۱۰۱٬۶۸۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن ها،' به 'نها،') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۵۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR19950J1.jpg | |||
| عنوان =دروس اخلاق اسلامی | |||
| عنوانهای دیگر = | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[جزایری، سید محمدعلی]] (نویسنده) | |||
| | | زبان =فارسی | ||
| کد کنگره =BP 247/8 /ج4د4 | |||
| | | موضوع = | ||
احادیث اخلاقی - قرن 14 | |||
|زبان | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
اخلاق اسلامی | اخلاق اسلامی | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | حوزه علميه قم، مرکز مديريت | ||
| مکان نشر =قم - ایران | |||
| سال نشر = 1388 ش | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE19950AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =2 | |||
| شابک =964-6918-46-8 | |||
| تعداد جلد =1 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =19950 | |||
| کتابخوان همراه نور =19950 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر| درس اخلاق (ابهام زدایی)}} | |||
'''دروس اخلاق اسلامى'''، اثر [[جزایری، سید محمدعلی|سيد محمدعلى جزايرى (آل غفور)]]، به زبان فارسى پيرامون علم اخلاق بر مبناى تعادل قواى عاقله، شهويه، غضبيه و وهميه است. | |||
مؤلف خود درباره اين كتاب نوشته است: «كتاب حاضر، دروس اخلاق اسلامى است كه در حوزهى علميه روزهاى چهارشنبه در انتهاى درس [[كتاب المكاسب|مكاسب]] و نيز در دانشگاه قم و دانشگاه باقر العلوم(ع) و همچنين حدود يك سال، در روزهاى پنجشنبه براى نورچشمان عزيز، معجزهى قرآن، سيد محمدحسين طباطبايى و همدرس وى آقا محمد مادرشاهى كه او نيز حافظ تمام قرآن كريم است، گفته شده و هر بار اصلاحاتى در آن صورت گرفته است».<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/1/18 پيشگفتار، ص 18]</ref> | |||
مؤلف خود | |||
== ساختار == | == ساختار == | ||
كتاب، مشتمل بر يك پيشگفتار و شش فصل است. | كتاب، مشتمل بر يك پيشگفتار و شش فصل است. | ||
== گزارش محتوا == | == گزارش محتوا == | ||
در مقدمه كتاب به بررسى مسأله ارتباط دين و اخلاق پرداخته و بيان مىدارد: مسئلهى ارتباط دين و اخلاق از مسائلى است كه فيلسوفان، متكلّمان و انديشهوران علم اخلاق را از ديرباز به خود مشغول ساخته است. با نگاهى گذرا به سنّتهاى تاريخى حيات بشرى، همسازى و همسانى و اتحاد معيارها و الزامات و هنجارهاى اخلاقى با دستورهاى دينى در بسيارى از ممالك مشهود است. تعابير اخلاق اسلامى، يهودى، مسيحى، هندويى و مانند اينها، گواه بر اين مطلب است. گاه پيوستگى عميق ميان اين دو پديده، محققان را از تفكيك تفكّر اخلاقى از ديگر ابعاد حيات دينى غافل ساخته است. | |||
مباحث متفكران يونان و روم باستان، چون سقراط و افلاطون، مبنى بر مستقل بودن آن دو پديده و تكامل آن نظريه در دوران معاصر، به وسيله ى ماركس و فرويد و فتوا دادن بر عدم تناسب آنها و نيز گفتمان عدليّه در باب حُسن و قُبح عقلى و شرعى افعال و مانند اينها، از سابقه ى ديرين اين مسئله حكايت دارد. | |||
