اصول فلسفه رئالیسم (سید هادی خسروشاهی)

اصول فلسفه رئالیسم، مجموعه درس‌گفتارهای علامه سید محمدحسین طباطبایی (متوفی 1360ش) بوده که به زبان فارسی و در ضمن چهارده مقاله به همت سید هادی خسروشاهی در قالب یک جلد کتاب به چاپ رسیده است. سعی مرحوم علامه در این مقالات بر این بوده که فلسفه را بر اساس مبنای رئالیسم (به معنی واقع‌گرایی از دیدگاه خاص خود مرحوم علامه) تبیین کند. مباحث این مقالات توسط خود مرحوم علامه با شهید مطهری (متوفی 1358ش) نیز مباحثه شده و در قالب کتاب «اصول فلسفه و روش رئالیسم» توسط آن استاد شهید به چاپ رسیده است.

‏اصول فلسفه رئالیسم
اصول فلسفه رئالیسم (سید هادی خسروشاهی)
پدیدآورانطباطبایی، سید محمدحسین (نويسنده) خسروشاهی، هادی (به کوشش)
ناشربوستان کتاب قم (انتشارات دفتر تبليغات اسلامى حوزه علميه قم)
مکان نشرايران - قم
سال نشرمجلد1: 1387ش,
شابک978-964-548-913-5
موضوعفلسفه اسلامى - مقاله‌ها وخطابه‌ها واقع گرايي
زبانفارسی
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‏BBR‎‏ ‎‏1392‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏6‎‏ ‎‏1387
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب دارای مقدمه محقق و محتوای مطالب در چهارده مقاله است.

گزارش محتوا

سید هادی خسروشاهی در مقدمه‌اش بر کتاب، در توضیح محتوای آن می‌نویسد: 65 سال پیش، استاد بزرگوار، علامه سید محمدحسین طباطبائى رحمه‌الله براى گروهى از فرهیختگان و فضلاى حوزه علمیه قم، بحث‌هاى فلسفى ویژه‌اى را تدریس مى‌کرد که آن‌ها را نخست خود مى‌نوشت و سپس براى فضلاى درس خود، مطرح مى‌ساخت و مورد بحث و بررسى قرار مى‌گرفت....

مجموعه‌این بحث‌ها، به 14 مقاله بالغ گردیده که نخست بین فضلاء و اساتید، دست‌به‌دست مى‌گشت و سپس ده مبحث، توسط شهید آیت‌الله مرتضى مطهرى، با شرح و توضیح لازم، منتشر گردید ولى نشر 4 بحث آن، که شامل جلد چهارم مجموعه بود، به دلیل اختلاف‌نظر ایشان با استاد، مدت‌ها به تأخیر افتاد.

در همان دوران استاد علامه طباطبائى، مجموعه کامل 14 مقاله را که بر خط خود ایشان بود، به این‌جانب دادند که به دست چاپ سپرده شود و این امر، پس از ویرایش کوتاه، زیر نظر خود استاد، تحقق یافت و مجموعه اصل آن بحث‌ها، به‌طور کامل، در یک جلد و 300 صفحه به تاریخ 1397ه‍ براى نخستین بار، منتشر گردید....

البته بعدها، به گفته استاد، شهید مطهرى علامه طباطبائى را به تهران دعوت کرد و چند روزى -شبانه‌روز - در منزل ایشان، آن چند مقاله، مورد بحث و بررسى قرار گرفت و پس از رفع شبهات، استاد شهید به شرح و تفسیر آن چهار مقاله هم پرداخت و جلد چهارم نیز، با شرح و توضیح ایشان در اختیار علاقه‌مندان قرار گرفت....

درواقع مجموعه‌اى که ما از سوى مرکز بررسى‌هاى اسلامى منتشر ساختیم، شامل متن اصلى مقالات و بحث‌هاى استاد علامه طباطبائى بود که اینک به مناسبت چاپ مجموعه کامل آثار ایشان به زبان فارسى، پس از ویراستى جدید، در اختیار علاقه‌مندان آثار علامه قرار مى‌گیرد...[۱]

محتوای مطالب کتاب حاوی چهارده مقاله کتاب به شرح ذیل است؛ در نخستین مقاله کتاب، «فلسفه» معرفى مى‌شود که چیست و چه مفهومى دارد؟

در مقاله دوم ضمن روشن ساختن فرق میان «فلسفه» و «سفسطه»، دلایل عمده ایدئالیست‌ها موردنقد و بررسى قرار مى‌گیرد و آنگاه به اشکالات دانشمندان مادى در همین زمینه پاسخ داده مى‌شود.

