بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم)

    از ویکی‌نور
    بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم)
    بحر الفوائد في شرح الفرائد (طبع قدیم)
    پدیدآورانانصاری، مرتضی بن محمدامین (نویسنده) آشتیانی، محمدحسن بن جعفر (شارح)
    عنوان‌های دیگرفرائد الاصول. شرح
    ناشرکتابخانه عمومی آیت‌الله‌مرعشی نجفی(ره)
    مکان نشرقم - ایران
    سال نشر1403 ق
    چاپ1
    موضوعاصول فقه شیعه - قرن 13ق. انصاری، مرتضی بن محمد امین، 1214 - 1281ق. فرائد الاصول ‏-‏ نقد و تفسیر
    زبانعربی
    تعداد جلد4
    کد کنگره
    ‏BP‎‏ ‎‏159‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏8‎‏ ‎‏ف‎‏40225
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf



    بحر الفوائد في شرح الفرائد، تألیف ميرزا محمدحسن آشتيانى تهرانى (1248 - 1319ق) از بزرگان فقه و از مراجع زمان خود و از مبرزترین شاگردان شيخ انصارى است و تقريرات او گسترده‌ترين و مفصل‌ترين تقريرات درس شيخ و شرح فرائد الأصول (معروف به رسائل) شيخ مرتضى انصارى است.

    تاريخ تأليف

    ميرزاى آشتيانى اين کتاب را در نجف اشرف تأليف نموده است، ولى هنگام تدريس در تهران آن را پاکنويس و منقّح کرده است.

    ساختار و گزارش محتوا

    کتاب بحر الفوائد در چهار قسمت تدوين شده است:

    قسمت اول: شامل بحث حجيت قطع و حجيت ظن و مباحث مربوط به آنها؛ يعنى حجيت قول لغوى، اجماع منقول، حجيت خبر واحد، مقدمات دليل انسداد و حجيت ظن در اصول دين است.

    مؤلف، اين قسمت از کتاب را در شعبان سال 1307 به پايان رسانده است و نگارندۀ آن احمد تفرشى مى‌باشد. اين قسمت 300 صفحه است.

    قابل ذکر است که در سه قسمت بعد، عناوين بحث در ابتداى آن مشخص شده است، امّا در اين قسمت عنوان کلّى هذا کتاب بحر الفوائد في شرح الفرائد نوشته شده است؛ در حالى که مثلاًبايد عنوان «في حجّية القطع و الظن و ما يتعلّق بهما» نوشته مى‌شد.

    قسمت دوم: شامل بحث أصالة البرائة و مسائل مرتبط به آن، يعنى تفاوت حکم ظاهرى و واقعى، دلايل عقلى و نقلى برائت و احتياط، شبهات محصوره و غير محصوره، دوران امر بين واجب و حرام و در انتها قاعدۀ لا ضرر مى‌باشد.

    اين قسمت در ربيع الثانى سال 1308 هجرى قمرى به پايان رسيده و در سال 1315 به وسيلۀ محمد بن احمد خوانسارى نوشته شده و 233 صفحه است.

    اين قسمت در دار الطباعة آقا سيد‌ ‎مرتضى در همان سال به چاپ رسيده است.

    قسمت سوم: استصحاب و دلايل عقلى و نقلى آن و معارضۀ آن با اصول ديگر و شبهات و رد آنها است.

    در اين قسمت، مؤلف تاريخ اتمام آن را مشخص نکرده است؛ ولى نگارش آن در سال 1315 به پايان رسيده و در 233 صفحه است.

    نگارندۀ آن نيز احمد بن حسین طاوى تفرشى مى‌باشد و در دار الطباعة آقا سيد‌ ‎مرتضى در همان سال چاپ شده است.

    قسمت چهارم: بحث تعادل و تراجيح است. اين قسمت مختصرتر از قسمت‌هاى ديگر و در 69 صفحه انتشار يافته است.

    مؤلف، اين قسمت را در شعبان 1315 هجرى قمرى به پايان رسانده و نگارندۀ آن احمد تفرشى است. ناشر آن نيز سيد‌ ‎محمد على شيرازى و مصحح آن شيخ مسيح بن قاسم طالقانى از شاگردان مؤلف مى‌باشد.

    آن طور که از خاتمۀ قسمت‌هاى دوم تا چهارم فهميده مى‌شود، مؤلف در حالى به اين کتاب همت گماشته است که تشتت افکار و فشار ناراحتى‌ها و مشکلات او را احاطه کرده بوده و از طرفى در خاتمۀ قسمت چهارم مى‌نويسد که کار بسيار عجيبى کرده، زيرا در حالى بعضى از قسمت‌هاى کتاب را نوشته است که بسيارى از نوشته‌هایش گم شده بوده و اين بر مشکلات کار او اضافه مى‌کرده است.