در ادامه مسائل مربوط به مباحث اخلاقى، به هفت محور اساسى تقسيم مىكند. كه عبارتند از: | |||
در ادامه مسائل مربوط به مباحث اخلاقى، به هفت محور اساسى تقسيم مىكند. كه | |||
يك. وصف از باورهاى اخلاقى | يك. وصف از باورهاى اخلاقى | ||
دو. | دو. گزارههاى اخلاقى يا علم اخلاق | ||
سه. دفاع فلسفى از | سه. دفاع فلسفى از گزارههاى اخلاقى | ||
چهار. تبيين مفاهيم و تصورات ارزشى و تكليفى | چهار. تبيين مفاهيم و تصورات ارزشى و تكليفى | ||
پنج. ارزش صدق و كذب و واقع نمايى | پنج. ارزش صدق و كذب و واقع نمايى گزارههاى اخلاقى | ||
شش. مباحث مربوط به استنتاج | شش. مباحث مربوط به استنتاج | ||
خط ۷۳: | خط ۵۵: | ||
هفت. ارتباط اخلاق با ديگر علوم و معارف | هفت. ارتباط اخلاق با ديگر علوم و معارف | ||
تمام محورهاى چهارم تا هفتم، اخلاق تحليلى، انتقادى، فرااخلاق، مبانى اخلاق و اخلاق درجه ى دوم شناخته | تمام محورهاى چهارم تا هفتم، اخلاق تحليلى، انتقادى، فرااخلاق، مبانى اخلاق و اخلاق درجه ى دوم شناخته میشوند. اخلاق تحليلى، به پرسشهاى اخلاقى و احكام هنجارى و ارزشى پاسخ نمیدهد; بلكه تمام كوشش آن پاسخ گويى به پرسشهاى منطقى، معرفت شناختى و معناشناختى اخلاق است. | ||
1. | در فصل اول كتاب به يك سير كليات پرداخته و مىگويد: انسان مركّب از دو جزء است: 1. بدن ظاهر خاکى; 2. روح و نفس ناطقه كه جوهر مجرّدى از عالم ملكوت است، و شرافت و برترى او بر ساير حيوانات به سبب اين جزء است. | ||
انسان با اين دو جزء درد و لذّت را درك مىكند. روح نيز همانند بدن دچار بيمارى هايى میشود. بيماریهای روح عبارتند از: اخلاقِ رذيله و پست كه شرح و بيان و راه پيش گيرى و معالجه ى آنها در علم اخلاق بيان میشود. و همان گونه كه در معالجه و درمان بيماریهای بدن به دكتر و پرهيز، و خوردن دارو و غيره... احتياج دارد، در امراض روحى نيز مراجعه به طبيب اخلاق و استفاده از داروهاى معنوى ضرورى است; چون انسان به سعادت و كمال نمى رسد، جز با رجوع به علماى اخلاق جهت بر طرف نمودن و اجتناب از اخلاق رذيله و اتصاف به صفات كمال قدسيه ى پسنديده با راهنمايى عقل و شرع. | |||
پيش از ورود به بيان مسائل اخلاقى، سه مطلب را مورد بحث و بررسى قرار مىدهد; زيرا بدون شناخت آنها بحث از مسائل اخلاقى، ريشهاى و كامل نخواهد بود. | |||
#مفهوم اخلاق (صورت درونى و چهره باطنى); | |||
#موضوع علم اخلاق; | |||
#فايده و ارزش علم اخلاق; | |||
جربزه در لغت به معناى شهامت و زيركى است، ولى در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فكر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طورى كه ذهن انسان در يك جا تمركز پيدا نكند و هميشه ابداع شبهه نموده و در امور دقيقه برخلاف واقع، بسيار دقت و تأمل كند. | در فصل دوم صفات نشئت گرفته از قوه ى عاقله را بررسى نموده | ||
<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/25 متن کتاب، ص25]</ref> و پيرامون جربزه و جهل مىگويد كه جربزه در لغت به معناى شهامت و زيركى است، ولى در اصطلاح علم اخلاق عبارت است از: افراط در فكر و تعقل، و خروج از حد اعتدال، به طورى كه ذهن انسان در يك جا تمركز پيدا نكند و هميشه ابداع شبهه نموده و در امور دقيقه برخلاف واقع، بسيار دقت و تأمل كند.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/27 همان، ص27]</ref> | |||
