إيضاح الوقف و الإبتداء في كتاب الله عزوجل

إيضاح الوقف و الإبتداء في كتاب الله عزوجل نوشته محمد بن قاسم؛ ابن انباری (متوفی 328ق)، کتابی است به زبان عربی و با موضوع علوم قرآنی. نویسنده در این اثر با بیان قواعد عربی و رسم‌الخط به بیان موارد وقف و ابتدا و برخی قواعد دیگر تجویدی در سوره‌های قرآن کریم می‌پردازد.

إيضاح الوقف و الإبتداء في كتاب الله عزوجل
إيضاح الوقف و الإبتداء في كتاب الله عزوجل
پدیدآورانابن انباری، محمد بن قاسم (نویسنده) مهدلي، احمد حسن (محقق)
ناشردار الکتب العلمیة، منشورات محمد علي بيضون
مکان نشرلبنان - بيروت
سال نشرمجلد1: 2010م ,
چاپ1
زبانعربی
تعداد جلد1
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

کتاب توسط احمد مهدلی مورد تحقیق قرار گرفته است.

ساختار

کتاب دارای دو مقدمه از محقق و مؤلف، و محتوای مطالب ذیل سوره‌های فاتحه تا تبّت (مسد) را به ترتیب ذکر شده است. نویسنده به‌جز قرآن کریم از 91 اثر عربی بهره برده که برخی از آنان ازاین‌قرارند: الإبانة مکی بن ابوطالب قیسی، اتحاف فضلاء البشر في القراءات الأربع‌عشر احمد بن محمد دیامطی شافعی، البدور الزاهرة في القراءات العشر المتواترة من طريقي الشاطبية و الدرة عبدالفتاح بن عبدالغنی قاضی، تحبير التيسير في القراءات العشر ابن جزری، تاریخ بغداد احمد بن علی خطیب بغدادی، تاریخ الخلفای سیوطی، تفسیر بغوی (معالم التنزيل)، تفسير المشكل من غريب القرآن مکی بن ابوطالب قیسی، صحاح سته و...[۱]

گزارش محتوا

ابن انباری کتابش را با فصلی طولانی آغاز می‌کند که در آن روایاتی از فضائل قرآن ذکر می‌کند و از میان آثار و اخبار ادله‌ای جهت تقویت نظرات خودش می‌آورد. سپس کلام را درباره نحو و لغت و آنچه از این امور که باعث یاری قاری کتاب خدا در قراءت بهتر قرآن می‌شوند ادامه می‌دهد. او از اخبار و آثار روایاتی دراین‌باره ذکر می‌کند. مثلاً...: راوی می‌گوید پرسیدم آیا به نظر شما لازم است انسان عربی را به جهت نیکو سخن گفتن و تلاوت نیکو و صحیح قرآن بیاموزد؟ گفت: برادر جان! عربی را بیاموز زیرا گاهی انسان آیه‌ای را می‌خواند و در آن آیه لکنت زبان می‌گیرد و می‌بیند که با آن به سمت هلاکت رفته است.[۲]

وی سپس به تاریخ نحو استشهاد و پشتوانه اخبار بیان می‌کند. او کلام را درباره مسائل غریب و تفسیر آن ادامه می‌دهد و بعضی از مسائل نافع بن ازرق را می‌آورد و بر نظر خودش درباره ضرورت شناخت غریب و ارتباط آن با شعر و کلام استدلال می‌کند.[۳] وی پس از پایان این فصل، در فصل دیگری که عنوانش شناخت وقف و ابتدا است، شناخت اعراب قرآن یعنی تفسیر و معانی و غریب و... آن را به شناخت وقف و ابتدا منوط دانسته و بین این دو امر قائل به ملازمه می‌شود و پس‌ازاین فصل در فصل دیگری، اختصاصاً آنچه درباره اسانید قرائات در این کتاب آمده را بررسی می‌کند و پس‌ازآن در بابی جداگانه بنابر احکام کلام عربی آنچه وقف بر آن جایز نیست صحبت می‌کند. او در ابتدای این باب چنین می‌نویسد: «بدان که وقف بر مضاف بدون مضاف‌الیه و موصوف بدون صفتش و رافع بدون مرفوعش جایز نیست...» وی برای هریک از این وجوه مثالی می‌آورد تا آن را در نهایت وضوح بیان کرده باشد. وی در باب بعدی درباره الف‌هایی که در اوایل افعال می‌آید توضیح می‌دهد و می‌گوید: «ما سخن از افعال را بر سخن از اسماء مقدم کردیم زیرا قواعد در افعال برای آموزنده روشن‌تر و واضح‌تر است.» این عبارات نشان می‌دهد که ابن انباری تا چه حد سوار بر مطلب بوده است.[۴]