    بنابراین، با توجه به اين عبارت‌ها و با توجه به شرايط مؤلف که بعد از نهضت تحريم تنباکو در سال 1309 به اين امر مبادرت ورزيده است، بعضى از نقايص موجود در کتاب را مى‌توان توجيه کرد.

    شيوۀ تأليف

    کتاب بحر الفوائد، داراى متنى بسيار روان و عميق است و بر خلاف ساير کتاب‌هاى اصولى مشکل پيچيدگى در عبارت را ندارد و نام اکثر مآخذ مطالب و صاحبان نظريه‌ها در آن مشخص شده که باعث استفادۀ بهتر خواننده از کتاب مى‌شود.

    در قسمت‌هاى مختلف کتاب، حق‌شناسى و احترام خاص مصنف نسبت به شيخ اعظم انصارى را مى‌توان ملاحظه کرد؛ از جمله:

    فإن ما ذکرنا من التحقيق رشحة من رشحات تحقيقاته و ذره من ذرات فيوضاته... کيف و هو مبتکر في الفن بما لم يسبقه سابق. (قسمت اول کتاب، صفحۀ 52)

    الذي صرف عمره في علم الشريعة مع ما عليه من التفرد في دقة النظر و استقامة الرأي و الاطلاع على فتاوى الفقهاء رضوان‌الله‌عليهم في عصره فجزاه الله عن الإسلام خيراً.

    دقت و نکته سنجى

    به دليل احاطۀ کامل مؤلف به نظريات شيخ انصارى، کتاب بحر الفوائد از مهم‌ترين منابع دستيابى به نظريات واقعى شيخ اعظم مى‌باشد که گاهى در رسائل به اشتباه مطرح شده است. مثلاًدر بحث مخالفت التزاميه در شبهۀ حکميه مى‌فرمايند: لا يخفى عليک أنه دام ظله و إن سلّم هذا الظهور في المقام و قوّاه إلا أنه دام ظله لم يسلّمه في الجزء الثانى من الکتاب و حکم على سبيل الجزم بعدم وجوب التزام بأحد الحکمين.

    يا در مبحث حجيت قطع مى‌فرمايند: و بهذا قد صرّح دام ظله في مجلس البحث و لکنّک خبير بأن استفادته من العبارة في غاية الإشکال.

    همچنين: فتأمل حتى لا يختلط عليک مرامه - قدس‌سره - في المقام فتکون ممن يورد عليه من غير وقوف على المراد.

    اصولا در کتاب بحر الفوائد به کرّات عبارت «في مجلس البحث» ديده مى‌شود که نشان از مباحثات علمى بين مصنف و شيخ اعظم دارد و تفاوت نظريات مطرح شده در جلسات بحث با متن رسائل را نشان مى‌دهد، تا جايى که در قسمتى از کتاب نظر شيخ اعظم را در مورد نياز به تغيير در عبارت‌هاى رسائل مطرح مى‌فرمايند: فإن کلام شيخنا - قدس‌سره - في هذا الأمر لا يخلو عن تشويش و اضطراب على ما في الکتاب مع کثير اهتمامه بشأنه و قد کان بانياً على تغيير عبارة الکتاب في الأمر الثاني في کثير من مواضعه و قد دعى قبله، جزاه اللّه عن‌الدين و عنّا خير الجزاء.

    اثرى علمى اخلاقى

    کتاب بحر الفوائد نه تنها يک اثر علمى است، بلکه يک اثر عملى براى نشان دادن تقواى در نوشتار و برخورد با نظريات علمى بزرگان مى‌باشد و از عجله در انتقاد و مناقشه در مسائل علمى اثرى در اين کتاب ديده نمى‌شود، بلکه به عکس، توصيه‌هاى اخلاقى، علمى مصنف به کرات در کتاب ديده مى‌شود. به عنوان مثال: قد طال البحث بيني و بين شيخنا - قدس‌سره - في مجلس المذاکرة في الإشکال المذکور في هذا المقام و مسألة اجتماع الأمر و النهي و لم يحصل لي من إفاداته ما يدفع به الإشکال عن نفسي لکني أسئلک التأمل في هذا المقام و عدم المسارعة فيه و أن لا تسلک سبيل طلبة عصرنا من الإيراد على کل ما يسمعونه من غير تأمل في موضوع القضية و محمولها و إلا فالسهو و الخطاء بمنزلة الطبيعة الثانية لغير الإنسان الکامل الذي عصمه اللّه منهما.

