المآثر السلطانية (تاريخ إيران و حروبها مع روسيا) «في نهاية القرن الثامن عشر و بداية القرن التاسع عشر الميلاديين»
نام کتاب | المآثر السلطانیة (تاریخ إیران و حروبها مع روسیا) «في نهایة القرن الثامن عشر و بدایة القرن التاسع عشر المیلادیین» |
---|---|
نام های دیگر کتاب | |
پدیدآورندگان | ابوزید، محمد سید (مترجم)
دنبلی، عبدالرزاقبیک (نويسنده) حجاب، عبدالحفیظ یعقوب (مراجعة و تقدیم) |
زبان | عربی |
کد کنگره | DSR 1254 /د9م2 |
موضوع | ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق. - جنگ با روسیه، 1218 - 1228ق.
ایران - تاریخ - قاجاریان، 1193 - 1344ق. - سال شمار فتح علی قاجار، شاه ایران، 1185 - 1250ق. |
ناشر | المجلس الأعلی للثقافة |
مکان نشر | قاهره - مصر |
سال نشر | 2005 م |
کد اتوماسیون | AUTOMATIONCODE11507AUTOMATIONCODE |
معرفى اجمالى كتاب
المآثر السلطانيه (تاريخ ايران و حروبها مع روسيا)، نوشته عبدالرزاق بيك دنبلى (مفتون)، ترجمه محمد سيد ابوزيد، مراجعه و تقديم عبدالحفيظ يعقوب حجاب.
اين كتاب، بلندترين روايت و مستقيمترين گزارش درباره نخستين جنگهاى ايران و روسيه از آغاز تا معاهده گلستان است كه شرحى فشرده از رخدادهاى سلطنت فتحعلى شاه قاجار از پايان جنگهاى نخستين مرحله تا آستانه هجوم دوباره نيروهاى روس به خاك ايران نيز در بردارد؛ اما گزارش جنگهاى مرحله دوم در آن نيست. نويسنده به فرمان «ديوان سلطنت»؛ يعنى شاه يا يكى از شاهزادگان، اين اثر را سامان داد و بسيارى از روىدادنويسان گذشته و حال از آن بهره جستهاند و از اينرو، آن را كتابى ارزشمند مىتوان برشمرد، اما به گفته شمارى از محققان، ارجمندى اين كتاب به دليل بودن خود نويسنده، در دل روىدادهاست.
ساختار
نوشتار كتاب، سبكى روان دارد و از هر تكلفى تهى و به حقيقت پاىبند است. نويسنده را در پيروى از اين سبك، متأثر از نمايندگان بزرگ مكتب «بازگشت» در شيراز و رياست ميرزا بزرگ قائم مقام بر ديوان تبريز، استادى وى در نظم و نثر و باور به اصول مكتب رواننويسى و پرهيز از اغراقهاى منشيانه بايد دانست. او در سراسر كتاب، با اشعارى نوشتههاى خود را مىآرايد. براى نمونه، هنگامى كه فتحعلى شاه همه رقيبان پادشاهى را كنار مىزند، مفتون برايش چنين مىسرايد:
خوش به جاى خويشتن بود اين نشست خسروى | تا نشيند هر كسى اكنون به جاى خويشتن |
اگرچه عبدالرزاق به دليل چيرگىاش بر ادب فارسى و عربى، نثرى متكلفانه داشت، در نگارش اين كتاب از شيوه متعارف عصر خود بهره برد و از اينرو، سبك وى در مآثر سلطانيه اديبانه و پخته است. نثر مفتون، خود نمونه زندهاى از نثر روزگار «بازگشت ادبى» به شمار مىرود و به خوبى، تطور و دگرگونى آرام آرام نثر فارسى را نشان مىدهد.
هر يك از گزارشهاى كتاب، با شماره و عنوان ويژهاى مشخص شده است كه شمار آنها به 188 مىرسد.
