امامیه و سیاست در نخستین سده‌های غیبت

اماميه و سياست در نخستين سده‌هاى غيبت، اثر محمد كريمى زنجانى اصل، دربردارنده مقالاتى است پيرامون مباحث مربوط به تشيع اماميه و سياست در سده‌هاى نخستين غيبت كه در مدت نيم دهه از 1374 تا 1379ش، به‌تدريج نگاشته شده و اكنون به‌ضرورت در كنار يكديگر آمده‌اند.

‏امامیه و سیاست در نخستین سده‌های غیبت
امامیه و سیاست در نخستین سده‌های غیبت
پدیدآورانکریمی زنجانی‌اصل، محمد (نویسنده)
ناشرنشر نی
مکان نشرتهران - ایران
سال نشر1380 ش
چاپ1
شابک964-312-574-2
موضوعاسلام و دولت

شیعه امامیه - تاریخ

علوم سیاسی (فقه)
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏BP‎‏ ‎‏239‎‏/‎‏2‎‏ ‎‏/‎‏ک‎‏4‎‏الف‎‏8
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

كتاب با مقدمه نویسنده آغاز شده و مطالب، در قالب هفت مقاله عرضه گرديده است.

گزارش محتوا

در مقدمه، خاستگاه مقالاتى كه در كتاب آمده و هدف كلى‌اى كه در آنها دنبال شده، ذكر گرديده است. نویسنده در اين باره مى‌نويسد: «مقالاتى كه در اين اثر عرضه شده است، پيش از هر چيز برآمده از دغدغه‌هاى شخصى نویسنده بوده و وى در آن‌ها، در پى روشن‌تر كردن شمارى پرسش‌هاى تاريخى است؛ پرسش‌هایى كه البته، خود از شرايط كنونى برآمده‌اند؛ چراكه به نظر نویسنده، هر تاريخى، تاريخ اكنونيت ماست؛ اكنونيتى كه پرسش از موقعيت واقعى ما را پيش مى‌نهد».[۱]

وى همچنين خاطرنشان مى‌كند كه: «در نگارش اين مقالات، هرگز در صدد بيان آمال و آرزوهاى يك گروه خاص، آن هم به زبانى خاص نبوده و به همين دليل هم با روايت رسمى بسيارى از تاريخ‌پردازان كنونى بى‌تفاوت برخورد كرده است؛ همچنان‌كه كوشيده تا در مقام آن واعظى نباشد كه با ساده‌انگارى و به‌ناگزير، از عظمت يا انحطاط گذشته سخن مى‌گويد. بى‌گمان، اين كار، ورود وى به عرصه تاريخ‌نگارى، آن هم در گستره‌اى چنين حساس را ورودى بى‌گذرنامه جلوه خواهد داد؛ به‌ويژه كه براى پيمودن اين راه، راهنمايى برنگزيده و بيشتر، دغدغه‌ها و پرسش‌هاى خويش را پيموده است و شايد هم بخشى از دغدغه‌ها و پرسش‌هاى نسل خويش را؛ البته، ضمن رعايت اصول تاريخ‌نگارى معاصر؛ معاصر در معناى فلسفى / روش‌شناختى آن».[۲]

در مقاله اول، به تاريخ‌نگارى از منظرى متفاوت نگريسته شده است. اين مقاله، حاصل تأملى چندساله است در چگونگى بررسى متون تاريخى تمدن ایرانى در دوره اسلامى. نویسنده بر اين باور است كه تاريخ‌نگارى ایرانى، نيازمند توجه به دستاوردهاى جديد روش‌شناسى است؛ روش‌شناسى در معنايى كه فلسفه معاصر به كار مى‌برد.[۳]

در مقاله دوم، ماهيت خلافت و مشروعيت آن بررسى گرديده است. نویسنده در اين مقاله، به اين نكته اشاره دارد كه «خلافت» در اصطلاح، نهاد حكومتى غالب بر جهان اسلام پس از رحلت پيامبر(ص) در سال يازدهم هجرى تا هنگام فتح بغداد توسط مغولان در سال 656ق، است كه بعدها با نام و عنوان بى‌مسمايى به نهادى اطلاق شد كه در رأس سلسله مراتب سياسى دولت عثمانى قرار داشت و در سال 1924م، برچيده شد.[۴]