    مؤلف به خاطر احترام خاصى که نسبت به استادش شيخ اعظم قدس‌سره دارد، هرگز از عبارت «يرد عليه» استفاده نکرده، بلکه از عبارت لا يخلو عن مناقشة و امثال لفظ مناقشه استفاده کرده و حتى گاهى در مقام توجيه بر آمده است؛ مثلا:

    کأنه سهو من قلمه الشريف أو مبني على المسامحة في الإطلاق... فلا تحسبنّه غير خبير بهذه المطالب الواضحة کيف و هو مبتکر في الفن.

    اين احترام نه فقط نسبت به استادش، بلکه نسبت به علماى سابق نيز ديده مى‌شود. مثلاًراجع به شيخ طوسى مى‌فرمايد: «قدس اللّه نفسه الزکية و طيب تربته الشريفة».

    و راجع به کاشف‌الغطاء چنين مى‌گويد: «فقيه عصره طيب اللّه رمسه».

    ويژگى‌ها

    يکى از نکات مثبت کتاب حاضر آن است که، مؤلف به مأخذ و مصدر کلام شيخ مراجعه کرده و مطالب را با اطلاع کامل بيان مى‌فرمايد و احيانا اگر در موردى مطلبى را پيدا نکرده باشد، اعلام مى‌کند: لم أر الجواب المذکور و الفرق بين الضررين في النسخة الموجودة عندي من عدّة الشيخ قدس‌سره...

    يا اينکه صريحا اعلام مى‌کند، آنچه به مأخذ نسبت داده شده وجود نداشته و استناد شيخ اعظم صحيح نمى‌باشد: و أنت خبير بأن التقييد المذکور في کلام شيخنا الأستاد العلامة... ليس موجوداً في کلام الجزائري بل و لا حکاه عنه غيره...

    ويژگى ديگر آن که، مؤلف به دليل احاطۀ کامل به نظريات اصولى، گاهى در کتاب منشأ و تاريخچۀ نظريۀ اصولى خاصى را مطرح کرده است. مثلاًدر بحث حجيت ظن مطلق، صاحب اين نظريه را وحيد بهبهانى و سيد‌ ‎على صاحب رياض (هم‌درس ايشان) دانسته، که بعدها شاگرد وحيد بهبهانى، يعنى محقق قمى در انتشار اين نظريه اهتمام خاصى را مبذول داشته است. (صفحۀ 228 سطر 18، قسمت اول کتاب)

    يا در رابطه با دليل اجتهادى و فقاهتى تاريخچۀ اين نظريه را بيان مى‌فرمايد. (قسمت دوم کتاب صفحۀ 4 سطر 10)

    در اين کتاب، مؤلف گاهى به دليل نياز به طرح مباحث دقيق فلسفى و فقهى، احاطۀ خود را بر اين مسائل نشان داده و هيولى، صورت، جسم طبيعى، تعليمى، اقسام جواهر و امثال آن را توضيح مى‌دهد. (صفحۀ 36 کتاب)

    ايشان در بحث‌هایى؛ همچون اجماع منقول، کلمات فقهاء و نظرياتشان را به خوبى تبيين مى‌فرمايد. (صفحۀ 134 و 135 کتاب)

    از نکات جالب در متن کتاب اين است که در مواردى به دنبال نام شيخ اعظم لفظ دام ظله وجود دارد که نشانگر نوشته شدن متن در زمان حيات شيخ مى‌باشد و در مواردى ديگر کلمۀ قدس‌سره، که نشان دهندۀ نوشته شدن آن متن و يا تصحيح آن بعد از حيات شيخ اعظم است.

    اين تفاوت گاهى در يک قسمت از کتاب و در چند صفحه متوالى ديده مى‌شود و گاهى بين قسمت‌هاى مختلف کتاب ديده مى‌شود که به نظر مى‌رسد براى اطلاع از زمان نگارش قسمت‌هاى مختلف کتاب مى‌توان از اين شواهد استفاده کرد.

    نکتۀ ديگر اين که مؤلف در کتاب کلماتى را به فارسی ترجمه کرده، در حالى که نيازى به ترجمۀ فارسی نبوده، يا اين که شعرهایى را با عبارت‌هاى فارسی آورده است؛ در حالى که نيازى به اين کار ديده نمى‌شود. مثل بد کاریست - بد آدميست - پاى استدلاليان چوبين بود - جمع صورت با چنين معنى ژرف، نيست ممکن جز ز سلطان شگرف - جسم جوهر در ذات پيوسته است، اگر گسسته بودى قابل ابعاد نبودى.