گزارش محتوا
درونمايه كتاب را به سه بخش مىتوان تقسيم كرد:
- تاريخ دودمان قاجار و داستان پيدايى سلطنت آنان به همت آقامحمد خان و فتحعلى شاه قاجار و عباس ميرزا، ولىعهد وى كه حاكم آذربايجان بود. گزارش درباره جنگهاى ايران و روس و ايران و دولت عثمانى تا 1241ق (1827م)، در همين بخش جاى مىگيرد.
- روايت دقيق از روىدادهاى خود جنگها (1241 - 1219)؛
- تاريخ اجتماعى، اقتصادى، سياسى، نظامى و فرهنگى ايران و تاريخچه دگرگونى ايران در روزگار جديد و باز شدن درهاى آن به جهان خارج و داد و ستدش با دولتهاى اروپايى.
اين اثر با «بيان كيفيت حالات طايفه جليله قاجار» آغاز مىشود و پس از نقل فشرده حوادث روزگار آقا محمدخان، به شرح اوضاع و روىدادهاى دوران سلطنت فتحعلى شاه تا حوادث 1230 مىپردازد.
ارزش ويژه كتاب، نوشته شدن آن به قلم منشى مخصوص دربار است؛ كسى كه حتى به روىدادهاى خُرد تاريخى آگاهى داشت و به دليل همركاب بودنش با شاه و عباس ميرزا، به ثبت وقايع همت مىگمارد و از اينرو، آنچه را در ديگر كتابهاى تاريخ نمىتوان يافت، در كتاب وى با شرحى درازدامن مىتوان ديد.
او پس از آوردن تاريخچهاى كوتاه درباره منطقه قفقاز، از جنگ گزارش مىدهد و حوادث را همراه با روىدادهاى دربار ثبت مىكند.
اگر چه مآثر سلطانيه كتابى تاريخى و به ظاهر رسمى و حكومتى است، با موشكافى و ريزبينى در متن، مىتوان گمان زد كه نويسنده بهرغم حفظ ظواهر حكومت، ديدگاههاى خاص خود را در جاهاى گوناگونى از آن آورده و حتى گاهى از خيانتها و سستىهاى درباريان و اشخاص ضعيف به آسانى نگذشته است و آنان را به نيش قلم، نقد كرده است.
نثر متكلفانه كتاب، گاهى براى خواننده ناآشنا و ثقيل مىنمايد؛ اما به هر روى نكات مثبت آن دوره را نيز در اين كتاب مىتوان يافت كه ذكرش حتى از زبان منشى دربار، نزد حاكم وقت مطلوب و به ظاهر برايش لازم بوده است.
اثر مفتون را تنها ستايش حاكم وقت نبايد پنداشت، بلكه با توجه به جايگاه وى، نشانههاى فراوانى از وطندوستى و بيگانهستيزى نيز در اثر او ديده مىشود. براى نمونه، هنگامى كه دولت حرفهآموزانى را براى يادگيرى برخى از حِرَف و رشتههاى علوم، از ايران به انگلستان مىفرستد، او درباره ايرانىدوستى و توانايىهاى آنان مىنويسد: «بعد از آنكه مبالغى هر ساله در وجه مواجب آن جماعت تعيين و بعد از چهار پنج سال مراجعت كردند، اكنون در ايران، ابزار و آلات جنگ كه از دستگاه استادان ايرانى به عمل مىآيد، تكليف و پركارى آنها از كار انگليسى بيشتر است».
يا درباره رعايت حدود شرع و مسئوليتپذيرى عباس ميرزا در آن باره مىنويسد، امناى شرع را در هر شهرى براى حفظ مرزهاى شريعت تعيين كردند تا كسى پاى خود را از جاده شرع نبوى بيرون نگذارد. بيگانهستيزى، ساختن و رشد صنعتى نيز از مسائل پر رنگ كتاب به شمار مىرود؛ زيرا نويسنده بر اين است كه «ايرانيان بايد طورى باشند كه در هيچ كار و هيچ صنعت، به اقاليم ديگر احتياج نداشته باشند».