در بحث سوم، ضمن ارزیابى مسئله «علم» - ادراک - و تقسیم‌بندى علم بر دو قسم: حصولى و حضورى، با دلایل فلسفى به اثبات مى‌رسد که علم و ادراک نمى‌تواند به‌طور مطلق، مادى باشد.

مقاله چهارم بحث «علم و معلوم» و ارزش معلومات را مطرح مى‌سازد که از نظر اهمیت، در میان مباحث فلسفى، جزء مباحث درجه‌یک فلسفه به شمار مى‌رود، چراکه ما همواره با «علم» سر و کار داریم و در یک بینش عمیق فلسفى باید نخست مسئله «علم» و «معلوم» و «ارزش معلومات» روشن گردد... در این مقاله اصالت بینش فلسفه رئالیستى با دلایل منطقى به اثبات مى‌رسد.

مقاله پنجم «پیدایش کثرت در ادراکات» نتایج پربار و ارزنده‌اى را به دست مى‌دهد که در زمینه بحث‌هاى فلسفى و روان‌شناسى درباره «حس و عقل» مورد گفت‌وگو و توجه است.

بحث ششم «ادراکات اعتبارى» یک بحث تازه‌اى فلسفى را مطرح مى‌کند و چگونگى تفکیک ادراکات اعتبارى و حقیقى را از یکدیگر، روشن مى‌سازد. مطالعه این دو بحث - مقاله 5 و 6 - نشان مى‌دهد که پیشروان فلسفه مادى، چقدر از مرحله به دور بوده‌اند و چگونه کوچک‌ترین آگاهى از این قبیل مسائل عمیق و دقیق فلسفى را نداشته‌اند.

در مقاله هفتم، «وجود» مورد ارزیابى است. مسئله «وجود» به علت پیوند عمیقى که با سایر مباحث فلسفى دارد، از اساسى‌ترین مسائل فلسفه به‌حساب مى‌آید، ولى چنان‌که در این کتاب ملاحظه خواهید نمود، از مجموع 12 بحث مطرح شده در این مقاله، فقط یکى دو مسئله آن در فلسفه «یونان قدیم» به چشم مى‌خورد و بقیه محصول دوران گسترش فلسفه در اسلام است و دو مسئله مهم «موجود معدوم نمى‌شود»، و «عدم نسبى است» براى نخستین بار در این مقاله مورد پژوهش قرار مى‌گیرد.

در مقاله هشتم که مسائل «ضرورت و امکان» را تجزیه‌وتحلیل مى‌کند، بیشتر مسئله وجوب و قطعیتى که در جهان حکم‌فرماست، موردتوجه قرار گرفته است، چراکه ضرورت و حقیقت نظام هستى، از زمان قدیم تا به امروز، یکى از عمده‌ترین مسائل فلسفه شرق و غرب به شمار رفته است. در آخر همین مقاله «جبر و اختیار» و «استعداد تکلیف و مسئولیت انسان در قبال نظام حتمى جهان هستى» مورد تحقیق قرار مى‌گیرد.

در مقاله نهم، قدیمى‌ترین مسئله فلسفه، «قانون علیت» مورد موشکافى است، و حقایق تازه‌اى آشکار مى‌گردد و سپس «علت غائى» و اینکه شانس، بخت و اتفاق هیچ‌گونه مفهومى نمى‌تواند داشته باشد، روشن مى‌شود.

در مقاله دهم، مسئله «قوه و فعل» - امکان و فعلیت، حرکت و تکامل، زمان و حرکت - که از دقیق‌ترین مسائل فلسفى جهان ماست، با بینش ویژه‌اى ارزیابى مى‌شود، و ضمن نقد «قانون تکاپوى طبیعت» - تز، آنتى‌تز، سنتز- نظریه فلسفه رئالیسم را در این زمینه ارائه مى‌دهد. البته این بخش نیازمند دقت ویژه‌اى است.

