أخبار الدولة العباسية

    از ویکی‌نور
    أخبار الدولة العباسية
    أخبار الدولة العباسية
    پدیدآورانمؤلف ناشناخته (قرن 3 ق) (نویسنده)

    دوری، عبدالعزیز(محقق)

    مطلبي، عبدالجبار (محقق)
    ناشردار الطليعة للطباعة و النشر
    مکان نشرلبنان - بيروت
    چاپ1
    موضوععباسيان - تاريخ
    زبانعربی
    تعداد جلد1
    کد کنگره
    ‏DS‎‏ ‎‏38‎‏/‎‏6‎‏ ‎‏/‎‏الف‎‏3
    نورلایبمطالعه و دانلود pdf


    أخبار الدولة العباسية و فيه أخبار العباس و ولده، اثری است تاریخى از مؤلفى ناشناخته، احتمالاً مربوط به نیمه نخست سده 4ق، که به سبب داشتن اخبار دعوت عباسى، از اهمیت بسیاری برخوردار است.[۱].

    کتاب به زبان عربی نوشته شده و در سال 1971م، به کوشش عبدالعزیز دوری و عبدالجبار مطلبى در بغداد منتشر شده است.[۲].

    این اثر، بى‌گمان یکى از مهم‌ترین نوشته‌های برجای‌مانده از سده‌های نخستین هجری درباره عباسیان و به‌ویژه اخبار مربوط به دعوت عباسى است. مى‌توان گفت از زمان انتشار این کتاب، بسیاری از زوایای تاریک آن دوران روشن شده و محققان، جزئیات اخبار آن را بررسى کرده‌اند[۳].

    ساختار

    کتاب با مقدمه عبدالعزیز دوری آغاز و مطالب در اصل، در دو بخش تنظیم شده است.

    گزارش محتوا

    در مقدمه، ضمن اشاره به برخی از ویژگی‌های کتاب، تحقیقی پیرامون مؤلف، صورت گرفته است.[۴].

    در بخش نخست کتاب به عباس و فرزندان او پرداخته شده است و بخش دوم - که تا حدود بسیاری از حیث سیاق تألیف از بخش نخست جداست - به چگونگى آغاز و ادامه دعوت عباسیان تا براندازی امویان اختصاص یافته است. در بخش نخست، در عنوان‌بندی، نظم بیشتری به چشم مى‌خورد. پس از ذکر مرگ عباس بن عبدالمطلب، نخست به معرفى اجمالى فرزندان او پرداخته شده و سپس بر اساس مآخذ و گفته‌های گوناگون، به طور نامنظم، زندگى و مناقب ایشان شرح داده شده است. نویسنده پس از شرح احوالى از محمد بن على، به روایات «انتقال وصایت» پرداخته است و بخش دوم کتاب از همین جا آغاز مى‌شود. در واقع چنین به نظر مى‌رسد که مؤلف، بخش نخست را از جای‌های گوناگون جمع کرده و به بخش دوم - که بیشتر مقصود او آوردن آن اخبار بوده است - افزوده، تا کتابى در اخبار عباسیان فراهم کرده باشد. ازاین‌رو روایات بخش نخست اهمیتى بیشتر از بخش دوم ندارد و تنها از جهت اسناد به کار مى‌آید[۵].

    کتاب از حیث منابع و اسناد، مجموعه آشفته‌ای است و مؤلف – دستکم تا آنجا که در نسخه موجود دیده مى‌شود - نظم خاصى در ارجاع و ذکر منابع نداشته و به نقل کامل اسناد در صدر اخبار نپرداخته است. این موضوع برای مؤلف گویا چندان ضرورتى نداشته است. نویسنده گاه روایت را از کتابى برگرفته و بدون نام بردن از کتاب و گاه مؤلف، تنها سلسله سند روایت را آورده است. ازاین رو سرتاسر کتاب مملو از اسنادی است که راوی آن، گاه به سده اول و گاه به دوم و سوم مى‌رسد و البته هیچیک از سده 4ق، پایین‌تر نمى‌آید؛ مثلاً سلسله اسناد او در صدر یک خبر این است: «سفيان بن عُيينة عن عبدالله بن يزيد»، یا: «سليمان بن حرب عن حَمّاد بن سلمة». در برخى مواضع او تنها به ذکر نام مؤلف مآخذ مورد استناد خود بسنده کرده است؛ مثلاً «العَنَزي قال...»، «أحمد بن يحيى بن جابر [البلاذري] قال...» و «عمر بن شَبَّة قال...». درهمریختگى اسناد در صدر اخبار که بعید است از تصرفات کاتب نسخه باشد، نشان مى‌دهد که مؤلف کتاب یک محدث یا حتى اخباری حرفه‌ای نبوده است و این امر تا حدودی مى‌تواند یکى از راه‌های شناختن مؤلف باشد. بااین‌همه، از آنجا که اسناد کتاب گاهى به مؤلفان و محدثان و اخباریان بزرگ سده 3ق و گاه پیش از آن، منتهى مى‌شود، همچون ابن شبّه، عباس بن محمد دوری، احمد بن یحیى بلاذری، عباس بن هشام کلبى و محمد بن هیثم بن عدی، دوری حدس زده است که کتاب در نیمه دوم سده 3ق، نوشته شده است و مى‌تواند از تنها مؤلف شناخته‌شده این دوره - به گمان دوری - که تألیفى هم مشابه با موضوع این کتاب بدو منسوب کرده‌اند، یعنى محمد بن صالح بن مهران، مشهور به ابن نطّاح، مؤلف اثری با عنوان «كتاب (یا أخبار) الدولة العباسية» باشد. دوری خود به این نکته توجه داده است که اینک کتاب ابن نطّاح در دست نیست و منقولات از آن در آثار برجای‌مانده از دیگران نیز چندان نیست که بتوان میان آن و نسخه موجود مقایسه‌ای انجام داد. گرچه مستندات وی برای انتساب این نسخه به ابن نطّاح کافى نیست، بااینهمه، او نظر خود را در باب مؤلف، دوباره در مقدمه کتاب «أخبار الدولة العباسية» تکرار کرده است.[۶].

