فوائح الجمال و فواتح الجلال

فوائح الجمال و فواتح الجلال، نفيس‌ترين اثر عرفانى است كه توسط احمد بن عمر بن محمد بن عبدالله خيوقى خوارزمى، مشهور به نجم‌الدين كبرى، به زبان عربى، به نگارش درآمده است.

فوائح الجمال و فواتح الجلال
فوائح الجمال و فواتح الجلال
پدیدآوراننجم‌الدین کبری، احمد بن عمر (نویسنده) زیدان، یوسف (محقق)
ناشردار سعاد الصباح
مکان نشرقاهره - مصر
سال نشر1426 ق
چاپ2
موضوعآداب طریقت نجم‌الدین کبری، احمد بن عمر، 540 - 618؟ق. - سرگذشت‌نامه
زبانعربی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏292‎‏/‎‏71‎‏ ‎‏ن‎‏3‎‏ ‎‏ف‎‏9041‎‏*
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

وى، در سال 540ق، در شهر خيوق خوارزم چشم به جهان گشود و در سال 618ق، در فتنه‌ى مغول به شهادت رسيد.

ساختار

گرچه، مؤلف، مباحث خود را تحت عناوينى كلى، همچون «تصدير»، «مسئلة» و «فصل» بيان كرده، ولى محقق كتاب، عناوين جانبى متعدد و متنوعى را متناسب با هر مبحث برگزيده و در صدر آن قرار داده است.

گزارش محتوا

پاره‌اى از مطالب كتاب:

راه‌هاى مجاهده عبارتند از: تقليل غذا، ترك اختيار و افناء آن در اختيار شيخ كامل.

طريقت جنيد عبارت است از: دوام وضو، دوام صوم، دوام سكوت، دوام خلوت، دوام ذكر، دوام نفى خواطر، دوام ترك اعتراض نسبت به خداى سبحان.

آتش ذكر، صافى است و به سرعت انسان را به كمالات مى‌رساند، ولى آتش شيطان، كدر و ظلمانى است.

وجود، مركب از اركان چهارگانه‌ى خاک، آب، آتش و هوا مى‌باشد.

مشاهدات عروجيه، قابل تعبير هستند.

قلب، لطيفه‌اى است كه دائماً از حالتى به حالت ديگر تقلب پيدا مى‌كند و هم‌چنين چون قلب، قلب وجود و معانى است، لذا به اين نام خوانده مى‌شود.

وجود، شىء واحدى نيست؛ بنابراین، هيچ وجودى نيست مگر اينكه بالاتر از آن وجودى ديگر اخص و احسن از آن هست تا آنجا كه منتهى به وجود حق مى‌شود.

مراتب سه‌گانه نفس، عبارت است از: نفس اماره، نفس لوامه و نفس مطمئنه.

مشاهده، بر دو نوع است: مشاهده‌ى ادنى و مشاهده‌ى اعلى.

نفس، شيطان و ملك، هيچ‌كدام، اشيائى بيرون از تو نيستند، بلكه تو خود، همه آنهايى، هم‌چنان‌كه آسمان، زمين، كرسى، بهشت، دوزخ، موت و حيات، در اندرون تواند.

فناء بر دو گونه است: يكى، فناى در صفات حق كه اين فناى در فردانيت است و ديگرى، فناى در ذات او كه اين فناى در وحدانيت مى‌باشد.

نهايات محبت، بدايات عشق است و محبت، در قلب است و عشق، در روح.

حال، به منزله‌ى اسباب سفر است و مقام، به منزله منازلِ طريق است.

در عرفان، سه درجه وجود دارد: عرفان عامه، عرفان خاصه و عرفان خاصة الخاصة. در عرفان عامه، استدلال به آيات ظاهره است. در عرفان خاصه، استدلال به آيات ظاهره و باطنه و در عرفان خاصة الخاصة، استدلال به نصب كننده آيات بر آيات مى‌باشد.

صوفى، ابن الوقت است و هيچ‌گاه به گذشته و آينده نگاه نمى‌كند، چون تضييع كننده وقت است.

براى همت، بدايات و نهايات است؛ بدايات همت، عبارت است از: اراده، طلب، ربط، تصرف و كون.

سالك ذاكر، به مقامى مى‌رسد كه به او گفته مى‌شود: ذكر مگو تا ببينى ذكر چگونه تو را ياد مى‌كند! او ديگر مذكور است، نه ذاكر و انسان، همواره مذكور حق است، ولى بر اثر تاريكى‌هاى فراوان و حجاب‌هاى ستبر، آن را نمى‌شنود و نمى‌يابد.

خمود و جمود، دو حالند متعاقب يك‌ديگرند.

سهل بن عبدالله تسترى، به مريدانش مى‌گويد: وقتى مصيبتى بر شما وارد مى‌شود، هيچ‌وقت آخ نگوييد، زيرا آخ اسم شيطان است، بلكه آه بگوييد، چون اسم الله است.

هويت، دوتاست: يكى، هويت او و ديگرى، هويت تو؛ وقتى تو هويت خويش را فانى كردى، هويت او باقى مى‌ماند.

وضعيت كتاب

كتاب، توسط يوسف زيدان، تصحيح و تحقيق شده است. وى، در آغاز كتاب، مقدمه‌اى مفصل مشتمل بر شرح زندگى مؤلف و شيوه كار و مؤلفات او و روش تحقيق خويش ذكر كرده است و در پايان كتاب، تحت عنوان «فهارس التحقيق»، فهرست‌هايى را از آيات، احاديث، اعلام، مفردات، قوافى، مواضع، مواضيع، مراجع تحقيق و مصادر دراسه و فهرست موضوعات گنجانده است و در پاورقى‌ها، به‌بيان اختلاف نسخ، تخريج آيات و احاديث نبوى، توضيح نكات دقيق متن و شرح مصطلحات صوفيه پرداخته است.


وابسته‌ها