فتواهاى جهاد و تأثير آنها در جنگهاى ايران و روس نيز نزد او بسيار مهم مىنمود و وى معتقد بود كه «مسائل جهاديه» سالها متروك بوده و هيچ يك از فضلا و علما در روزگاران پيش، به تدريس و مباحثه درباره آنها توجه نكرده است؛ زيرا پادشاهان پيشين بدانها نياز نداشتند، اما هنگامى كه اين نياز پديد آمد، پس از چند روز مطالعه و تتبع، به دليل تيزهوشى و سلامت ذهنىشان در آن مهارت يافتند. وى در جايى ديگر (تاريخچه تصرف ايروان)، درباره تأثير فتاوا گزارش مىدهد كه جماعت جهاديه و سرباز و حسين خان سردار، هنگام ديدار دشمن بىدرنگ از سر گذشتند و حمله آوردند و به تفنگ و شمشير و خنجر دست بردند تا اينكه از دو سوى، «برق بلا باريدن گرفت و ارواح از ابدان روسيه رميد و بعد از سه يا چهار ساعت تلاش و پرخاش در ميدان جنگ، نيارال، فرمانده روسى شكست خورد.
وضعيت كتاب
استادى و چيرهدستى دنبلى در رواننويسى و حقيقتنگارى در ثبت وقايع جنگهاى مرحله اول ايران و روس سبب شد كه هم مورخان همروزگار او مانند محمد صادق، وقايعنگار مروزى و خاورى شيرازى و هم مورخان پس از آنان بهويژه وقايعنگاران دوره ناصرى؛ مانند رضا قلى خان هدايت و محمدتقى سپهر، كتاب او را الگو و منبع اصلى اطلاعات خود برگزينند. جهانگير ميرزا نيز در مقدمه تاريخ نو مىگويد: مطالب مآثر سلطانيه را از آغاز 1241ق پى گرفته است.
با توجه به اينكه عبدالرزاق در آستانه هجوم دوم روسها به ايران درگذشت و نتوانست حوادث دوره دوم جنگها را نيز روايت كند، در تصحيح اين نسخه از كتاب، گزارش جنگهاى مرحله دوم از نسخه خطى تاريخ ذوالقرنين نوشته حاورى شيرازى به پايان كتاب افزوده شده است. مآثر سلطانيه در روزگار خود نويسنده و يك سال پيش از درگذشت وى، در چاپخانه سنگى تبريز به چاپ رسيد و در 1351 چاپ افستى از روى چاپ سنگى آن صورت پذيرفت. مترجم عربى كتاب، در پيشگفتار خود اطلاعات اندكى درباره مؤلف به دست مىدهد و در پانوشتها به توضيح درباره برخى از واژگان يا جاىها و كسان مىپردازد. ترجمه او روان و روزآمد است و با متن مبدأ بسيار سازگار مىنمايد. تنها راهنماى كتاب، فهرست درازدامن آغازين آن است و هيچ نمايه و فهرست ديگرى در آن نيست.
منابع مقاله
مقدمه مترجم كتاب.
متن كتاب.
براقى، فضل الله (خرداد و تير 1384)، «نگاهى به تصحيح و چاپ جديد كتاب مآثر سلطانيه»، كتاب ماه تاريخ و جغرافيا، شماره 92 و 93.
بىنا (مرداد و شهريور 1384)، «معرفىهاى گزارشى»، آيينه پژوهش، شماره 93.
تكميل همايون، ناصر (بهار 1384)، «ميرزا محمد صادق مروزى در مسند وقايع نگارى»، علوم انسانى دانشگاه الزهرا، شماره 53.
روحبخشان، علىمحمد (پاييز 1383)، «تازههاى چاپ»، آيينه ميراث، شماره 26.
زيويار، فرهاد (پاييز و زمستان 1377)، «نكاتى چند پيرامون منبع شناسى و جريان شناسى فرهنگى- تاريخى جنگهاى ايران و روس»، فرهنگ، شماره 27 و 28.