خداشناسی

    از ویکی‌نور
    خداشناسی
    خداشناسی
    پدیدآورانکاشفی، محمدرضا (نويسنده)

    نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه‌ها. پژوهشگاه فرهنگ و معارف اسلامی. اداره مشاوره و پاسخ (تهيه کننده)

    شاکرین، حمیدرضا (نويسنده)
    ناشردفتر نشر معارف
    مکان نشرایران - قم
    سال نشر1395ش
    چاپ1
    شابک978-600-441-026-7
    زبانفارسی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    /ک2خ4 217 BP
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf

    خداشناسی، اثر محمدرضا کاشفی و حمیدرضا شاکرین، بخشی از پرسش‌های دانشجویی پیرامون خداشناسی و پاسخ به آنهاست.

    کتاب، دربردارنده مجموعا 45 پرسش و پاسخ به آنهاست که به‌منظور آشنایی با نوع سؤالات و پاسخ به آنها، به برخی از آنها، به‌صورت خلاصه، اشاره می‌شود:

    در یکی از پرسش‌ها که مربوط به برهان نظم می‌باشد، چنین پرسیده شده است که: «بر اساس برهان نظم چگونه مى‌توان سحابیان سرگردان و دیگر پدیده‌هاى نابسامان را توجیه کرد؟ آیا وجود بى‌نظمى در جهان دلیل بر نبود خالق نظم‌آفرین نیست»؟

    پاسخ: «پدیده‌هاى طبیعى دوگونه‌اند:

    الف)- پدیده‌هایى که سامانمندى آنها روشن است و کسى در نظام‌وار بودن آنها تردید ندارد، مانند گردش شب و روز.

    ب)- پدیده‌هایى که یا نسبت به اصل نظام‌وارگى آنها تردید داریم و یا اگر اجمالاً آنها را سامانمند مى‌دانیم به‌تفصیل نمى‌توانیم هدف از آنها و چگونگى تأمین آن هدف را مشخص سازیم. براى مثال سحابى‌هاى سرگردان، که هدف از آنها و اینکه چرا چنینند و چه سرانجامى دارند یا چه تأثیر هدفمندى بر دیگر موجودات مانند انسان خواهند داشت، بى‌خبریم. لیکن قسم سومى وجود ندارد؛ یعنى پدیده‌هایى که دلیل بر بى‌نظمى، نابسامانى یا ناهدفمندى آنها داشته باشیم. بنابراین تطبیق نظم جهان بر پاره‌اى از موارد دچار دشوارى است. این دشوارى ناشى از ناآگاهى انسان نسبت به چرایى وجود آن‌هاست، نه آگاهى به بیهودگى و ناهدفمندى آن‌ها»[۱].

    در پرسش دیگری که نشئت‌گرفته از شبهه داوکینز پیرامون وجود شرور در جهان می‌باشد، پرسیده شده است که: «وجود شر و بدی‌ها در این جهان، چگونه با وجود خدا می‌سازد»؟ در پاسخ به این سؤال، چند جواب مطرح شده است که یکی از آنها، چنین است: «امورى که شر خوانده مى‌شوند، مانند مرگ، فقر، ضعف، پیرى، ناتوانى و... از سنخ نیستى‌ها هستند و از آن جهت که آدمى را فاقد حیات، ثروت، توانایى، جوانى و زیبایى مى‌نمایانند، شر قلمداد مى‌شوند. پس موجودات دو صنف خوب‌ها و بدها نیستند، بلکه وجود، مساوى با خوبى است و بدى امرى عدمى است. از طرف دیگر عدم آفریده نیست تا نیاز به خالق داشته باشد. عدم، حد هستى است و وقتى حیات محدود به حدى شد، بعد از آن نیستى است»[۲].

    پانویس

    1. ر.ک متن کتاب، ص17
    2. ر.ک: همان، ص56

    منابع مقاله

    متن کتاب.

    وابسته‌ها