فرهنگ قرآن، اخلاق حمیده

فرهنگ قرآن، اخلاق حميده، اثر عبدالنبى امامى در عصر حاضر است. فرهنگ قرآن، مجموعه‌اى است غنى و پربار كه در آن به معنى نمودن لغت برگزيده، اكتفا و انحصار نشده، بلكه معناى اصطلاحى و مفهوم كاربردى و مصاديق استعمال آن از بعد نظرى با استفاده از كتب تفسيرى و روايى معتبر متقدمين و متأخرين و همچنين از جنبه علمى با تطبيق سيره گفتارى و رفتارى مقام نبوت و امامت منزلتى كاربردى به آن بخشيده و فرهنگى تبيينى به دست داده است.

فرهنگ قرآن، اخلاق حمیده
فرهنگ قرآن، اخلاق حمیده
پدیدآورانامامی، عبدالنبی (نویسنده)
عنوان‌های دیگرفرهنگ قرآن: تبیین اصطلاحات قرآن از منظر تفاسیر و روایات "اخلاق حمیده"
ناشرمطبوعات دينی
مکان نشرقم - ایران
سال نشر1389 ش
چاپ1
شابک978-964-8818-64-2
زبانفارسی
تعداد جلد3
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

اين مجموعه سه جلدى، چيزى حدود يك چهلم كل فرهنگ قرآن مى‌باشد كه در آينده حدود 100 جلد خواهد شد.

هريك از اين دوره‌ها كه در مجموع يك بخش بوده و زير عنوان خاص خودش نام‌گذارى شده است، پس از مقدمه ناشر و مؤلف، در بيش از چهل فصل به ترتيب حروف الفبا تنظيم شده، به‌گونه‌اى كه به‌طور غالب هر فصل تعداد صفحاتش از 50 صفحه تجاوز نمى‌كند. گفتنى است كه بخش دوم از اين دوره به نام اخلاق ذميمه نيز فصول نهايى‌اش در دست تأليف است.

گزارش محتوا

مؤلف با غور و بررسى در درياى بيكران وحى منزل قرآن، هم تدبر نموده و هم تدبير، هم تفهم كرده و هم تعلم و هم تعليم نموده است.

مهم‌ترين محصول مطالعه اين كتاب، آموزش و ارائه يك روش و متد كاربردى و عملى است كه فراروى هر خواننده مأنوس با قرآن قرار مى‌گيرد.

در اينجا به توضيحى اجمالى از محتواى هريك از فصول مى‌پرازيم:

الف)- موضوع فصل: موضوع فصل، اغلب يك كلمه و گاهى تا سه كلمه، از يك مصدر بر مبناى ظاهر كلمات قرآن، مانند: ابرار، احسان، بر، تقوا و... انتخاب شده است و ازاين‌رو هريك از فصول فرهنگ قرآن جنبه «تفسير موضوعى» دارد.

ب)-مقدمه: در مقدمه كوتاهى كه در ابتداى هر فصل مى‌آيد، الفاظ آن كلمه (موضوع منتخب فصل) و اغلب، مجموع موارد آن الفاظ و تعداد آيات و سوره‌هايى كه آن الفاظ در آنها آمده و نيز شرح مجملى از مراحل تحقيق در آن فصل بيان شده است؛ از اين بابت، هريك از فصول فرهنگ قرآن جنبه «تفسير موضوعى، تحقيقى و علمى» دارد.

ج)- مرحله اول: اين مرحله، مرحله تنظيم آيات است. تنظيم آيات در بخش‌هاى مختلف، هم به ترتيب مصحف كريم و هم به ترتيب نزول صورت گرفته است؛ چنان‌كه در تنظيم آيات در بخش اول (دوره سه جلدى حاضر، اخلاق حميده)، آيات موضوع فصل به ترتيب مصحف كريم تنظيم شده است، اما در بخش دوم (دوره‌اى كه در دست تألیف است، اخلاق ذميمه)، آيات موضوع فصل به ترتيب نزولشان تنظيم گرديده؛ همچنين در اين مرحله انتخاب آيات در هر فصل به اين گونه بوده كه هم براى سهولت تحقيق و هم به لحاظ هدف تحقيق كه به دست دادن تعاريف جامع از موضوع فصل با استناد به سياق آيه‌هاى منتخب و آيات ديگر مرتبط به آنها و با التفات به تفاسير و فرهنگ لغات مى‌باشد، غالباً تنها تعداد انگشت‌شمارى از آيات را كه مشتمل بر كلمه مورد نظر (موضوع فصل) بوده، آن هم از طريق نمونه آمارى، به‌طور تصادفى و به نسبت كم و زياد بودن آيات متضمن موضوع فصل، انتخاب و تنظيم شده است.