    ميرزاى آشتيانى در کتاب بحر الفوائد لفظ «الأستاذ العلاّمة» را بسيار تکرار کرده است و گاهى در يک سطر، دو بار اين عبارت تکرار مى‌شود؛ مانند:... على ما ذکره الأستاذ العلامة من الإيراد بأن هذه الأخبار، کما تشهد لما ذکره الأستاذ العلامة... کذلک تشهد...

    اشارات نویسنده

    در کتاب بحر الفوائد از بعضى بزرگان و کتاب‌هاى آنها به صورت کنايه يا اختصار نام برده شده که به بعضى از آنها اشاره مى‌شود:

    1. بعض أفاضل مقاربي عصرنا في الفصول، يا بعض أفاضل المتأخرين، که مقصود شيخ محمدحسین بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1252) صاحب کتاب الفصول الغروية است.
    2. بعض المحققين في تعليقاته على المعالم، که شيخ محمدتقى بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1248 هجرى قمرى) صاحب هداية المسترشدين مراد است.
    3. السلطان، که مقصود سلطان العلماء (خليفة السلطان) سيد‌ ‎علاءالدين حسین بن رفيع‌الدين حسینى (متوفاى 1064 هجرى قمرى) صاحب حاشيه بر معالم است.
    4. بعض السادة من الأجلة، مراد از آن بحرالعلوم، سيد‌ ‎محمد مهدى بن سيد‌ ‎مرتضى طباطبايى (متوفاى 1212 هجرى قمرى) صاحب مصابيح الأحکام مى‌باشد.
    5. بعض أفاضل المتأخرين في عوائده، مقصود کتاب عوائد الأيام، تأليف ملا احمد بن مهدى نراقى کاشانى است (متوفاى 1244 هجرى).
    6. محکى صد، يعنى جامع المقاصد تأليف محقق ثانى، ابوالحسن على بن حسین بن عبدالعالى کرکى (متوفاى 940 قمرى).
    7. الشيخ في الزبدة، يعنى زبدة الأصول، تأليف شيخ بهائى (متوفاى 1031 هجرى قمرى).
    8. شارح الدروس،(شارح الروضة) استاد محقق آقا حسین بن جمال‌الدين محمد خوانسارى (متوفاى 1098 هجرى قمرى).
    9. سيد‌ ‎مشايخه في المفاتيح، مقصود مفاتيح الأصول، تأليف سيد‌ ‎محمد مجاهد بن سيد‌ ‎على است.

    منابع مقاله

    ميرزاى آشتيانى در کتاب بحر الفوائد از کتب بسيارى در فنون مختلف از قبيل فقه، اصول، حديث، لغت و... استفاده کرده که به ذکر برخى از مهم‌ترين منابع ايشان بسنده مى‌کنيم:

