محسن هشترودی: شاعر و ادیب

    از ویکی‌نور
    (تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
    محسن هشترودی: شاعر و ادیب
    محسن هشترودی: شاعر و ادیب
    پدیدآورانعابدی، کامیار (نویسنده)
    ناشرمروارید
    مکان نشرتهران
    سال نشر1397
    شابک4ـ561ـ191ـ964ـ978
    کد کنگره

    محسن هشترودی: شاعر و ادیب تألیف کامیار عابدی، هشترودی علاوه بر ریاضیات، فیزیک، ستاره‌شناسی و مانند آنها به حوزۀ علوم انسانی هم بسیار علاقه‌مند بود. از وی در زمینۀ شعر و نقد ادبی و هنری آثاری برجای مانده است.

    ساختار

    کتاب در چهار بخش تدوین شده است.

    گزارش کتاب

    محسن هشترودی (1286 ـ 1355) در تبریز چشم به جهان گشود. پدرش شیخ اسماعیل هشترودی، در دورۀ دوم مجلس شورای ملی ایران یکی از نمایندگان منتخب تبریز بود. از این‌رو، فرزندانش محمدضیاء و محسن دوره‌های تحصیلی را در پایتخت گذراندند. محسن هشترودی در دبستان‌های اقدسیه و سیروس و دبیرستان دارالفنون درس خواند. پس از مدتی تحصیل دانشگاهی نیمه‌کاره در ایران و فرانسه سرانجام، با شایستگی در دارالمعلمین عالی و دانشگاه سوربن دوره‌های کارشناسی و دکتری رشتۀ ریاضی را به پایان رساند. در سال‌های 1316 ـ 1348 16 علاوه بر تألیف آثار در زمینۀ تخصصی خود، به تدریس در دانشکدۀ علوم دانشگاه تهران پرداخت. او در دوره‌ای به ریاست این دانشکده هم رسید. همچنین در آغاز دهۀ 1330 مدتی ریاست دانشگاه زادگاهش، تبریز را بر عهده گرفت.

    هشترودی علاوه بر ریاضیات، فیزیک، ستاره‌شناسی و مانند آنها به حوزۀ علوم انسانی هم بسیار علاقه‌مند بود. از وی در زمینۀ شعر و نقد ادبی و هنری آثاری برجای مانده است. وی برادر بزرگ‌تر و نیز غلامحسین رهنما و عبدالعظیم قریب گرکانی را پراهمیت‌ترین راهنمایان خود در یران می‌دانست.

    به تشویق دانشجویان، جوانان و اهل علم رغبت داشت. پرمطالعه و خوش­حافظه بود. علاوه بر فارسی و فرانسوی به انگلیسی هم کتاب و مقاله می‌خواند. به گفتن بیشتر می‌گرایید تا نوشتن. اهل گفت‌وگو بود. از دهۀ 1320 در شماری از نشست‌های فکری دانشجویان و دوستانش شرکت داشت.

    یکی از شاگردانش «دو خصلت اساسی» را که سبب «ممتاز» بودن او از دیگران می‌شد «واقع‌بینی و بی‌پروایی» می‌دانست. به طور خلاصه از چارچوب‌های سنتی یک دانشمند ریاضی در ایران دوری می‌کرد. علاوه بر داستان‌های علمی ـ تخیلی، داستان کارگاهی/ پلیسی می‌خواند. صدای خوانندگان جوان، ماند باب دیلن، را گوش می‌کرد و می‌پسندید.

    هشترودی در سال 1323 با رباب مدیری که ابتدا کارمند بانک، سپس راهنمای تعلیماتی در آموزش و پرورش و سرانجام دبیر دبیرستان بود ازدواج کرد. از نامه‌ای که به همسرش در دست است آشکار است که این ازدواج، بسیار عاشقانه بود است. حاصل این ازدواج سه فرزند بود: فرانک، فریبا و رامین.

    محسن هشترودی به روایت دخترش فریبا، در سراسر زندگی «آمیزه‌ای از امید و نومیدی بود، اما بی‌خط فاصله. یعنی به‌ناگاه از اوج امیدواری به دل نومیدی پرتاب می‌شد و تو نمی‌دانستی و نمی‌فهمیدی که این دگرگونی از کدام دل‌آزردگی مایه می‌گیرد. من یقین دارم که اگر پدر باز مسئولیت خانواده را بر شانه‌هایش نمی‌دید، در همان جوانی خودکشی می‌کرد». او قبل از رسیدن به هفتاد سالگی با چهره‌ای بس خسته و پرآژنگ، که او را بسیار سالمندتر از سن واقعی‌اش نشان می‌داد، به سبب عارضۀ قلبی درگذشت. پیکرش را در گورستان بهشت زهرای تهران به خاک سپردند.

    در دهه‌های 1300 ـ 1320 دو جریان نو سنت‌گرا و نوگرای اعتدالی با محتوایی رومانتیک و عاشقانه، شاعرانی را که در جست‌وجوی هوایی تازه/ تازه‌تر در شعر فارسی بودند، به خود جلب می‌کرد. محسن هشترودی را نمی‌توان شاعری حرفه‌ای و پیگیر دانست. اما از سروده‌های برجای‌مانده از او می‌توان دریافت که کمابیش به این دو جریان شعری علاقمند و پیوسته بود.

    این کتاب در چهار بخش به زندگی و شعر و تحلیل ­های محسن هشترودی پرداخته است. در بخش اول به زندگی و شعر او از دیدگاه خانواده و آرای او پرداخته شده است. بخش دوم دربرگیرندۀ نوشتارهایی کوتاه و بلند از شاعران و نویسندگان دربارۀ محسن هشترودی است. در بخش سوم گزیده­ ای از اشعار این شاعر معاصر آورده شده است. بالاخره اینکه در فصل پایانی کتاب تحلیل­های ادبی این شاعر گردآوری شده است. این تحلیل­ها دربرگیرندۀ نقدها و سایه­روشن­ های شعر فارسی هستند.[۱]


    پانويس


    منابع مقاله

    پایگاه کتابخانه تخصصی ادبیات

    وابسته‌ها