به اعتقاد نویسنده، مداقه در فحواى آثار موجود برمى‌نمايد كه مسئله جانشينى پيامبر(ص) و نهاد خلافت، بحث‌برانگيزترين موضوع مورد توجه متفكران سده‌هاى پيش - اعم از مورخان، متكلمان، محدثان و ملل‌ونحل‌نويسان - و پژوهشگران و شارحان امروز عرصه مطالعات اسلامى بوده است. اما، به‌رغم كاربست وسيع مفاهيم مربوط به اين بحث (خلافت، خليفه، مشروعيت آن...) در ادبيات اندرزنامه‌اى و فقهى و كلامى مدون در تمدن‌هاى دوره اسلامى و با توجه به ديدگاه‌هاى خاص شیعیان در اين زمينه، درباره واژه‌شناسى و ماهيت آن‌ها، كمتر پژوهش قابل‌توجهى در دست است؛ پژوهشى كه از اهميت و كثرت كاربرد اين مفاهيم به‌تناسب خبر دهد. بديهى است كه هر گونه بحثى در اين زمينه، به‌ناگزير بايد كار خود را از واژه‌شناسى و بررسى ماهيت «خليفگى» آغاز نمايد.[۵]

اين مقاله نيز با هدف برآوردن چنين دغدغه‌هایى به نگارش درآمده و خواست نگارنده، بيش از توضيح روندهاى راهنمون ابوبكر و جانشينانش به مسند خلافت پس از رحلت پيامبر(ص)، بازنمود واكنش‌ها و بازخوردهایى است كه اين روندها در آثار متفكران مسلمان سده‌هاى پسينى‌تر اسلامى بر جاى نهاده‌اند. نویسنده در نخستين بخش‌هاى اين مقاله، به‌طور خاص به كتاب محققانه دكتر حاتم قادرى با عنوان «تحول مبانى مشروعيت خلافت» نظر داشته است.[۶]

مقاله سوم، تأملى است بر نخستين دوران تدوين فقه سياسى اماميه. نویسنده بر اين باور است كه گرايش اخير شمارى از اسلام‌شناسان ایرانى و اروپايى به مطالعات شيعى، تأليف تك‌نگارى‌ها و آثار متعددى در تاريخ تطور و تحول آراء سياسى اماميه در اين دهه‌ها را موجب شده است. اما به‌رغم اين تلاش‌ها در بررسى آراء سياسى اماميه، متأسفانه در مواردى، بى‌توجهى به زمينه‌هاى تاريخى / كلامى پيدايش اين آراء، امكان بازنمود بايسته سير تطور و تحول آن‌ها را ممكن نكرده است؛ هم‌چنان‌كه بى‌توجهى به پيوستگى خاص پويش اين آراء با جريان تحول حيات سياسى / اجتماعى / اقتصادى اماميه. افزون بر اين، وى معتقد است تأكيد برخى محققان بر تاريخ حيات اماميه از عهد صفوى به بعد، در عمل، آن‌ها را از يك بررسى روشمند تاريخى بازداشته است.[۷]

نویسنده خود تأكيد دارد كه هدفش در اين مقاله، در وهله نخست، در ميان گذاردن موضوع مورد بحث با صاحب‌نظران اين پهنه مطالعاتى است به قصد سنجش يافته‌ها و ديدگاهش و آنگاه، افزودن گامى ديگر بر مطالعات اماميه.[۸]

در چهارمين مقاله، مشروعيت همكارى با سلطان جائر از ديدگاه سيد‌ ‎مرتضى، مورد بررسى قرار گرفته است. از جمله مباحث مطرح‌شده در اين مقاله، عبارتند از: اماميه و سازمان نقابت طالبيان در بغداد؛ سيد‌ ‎مرتضى و چالش آرمان و واقعيت در انديشه سياسى اماميه و همكارى با سلطان.[۹]

پنجمين مقاله، تلاشى است در بازنمود نقش خواجه نصيرالدين طوسى در جريان يورش مغول به بغداد. نویسنده در اين مقاله، بر آن است كه نگاه تاريخى ایرانى، نيازمند توجه به بازنمايى‌هاى چندى از گذشته اين سرزمين است و ازاين‌رو، در اين مقاله، كوشيده است بر مداقه و بررسى رخدادى از مجموعه رخدادهاى تعيين‌كننده سرنوشت تاريخى اين مرزوبوم، از زاويه‌اى ديگر توجه كند.[۱۰]

در ششمين مقاله، به جايگاه «ولايت» در فقه سياسى اماميه تا سده هشتم هجرى پرداخته شده است.[۱۱]و در آخرين مقاله، ظهور دولت صفوى و ولايت، نماز جمعه و حليت خراج، مورد بحث و بررسى قرار گرفته است.[۱۲]

وضعيت كتاب

فهرست مطالب در ابتدا و فهرست منابع و مآخذ مورد استفاده نویسنده، در انتهاى كتاب آمده است.

در پاورقى‌ها، علاوه بر ذكر منابع، توضيحات جامع و مفصلى پيرامون برخى از كلمات و عبارات متن داده شده است.

پانويس

  1. مقدمه، ص11
  2. همان، ص14
  3. متن كتاب، ص15
  4. همان، ص33
  5. همان
  6. همان
  7. همان، ص81
  8. همان
  9. همان، ص131
  10. همان، ص163
  11. همان، ص19
  12. همان، ص229

منابع مقاله

مقدمه و متن كتاب.

وابسته‌ها