    باید اذعان کرد که شناخت مؤلف، از روی اسناد موجود کتاب کاری دشوار است، اما با افزودن برخى آگاهی‌های پراکنده، مى‌توان به نتایجى دست یافت. در اوایل کتاب، در صدر سند یک خبر، نام على بن ابراهیم بن هاشم قمى دیده مى‌شود که از قول پدرش به نقل روایتى پرداخته و مؤلف سند خود را به شخص على بن ابراهیم با تعبیر «أخبرنا» متصل کرده است. باآنکه تاریخ درگذشت این على بن ابراهیم که از شیوخ روایى نامدار شیعه بشمار مى‌آید، چندان روشن نیست، اما روایتى در دست است که نشان مى‌دهد، وی دستکم تا 307ق، زنده بوده است. اگر گوینده «أخبرنا» در صدر روایت، مؤلف کتاب باشد، مى‌توان با قید احتیاط او را در شمار رجال اوایل سده 4ق، محسوب کرد و دلایل دیگری هم این تخمین را تأیید مىکند. البته این نکته نیز حائز اهمیت است که در نسخه موجود، در صدر غالب سلسله سندها «أخبرنا» آمده که بىشک در بسیاری از آنها میان سند نخست روایت و مؤلف کتاب - با توجه به آنچه ذکر شد - بیش از 100 سال فاصله دیده مى‌شود و این نکته آنگاه که مؤلف سند خود را به رجال بزرگ دعوت عباسى همچون سالم اعجمى از طریق فرزندش محمد و یا مهاجر بن عثمان از طریق مالک بن هیثم مى‌رساند، به خصوص در بخش دوم، بیشتر نمایان است. ازاین رو به اینگونه اسناد برای تخمین زمان حیات مؤلف، نمى‌توان اتکا کرد. اما وجود نام على بن ابراهیم قمى در این کتاب، مربوط ساختن مؤلف آن را به سده‌های 1-3ق، دشوار مى‌سازد و به همین سبب انتساب کتاب به ابن نطاح درست نمى‌نماید[۷].

    وضعیت کتاب

    فهرست مطالب بههمراه فهرست‌های: «اعلام»، «قبایل، جماعات و امم»، «مکان‌ها» «اصطلاحات» و «قوافی»، در انتهای کتاب آمده است.

    در پاورقی‌ها علاوه بر ذکر منابع و اشاره به اختلاف نسخ، به توضیح برخی از مطالب متن پرداخته شده است.

    عبدالعزیز دوری در مقاله‌ای که پیش از انتشار این کتاب درباره آن نوشت و نیز در مقدمه همین کتاب، به بررسى آن پرداخته است، اما عبدالرحمان سرنجاوی، محققى دیگر، تقریباً هم‌زمان با مقاله نخست دوری و 20 سالى پیش از انتشار کتاب، به همان نسخه دسترسى داشته و در مقاله ای شورانگیز، از «نسخه‌ای یگانه» و «کشفى تازه» در تاریخ دعوت عباسى سخن به میان آورده است. مطالب او در این‌باره و نیز خود کتاب، گاه حاوی نکاتى است که دوری بدان‌ها اشاره‌ای نکرده است.[۸].

    پانویس

    منابع مقاله

    1. مقدمه و متن کتاب.
    2. بهرامیان، علی، «دائرةالمعارف بزرگ اسلامی»، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی و همکاران (چاپ دوم)، تهران، 1377، ج7، ص153-156.


    وابسته‌ها