د)- مرحله دوم: در مرحله دو، معناى لغوى و تاويلى كلمه‌اى كه موضوع فصل است، با استفاده از كتب و فرهنگ‌هاى ويژه قرآن و فرهنگ‌هاى عام كه عمدتاً به زبان عربى است، بررسى شده و به زبان فارسى ترجمه گرديده است و چون اين مرحله، خود به تنهايى تحقيق لغوى برخى از كلمات قرآن كريم با بهره‌گيرى از منابع معتبر است، علاوه بر استفاده همگان، مى‌تواند به‌عنوان مرجعى براى محققان باشد.

ه)- مرحله سوم: در مرحله سوم، با استفاده از تفاسير علماى شيعه و اهل تسنن، از بيش از هزار سال پيش تا عصر حاضر، تفسير آياتى كه در هر فصل تنظيم شده، تحقيق گرديده و چون همه آن تفاسير به‌جز يكى از آنها، عربى است، به تناسب موضوع فصول، مطالبى به‌طور تفصيل و يا ملخص و يا مختصر از آنها نقل و به زبان فارسى ترجمه شده است، ولى از آنجا كه همواره رعايت امانت به‌خصوص نسبت به سياق متن مؤلفين مفسر اعصار گذشته، مطمح نظر بوده، گاهى ترجمه فارسى آن مطالب، ثقيل شده و اين تنها براى ايجاد تطابق هر چه بيشتر ترجمه با متن است، نه نارسايى در ترجمه.

مثلاًدر فصل اول كه درباره «ابرار» است، مؤلف مى‌نويسد: كلمه «ابرار» در چهار سوره قرآن در ضمن شش آيه ذكر شده است. در اينجا براى شناخت معانى اين واژه ابتدا شش آيه مزبور را به ترتيب مصحف كريم تنظيم نموده و سپس به بررسى معناى آن با استفاده از كتب لغت و تفاسير مى‌پردازيم.

وى در مورد معناى «ابرار» از كتاب مفردات راغب چنين بيان مى‌كند كه: «برّ»، خلاف بحر بوده و از آن، توسع متصور است. «برّ» به معناى توسع در كار خير، از آن مشتق شده و آن‌گاه منسوب به خداى تعالى است. مانند «انه هو البر الرحيم» و آنجا كه منسوب به خداى تعالى شود، به معناى ثواب خواهد بود و گاه هم به بنده نسبت داده مى‌شود؛ مانند «برّ العبدربّه». هر جا كه اين واژه به بنده نسبت داده شود، به معناى توسع در طاعت بوده و بر دو نوع است: توسع در اعتقاد و توسع در اعمال.

درباره واژه ابرار هم فرموده: قال تعالى: «ان الابرار لفى نعيم» و قال: «كلا ان كتاب الابرار لفى عليين» و قال فى صفة الملائكة: «كرام بررة». بنابراین، واژه برره در قرآن كريم اختصاص به ملائكه دارد؛ از آن جهت كه رساتر از واژه ابرار است. برره جمع برّ و ابرار جمع بارّ است و برّ رساتر از بارّ مى‌باشد؛ چنان‌كه عدل رساتر از عادل است.

فخرالدين در «مجمع البحرين» در اين باره گفته: قوله تعالى: «كرام بررة»، برره، جمع برّ به كسر باء، به معناى توسع در احسان و فزون‌بخشى است.

مؤلف در ادامه سخن شيخ عبداللطيف كازرانى در «مصباح» را آورده، همچنين از علامه طباطبائى در «الميزان»، مطلبى را درباره ابرا ذكر كرده است. در سرفصل بعد به ابرار در تفاسير و تفاسير روايى مى‌پردازد، مانند شيخ عبدعلى بن جمعه عروسى در «نور الثقلين».

در ادامه‌ى بحث از ابرار، «ابرار و تدبر در آيات» را طبق آيه قرآن ذكر مى‌كند و در دو قسمت به ارائه بحث مى‌پردازد؛ بدين گونه كه ابتدا به ترتيب نزول آيات، به بررسى آيات مكى پرداخته مى‌شود و سپس به آيات مدنى؛ يعنى آياتى كه در مدينه نازل شده‌اند. لذا موقعيت ابرار به‌خاطر ابرار بودن، موقعيت آنها نزد مؤمنان، ويژگى الهى - اعتقادى و رفتارى آنها را با كمك آيات قرآن مورد بررسى قرار مى‌دهد. در خاتمه از اعجاز قرآنى و بهره‌گيرى تربيتى از آيات مذكور درباره ابرار اشارتى مى‌نمايد. در ادامه، احاديثى را مخصوصاً از كتاب «غرر و درر»، درباره ابرار با ذكر ترجمه، اشاره مى‌دارد.