    1. الذريعة إلى أصول الشريعة، المسائل الرسية (الأسئلة الرسية) و الإنتصار تأليف سيد‌ ‎مرتضى علم الهدى على بن حسین موسوى (متوفاى 436 قمرى).
    2. عدة الأصول، تجريد العقائد، التبيان، الخلاف، المبسوط، الإستبصار و شرح رسالۀ علم، تأليف شيخ طوسى (متوفاى 460 هجرى).
    3. معارج الأصول و المعتبر، تأليف محقق حلى جعفر بن حسن (متوفاى 676 هجرى قمرى).
    4. مختلف الشيعة، النهایة، التذکرة و منتهى الوصول إلى علمي الکلام و الأصول، تأليف علامۀ حلى، حسن بن يوسف (متوفاى 726 هجرى قمرى).
    5. غاية البادي في شرح المبادي، تأليف محمد بن على جرجانى، شاگرد علامۀ حلى (متوفاى 728 هجرى قمرى).
    6. نهایة المأمول في شرح تهذيب الوصول إلى علم الأصول (شرح تهذيب علامۀ حلى) تأليف سيد‌ ‎عميدالدين عبدالمطلب اعرجى (متوفاى 754 هجرى)
    7. الدروس و ذکرى الشيعة، تأليف شهيد اول، محمد بن جمال‌الدين مکى (شهادت، 786 هجرى قمرى).
    8. عوالي اللآلي، تأليف شيخ محمد بن على، معروف به ابن ابی‌جمهور احسائى (متوفاى 901 هجرى).
    9. جامع المقاصد، تأليف محقق ثانى، محقق کرکى، ابوالحسن على بن حسین کرکى (متوفاى 940 هجرى قمرى).
    10. تمهيد القواعد، روض الجنان، شرح الألفية و مسالک الأفهام تأليف شهيد ثانى (متوفاى 966 هجرى قمرى).
    11. معالم‌الدين و ملاذ المجتهدين، تأليف جمال‌الدين ابومنصور حسن بن زين‌الدين (متوفاى 1011 هجرى قمرى).
    12. حبل المتين و زبدة الأصول، تأليف شيخ بهائى، محمد بن حسین (متوفاى 1031 هجرى قمرى).
    13. الفوائد المدنية و الفوائد المکية، تأليف ملا محمد امين بن محمد شريف، محدث استرآبادى (متوفاى 1033 هجرى قمرى).
    14. حاشيه بر معالم، تأليف سلطان العلماء، سيد‌ ‎علاء‌الدين حسین بن رفيع‌الدين آملى (متوفاى 1064 هجرى قمرى).
    15. شرح زبدة الأصول به نام غاية المأمول في شرح زبدة الأصول، تأليف جواد بن سعيد کاظمى، مشهور به فاضل جواد (متوفاى 1065 هجرى).
    16. الوافية، تأليف فاضل تونى، ملا عبداللّه بن محمد بشروى خراسانى (متوفاى 1071 قمرى).
    17. حاشيه بر معالم و شرح زبدة الأصول ملا صالح مازندرانى (متوفاى 1081 قمرى).
    18. کفاية المقتصد في الفقه و ذخيرة المعاد في شرح الإرشاد، تأليف محقق سبزوارى، محمدباقربن محمد مؤمن (متوفاى 1090 هجرى قمرى).
    19. حاشيه بر شرح مختصر الأصول، تأليف جمال‌الدين بن محمد خوانسارى (متوفاى 1125 هجرى قمرى).
    20. الفوائد الجديدة، تأليف وحيد بهبهانى، آقا محمدباقربن محمد اکمل (متوفاى 1206 قمرى).
    21. کشف الغطاء، تأليف شيخ جعفر بن شيخ خضر کاشف‌الغطاء نجفى (متوفاى 1227 هجرى قمرى).
    22. الوافي، شرح الوافية تونى و المحصول في الأصول، تأليف سيد‌ ‎محسن بن حسن اعرجى معروف به محقق کاظمى.
    23. رياض المسائل، تأليف سيد‌ ‎على بن محمد طباطبايى حائرى (متوفاى 1231 هجرى قمرى).
    24. أجوبة المسائل و القوانين المحکمة في الأصول، تأليف محقق قمى، ميرزا ابوالقاسم بن محمدحسن گيلانى (متوفاى 1231 هجرى قمرى).
    25. المناهج في الأصول، تأليف شيخ اسد اللّه بن اسماعيل تسترى کاظمى (متوفاى 1237 هجرى قمرى).
    26. مفاتيح الأصول، المصابيح في شرح المفاتيح (کاشانى) و مناهل الأحکام، تأليف سيد‌ ‎محمد مجاهد بن سيد‌ ‎على صاحب رياض العلماء (متوفاى 1242 هجرى).
    27. مناهج الأحکام و عوائد الأيام، تأليف ملا احمد بن مهدى نراقى کاشانى (متوفاى 1244 قمرى).
    28. هداية المسترشدين في شرح معالم‌الدين، تأليف شيخ محمدتقى بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1248 هجرى قمرى).
    29. الفصول الغروية، تأليف شيخ محمدحسین بن عبدالرحيم اصفهانى (متوفاى 1250 هجرى قمرى).

    چاپ

    کتاب بحر الفوائد در يک جلد بزرگ و در حدود 836 صفحه چاپ شده است. اين چاپ در سال 1315 هجرى قمرى در تهران انجام شده، سپس در سال 1403 هجرى قمرى، در انتشارات کتابخانۀ آیت‌الله مرعشى نجفى تجديد چاپ شده است.

    نسخۀ موجود در برنامه

    ناشر: کتابخانۀ آیت‌الله مرعشى نجفى

    سال انتشار: 1403 هجرى قمرى

    قطع: رحلى

    تعداد جلد: يک جلد

    تعداد صفحات متن: 834 صفحه

    توضيحات: حاشيۀ آشتيانى بر رسائل، چهار جزء در يک مجلد مى‌باشد.