او سپس در بابی جداگانه این امر را در اسماء بیان می‌کند و پس‌ازآن از یاءها و واوها و الف‌هایی که در جزم حذف می‌شوند و اثباتشان در وقف جایز نیست، صحبت می‌کند. ادامه مطالب درباره ذکر یاءهای آخر اسماء است و سپس باب ذکر یاءها و واوها و الف‌هایی که در عربی اثباتشان جایز است. نویسنده در اینجا نیز بنا را بر عادتش در تمثیل آوری و استشهاد و استقصای وجوه می‌گذارد. وی در این باب متعرض جنبه مهمی در این موضوع می‌شود و آن همان رسم مصحف است. وی فرق بین جواز این امر در عربی و عدم جوازش در رسم‌الخط مصحف را بیان می‌کند.[۵] وی در تکمیل مباحث سابق بحث وقف بر تاء و هاء را در یک باب مطرح می‌کند. این بحث نیز با رسم‌الخط مرتبط است و ابن انباری در این مورد به وجوه و مواردی که در عربی وجود دارند احتجاج می‌کند و کلامش را با اخبار و آثار تأیید می‌کند. او درباره دو حرفی که یکی از آن‌ها به دیگری ضمیمه می‌شود در دو باب صحبت می‌کند؛ بابی درباره رسم‌الخط این موارد و باب دیگر درباره معنی و تفسیر و ارتباط این امور در عربی و.... وی در خاتمه مباحث و ابوابی که درباره لفظ بودند درباره تنوین و آنچه بدل از آن است، در وقف صحبت می‌کند. وی بنا بر عادتش در بحث در این بخش هم به تعلیل و تحلیل و استقصای موارد می‌پردازد.[۶] پایان‌بخش این ابواب، بابی است که درباره ذکر مذاهب قراء درباره وقوف است. او این موارد را به‌صورت مستند بیان می‌دارد و سپس برای هرکدام مثال می‌آورد و پس‌ازآن در آن‌ها مناقشه کرده و به تعلیل و رد و اثبات می‌پردازد.[۷]

نویسنده بابی را درباره چگونگی اتصال اوایل هریک از سوره‌ها به اواخر سوره قبلی منعقد می‌کند. ادامه مباحث کتاب تطبیق مبادی‌ای است که تابه‌حال نویسنده آن را استنتاج کرده است و به ترتیب سور قرآن از حمد آغاز کرده و با سوره مسد پایان داده است. وی در هر سوره به تطبیق قواعد مذکور می‌پردازد و آن را با دلیل، روایت و شواهد متقن همراه می‌کند.[۸]

وضعیت کتاب

فهرست مطالب و فهرست منابع و مآخذ، در انتهای کتاب آمده است.

پاورقی‌ها علاوه بر ذکر ارجاعات، شامل مطالب توضیحی مانند ذکر ابیات و برخی نکات تاریخی، معرفی برخی شخصیت‌ها و... است.

در صفحات 16 تا 18 رونوشتی از تصاویر نسخه خطی کتاب ارائه شده است.

پانویس

منابع مقاله

مقدمه کتاب.

وابسته‌ها