اما جهل و كودنى كه ناشى از تفريط در قوّه ى عاقله است، عبارت است از به كار نبستن اين قوّه، و تدبر و تفكر نكردن، با توجه به اين كه میداند جاهل است (كه اين جهل، جهل بسيط ناميده میشود) و اين جهل در ابتداى كار بد نيست و رذيله به حساب نمىآيد، چون ياد گرفتن و علم، متوقف بر آن است، ولى اگر خداى ناكرده ثبات و دوام يابد، از رذايل مهلكه میشود. در ادامه به درمان اين دو رذيله مىپردازد. | |||
در فصل سوم به صفات نشئت گرفته از قوّه ى شهويه پرداخته و بيان مىدارد كه حدّ اعتدال قوّه ى شهويه، صفت عفت است كه منشأ بسيارى از صفات كمال | در فصل سوم به صفات نشئت گرفته از قوّه ى شهويه پرداخته و بيان مىدارد كه حدّ اعتدال قوّه ى شهويه، صفت عفت است كه منشأ بسيارى از صفات كمال میباشد، و طرف افراط آن شره و عياشى و طرف تفريط آن خمودى است. بسيارى از صفات رذيله و پست، از قبيل حبّ دنيا، حرص، طمع، خوردن مال حرام و غيره ناشى از اين دو صفت است. ابتدا به بيان مذمّت اينها و نيز تمجيد و توصيف عفت، و سپس به صفاتى میپردازد كه از اينها سرچشمه میگیرد.<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/37 همان، ص37]</ref> | ||
در فصل چهارم به صفات نشئت گرفته از قوّه ى غضبيه پرداخته و درباره تهور مىگويد كه اگر قوّه ى غضبيه به حدّ اعتدال باشد، شجاعت و اگر طرف افراط باشد تهوّر و بى باكى و اگر به سمت تفريط باشد جُبن و ترس و بى عرضگى است. | در فصل چهارم به صفات نشئت گرفته از قوّه ى غضبيه پرداخته<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/137 همان، ص137]</ref> و درباره تهور مىگويد كه اگر قوّه ى غضبيه به حدّ اعتدال باشد، شجاعت و اگر طرف افراط باشد تهوّر و بى باكى و اگر به سمت تفريط باشد جُبن و ترس و بى عرضگى است. | ||
تهوّر عبارت است از: عدم ترس و اقدام به كارى كه موجب گرفتارى و هلاكت است كه عقل و شرع آن را منع | تهوّر عبارت است از: عدم ترس و اقدام به كارى كه موجب گرفتارى و هلاكت است كه عقل و شرع آن را منع كردهاند، چه مربوط به دنيا باشد (مثل حمل قاچاق و شب گردى در بيابان، در حالى كه احتمال دارد جانور درنده وجود داشته باشد و او نيز وسيله ى دفاع ندارد و...) و چه مربوط به آخرت باشد (مثل روزه گرفتن با علم به ضرر، يا وضو و غسل نمودن در حالى كه بداند آب براى او ضرر دارد).<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/139 همان، ص139]</ref> | ||
در فصل پنجم از صفات نشئت گرفته از قوه ى وهميه سخن رانده و اشاره مىكند كه : "قبلا گفتيم كه از تعديل قوّهى وهميّه عدالت و از افراط آن ظلم و از تفريط آن انظلام (ستم پذيرى) ايجاد مى گردد; ولى مرحوم ملا محمّد مهدى نراقى، در جامع السعادات و هم چنين فرزند برومندش در معراج السعادۀ، جداگانه در مورد اين سه صفت ناشى از قوّه ى وهميّه بحث | در فصل پنجم از صفات نشئت گرفته از قوه ى وهميه سخن رانده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/191 همان، ص191]</ref> و اشاره مىكند كه: "قبلا