در تمامى فصولِ كتاب به همين ترتيب، واژگان قرآنى مورد برسى قرار گرفته است.

در بررسى تفاسير، نكات ديگرى حايز اهميت است:

اول آنكه: بررسى تفاسير اعصار گذشته و حال و ترجمه و نقل آنها خود نوعى تفسير تطبيقى است.

دوم آنكه: اين نوع از بررسى مى‌تواند چگونگى كيفى هر تفسير را بنماياند؛ مثل اينكه چگونه برخى از تفاسير عينا مطالب تفسيرى ديگر را نقل نموده‌اند.

سوم آنكه: ترجمه روان يا ثقيل هر تفسير خود زبان گويايى از شيوه كتابت در آن زمان و يا از نحوه نگارش مفسر است.

چهارم آنكه: اينكه ديده مى‌شود در بررسى تفسيرى آيات منتخب كه در هر فصل تكرار مى‌گردد، همه آيات مورد نظر، از تفسير بصائر مانند ساير تفاسير بررسى نشده، بدان جهت است كه همه مجلدات تفسير بصائر هنوز از چاپ خارج نگرديده و تنها از مجلدات چاپ‌شده‌اى كه حاوى برخى از آيات منتخب است، استفاده شده.

مرحله چهارم: در مرحله چهارم، مؤلف خواسته با استفاده از رواياتى كه در ذيل آيات آمده، در جهت وصول به تفسير واقعى آيات و استنباط معنايى عميق از مفردات آيه، خلأ ناشى از نارسايى تفاسير و فرهنگ لغات را پر كند. براى همين رواياتى كه در كتب تفسير روايى شيعه و اهل تسنن بيان شده، به تناسب موضوع فصل، در ذيل هريك از آيات منتخب نقل گرديده است.

سعى شده، متن روايات كه از لسان مبارک پيامبر يا ائمه معصومين شيعه و راويان اهل تسنن نقل گرديده، به عربى نگاشته شود و سپس به زبان فارسى ترجمه گردد.

مرحله پنجم: اين مرحله، مرحله تدبر است كه حاصل آن، تفسيرى جديد از آيات مورد تحقيق است. در اين مرحله معنا و مفهوم موضوع فصل دوباره تدبر مى‌شود، هرچند كه در بررسى موضوع فصل با استفاده از منابع لغت، تفاسير و تفاسير روايى چنين تدبرى شده و معانى و مفاهيم قابل ملاحظه‌اى به دست مى‌آيد، چون در اينجا اين بررسى بيشتر از آن جهت اهميت دارد كه موضوع فصل با استناد به سياق آيه‌هاى منتخب و يا آيات ديگر قرآن و نيز بر اساس اضافه به مفردات آيه‌ها معانى متنوعى پيدا مى‌كند، به‌گونه‌اى كه در تدبر با اين روش معلوم خواهد گرديد كه هرچند برخى از الفاظ قرآن به ظاهر مشتركند، اما به تناسب اضافه مضاف به آن در هر آيه، معنايى خاص مى‌يابند و اين خاص بودن معنا، آن‌چنان است كه بايد باور كنيم در معناى الفاظ مشترك در قرآن تكرار وجود ندارد يا اينكه تنها در موارد تاكيد چنين امكانى وجود دارد و اين هم خود نوعى اضافه است.

شايان ذكر است چنانچه آيات مورد تحقيق، به ترتيب نزولشان تنظيم مى‌شد و علاوه بر تدبر در سياق آيه‌هاى منتخب فصل و آيات ديگر، به لحاظ ترتيب نزول نيز در آيات تدبر مى‌گرديد، معانى جامع متنوع و دقيق‌ترى براى مفردات آيه به دست مى‌آمد. بر اساس چنين نيتى بود كه در بخش دوم كه به نام اخلاق ذميمه در دست تألیف مؤلف است، آيات را به ترتيب نزول آنها تنظيم نموده است.

پايان فصل: در پايان هر فصل (به‌جز چند فصل) به تناسب موضوع، احاديثى از على(ع) تحت عنوان كلمات قصار نقل شده؛ چرا كه آن حضرت نزد شیعیان در مقام امامت، و نزد اهل تسنن در مقام خلافت است.

وضعيت كتاب

در پايان هر جلد، فهارسى چون اشخاص، كتب، اماكن، منابع و مآخذ قيد شده است.

پاورقى‌هاى كتاب بيشتر مربوط به ارجاعات آيات و احاديث مى‌باشد.

منابع مقاله

متن و مقدمه كتاب.