آنگاه موضوع «قدم و حدوث» - مقاله یازدهم - پیش کشیده مى‌شود و دو نکته اساسى «جهان طبیعت حادث على» است و «جهان طبیعت حادث زمانى» است، به اثبات مى‌رسد که از نظر فلسفى حائز کمال اهمیت است.

بحث دوازدهم «وحدت و کثرت» و پیوند آن با فلسفه و انقسامات و احکام وحدت و کثرت و مسئله «تقابل» که چهار قسم است، بررسى مى‌شود.

در مقاله سیزدهم: «مهیت، جوهر، عرض» مطرح شده و نظریات و آزمایش‌هاى علمى جدید مورد بحث قرار مى‌گیرد.

آخرین بخش از کتاب - مقاله چهاردهم - درباره «خداى جهان و جهان» - به‌اصطلاح فلاسفه اسلامى «الهیات بالمعنى الاخص»: ذات الهى، صفات کمالى حق، چگونگى انتساب و صدور جهان از وى - بحث مى‌کند؛ و با اینکه در این بخش نیز به شبهات و اشکالات مادى‌ها پاسخ داده مى‌شود، ولى این امر از ارزش جنبه اثباتى بحث نمى‌کاهد و دلایل و براهین عقلى و فلسفى، ارزش ویژه‌اى به موضوع مى‌بخشد. در همین مقاله بحث کوتاهى درباره «قضا و قدر» و اشاره‌اى نیز به «پایان جهان» مى‌خوانیم و بدین‌ترتیب مباحث کتاب پایان مى‌پذیرد و اصول اساسى فلسفه رئالیسم در برابر ماتریالیسم و ایدئالیسم به‌طور فشرده و کوتاهى روشن مى‌گردد.[۲]

شاید مزیت عمده این کتاب، این نکته باشد که «حقایق را آن‌طور که هست» ارزیابى مى‌کند و به خاطر «مصلحت‌هاى مادى» یا «گرایش‌هاى حزبى»! واقعیت‌ها را وارونه جلوه نمى‌دهد... چه با دلیل و برهان، و با منطق علم و فلسفه، به‌وضوح روشن مى‌سازد که «ماتریالیسم دیالکتیک» على‌رغم همه ادعاهاى «علمى» بودنش، پیوندى با علم ندارد و همه اصول آن بر اساس پندارها و تئورى‌هایى استوار است که اصالت و صحت علمى آن‌ها، هرگز به ثبوت نرسیده است و به‌خوبی ثابت مى‌کند که «ماتریالیسم دیالکتیک» یک بینش فلسفى نوین منبعث از «علوم جدید» نیست و نمى‌تواند به‌مثابه «عالى‌ترین سیستم فلسفى جهان معاصر»! قلمداد شود.

این کتاب به زبان فارسى است و تا حدود امکان، ساده و بدون به کار گرفتن اصطلاحات ویژه فلسفى نوشته شده است، ولى شاید درک کامل محتواى آن، براى کسانی که آگاهى‌هاى لازم از منطق و فلسفه را نداشته باشند، سهل نباشد، و این نکته‌اى بوده که پس از تهیه و تنظیم مباحث توسط سید هادی خسروشاهی موردتوجه قرار گرفته، آنگاه وی تصمیم گرفته که توضیحاتى نیز بر مباحث اصلى بیفزاید تا استفاده از آن برای کسانی که اطلاعات مقدماتی از فلسفه هم ندارند، مقدور و عملی باشد.[۳]

وضعیت کتاب

فهرست مطالب در ابتدای کتاب ذکر شده است و نمایه‌ها در انتهای آن. در این چاپ، صفحه نخست دو مقاله اول و آخر علامه طباطبایی (مقاله 1 و 14) به خط خود ایشان ارائه شده است و متن کامل نسخه خطى مجموعه مقالات ایشان، در اختیار آقای خسروشاهی هست.[۴] صفحات پایانی کتاب، حاوی اطلاعات کتاب و چکیده آن به زبان عربی و انگلیسی است.[۵]

پانویس

منابع مقاله

مقدمه و متن کتاب.

وابسته‌ها