفرائض علي بن أبي‌طالب(ع)»؛ «آگاه‌ترین اهل مدینه به فرائض، علی بن ابی‌طالب(ع) می‌باشد»[۵].

    در مسئله سوم، ضمن اشاره به جایگاه صحیح بخاری در نزد علمای اهل سنت و ذکر اقوال برخی از علما پیرامون آن، از جمله ذهبی، ابن کثیر و قسطلانی، به بررسی نقش صحیح بخاری و سایر کتب در اثبات تثلیث (سه نفر بودن افراد موجود در غار) پرداخته شده است.[۶].

    در مبحث دوم، که اساسی‌ترین محور مباحث را در خود جای داده است، در ضمن چهار مسئله، به بررسی آیه غار و روایات مربوط به آن، پرداخته شده است. محور اصلی بحث کتاب، بررسی اشکالات موجود در روایات صحیح بخاری، مربوط به آیه غار و بررسی این نکته می‌باشد که آیا دو نفر همراه پیامبر(ص) در غار پنهان شده بودند یا یک نفر. بدین منظور، نویسنده به بررسی و بحث پیرامون نصوص و روایاتی پرداخته که مربوط به آیه غار بوده و با بررسی منطوق و دلالات آیه و بررسی فضایل سه‌گانه منسوب به ابوبکر توسط عمر در احتجاج به این آیه، به تبیین و آشکار ساختن این موضوع پرداخته است که آیا ابوبکر، طبق روایات صحیح بخاری، یکی از دو مصاحب پیامبر(ص) در غار بوده (مجموعا سه نفر در غار بودند) یا بر طبق نص آیه شریفه، فقط دو نفر در غار بودند[۷].

    به اعتقاد نویسنده، پس از بررسی آیه و روایات مذکور پیرامون آن، بنا بر روایت بخاری مبنی بر وجود سه نفر، اشکالاتی پیش می‌آید که از جمله آنها، عبارتند از:

    1. اینکه «ثاني اثنين» در حقیقت «ثلاثة» باشد؛ یعنی اینکه پیامبر(ص)، دومین برای هریک از دو شخصی که با وی در غار بوده‌اند، باشد.
    2. اینکه گفتگوی داخل غار، بین دو نفر بوده و شخص سوم، فقط شنونده باشد؛ به‌عبارت‌دیگر، گفتگو یا بین پیامبر(ص) و ابوبکر واقع شده یا بین پیامبر(ص) و آن شخص سوم.
    3. منظور از «إذ يقول لصاحبه»، یکی از آن دو نفر باشد؛ یعنی مصاحب پیامبر(ص) یا ابوبکر و یا شخص سوم باشد.
    4. منظور از «لا تحزن» یا ابوبکر باشد و یا شخص سومی که روایات، مخصوصاً روایات بخاری، بر وجود او تأکید دارند و بنابراین معلوم نیست که این نهی، مربوط به کدام‌یک می‌باشد.
    5. شخص مورد نظر در «إن الله معنا»، ممکن است ابوبکر و یا شخص سوم باشد که محزون بوده و پیامبر(ص) در پی آرام کردن وی بوده است.[۸].

    در مسئله نخست، به ذکر آنچه که در تأویل آیه غار وارد شده، پرداخته شده است. به اعتقاد نویسنده، آنچه از بررسی اقوال تأویل‌کنندگان این آیه، می‌توان بدان پی برد، سه نکته زیر می‌باشد:

    1. آیه در موضع «ثاني اثنين»، اشاره به هیچ فضیلت و منقبتی نداشته و تنها به عدد افراد دلالت داشته و بیانگر این نکته است که شخصی همراه پیامبر(ص) بوده است، بدون تصریح به نام وی.
    2. «إذ يقول لصاحبه» چند نکته دارد، از جمله اینکه در معنای صحابی، چنین آمده است: «هر کسی که پیامبر(ص) را دیده و یا از او چیزی شنیده است» و با این تعریف، مؤمن، منافق، مسلمان و مشرک همگی جزء صحابی محسوب می‌شوند و خداوند کفار و مشرکین را نیز با این عنوان خطاب قرار داده است «وَ مَا صَاحِبُكُمْ بِمَجْنُونٍ‌«(التكویر: 22)؛ «مصاحب شما دیوانه نیست» و اگر صرف مصاحبت با پیامبر(ص)، بدون در نظر گرفتن تقوا، ملاک و مقیاس تکریم باشد، منافقین و مشرکین نیز مشمول این امر می‌باشند.
    3. معیت خداوند که از «لا تحرن إن الله معنا» استفاده می‌شود: نویسنده با ذکر دلایل و قراین متعدد ثابت می‌کند که شخص مورد خطاب در این موضع، عبدالله بن ابوبکر است[۹].

    در مسئله دوم، به بررسی اقوال روات در بیان حوادث ليلة الغار پرداخته شده و این نکته مطرح شده است که یکی از اهداف از طرح این مسئله، به این صورت و با این ابعاد گسترده، اثبات این امر است که «ليلة الغار»، مهم‌تر از «ليلةالمبيت» بوده است.[۱۰].

    در مسئله سوم، به بررسی موضوع هجرت حضرت علی(ع) و دلالت آن بر استخلاف آن حضرت بر امت پرداخته شده[۱۱] و در آخرین مسئله، موضوع مناشده و مناظره حضرت علی(ع) با اصحاب شورای منتخب از سوی عمر برای تعیین خلیفه سوم و نپذیرفتن آن حضرت خلافت و بیعتی را که مشروط به پیروی از سیره شیخین باشد، مورد بحث و بررسی قرار گرفته است.[۱۲].

    در پایان، می‌توان نتایج به‌دست‌آمده از بررسی‌ها و تحقیقات نویسنده را در امور زیر، خلاصه نمود:

    1. آیه غار، بیانگر فضیلت خاصی برای ابوبکر نبوده و استدلال و احتجاج به آن، فقط به‌خاطر مقاصد و نیات سیاسی و تنها به‌منظور گرفتن بیعت از مردم به نفع ابوبکر بوده است.
    2. دلیلی قطعی بر اختصاص مرتکزات موجود در آیه (تثنیه، مصاحبت و معیت)، به ابوبکر، وجود نداشته و تمامی اقوال مطرح‌شده در این زمینه، ظنی و بر اساس حدس و گمان می‌باشد.
    3. اصرار بر نزول این آیه در مورد ابوبکر، بیشتر به ضرر و نشان‌دهنده نقطه ضعفی برای شخصیت وی می‌باشد[۱۳].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب، به‌همراه فهرست منابع مورد استفاده نویسنده، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها، علاوه بر ذکر منابع، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.

    پانویس

    منابع مقاله

    مقدمه و متن کتاب.


    وابسته‌ها