گفتيم كه از تعديل قوّهى وهميّه عدالت و از افراط آن ظلم و از تفريط آن انظلام (ستم پذيرى) ايجاد مى گردد; ولى مرحوم ملا محمّد مهدى نراقى، در [[جامع السعادات]] و هم چنين فرزند برومندش در معراج السعادۀ، جداگانه در مورد اين سه صفت ناشى از قوّه ى وهميّه بحث نفرمودهاند، بلكه آنها را مندرج در صفات و آثارى كه از سه قوه ى شهويه و غضبيّه و عقليه سرچشمه مى گيرند دانستهاند، ولى اين بنده ى ناچيز بر حسب وعدهاى كه در اوّل كتاب دادم درباره ى سه صفت ظلم و انظلام و عدالت، مطالبى را هر چند مختصر، به صورت مستقل عرض مى كنم."<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/193 همان، ص193]</ref> | ||
در فصل ششم صفات مربوط به سه قوه ى عاقله، شهويه و غضبيّه را بررسى نموده و بعضى از صفاتى كه از سه قوه ى عاقله و غضبيّه و شهويه يا از دوتا از اين قوا سرچشمه مى گيرند، بيان مىدارد. | در فصل ششم صفات مربوط به سه قوه ى عاقله، شهويه و غضبيّه را بررسى نموده<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/201 همان، ص201]</ref> و بعضى از صفاتى كه از سه قوه ى عاقله و غضبيّه و شهويه يا از دوتا از اين قوا سرچشمه مى گيرند، بيان مىدارد. | ||
سپس در پايان كتاب راه شكرگزارى از نعمتهاى الهى را بيان كرده و مىگويد: شكر | سپس در پايان كتاب راه شكرگزارى از نعمتهاى الهى را بيان كرده و مىگويد: شكر نعمتهاى الهى به چند چيز است<ref>[https://www.noorlib.ir/view/fa/book/bookview/text/17160/2/268 همان، ص268]</ref>: | ||
اوّل، معرفت و شناخت | اوّل، معرفت و شناخت نعمتهاى ظاهر و باطن، كه سرتاپاى انسان غرق نعمت است; | ||
دوّم، نظر و دقّت به پايين دست تر از خود در امور دنيايى، نه به بالاترها، كه اگر اين جور باشد انسان هميشه خود را از خدا طلبكار مى بيند; | دوّم، نظر و دقّت به پايين دست تر از خود در امور دنيايى، نه به بالاترها، كه اگر اين جور باشد انسان هميشه خود را از خدا طلبكار مى بيند; | ||
سوم، اين كه فرض كند او مرده بود و نمى توانست از اين نعمت استفاده كند، ولى اكنون زنده است و آن را دارد و چه بسيار مردگان و رفتگان كه آرزوى آمدن در دنيا و قدرشناسى از اين | سوم، اين كه فرض كند او مرده بود و نمى توانست از اين نعمت استفاده كند، ولى اكنون زنده است و آن را دارد و چه بسيار مردگان و رفتگان كه آرزوى آمدن در دنيا و قدرشناسى از اين نعمتها را دارند; | ||
چهارم، | چهارم، گرفتارىها و بيمارىها و سختى هايى را كه در ايام عمرمان داشتيم به خاطر بياوريم و از اين كه از آنها نجات پيدا كرديم و خلاص شديم آن را غنيمت بشماريم; | ||
پنجم آن كه اگر گرفتارى و مرض و مصيبتى داريم، فكر كنيم اگر بدتر از اين داشتيم چه مى شد و چه مى توانستيم بكنيم. | پنجم آن كه اگر گرفتارى و مرض و مصيبتى داريم، فكر كنيم اگر بدتر از اين داشتيم چه مى شد و چه مى توانستيم بكنيم. | ||
خط ۱۱۸: | خط ۹۷: | ||
مصادر و منابع كتاب در پايان كتاب ذكر شده است. | مصادر و منابع كتاب در پايان كتاب ذكر شده است. پاورقیهای كتاب مربوط به منابع مىباشد. | ||
== | ==پانویس == | ||
<references/> | |||
== منابع مقاله == | |||
متن و مقدمه كتاب | متن و مقدمه كتاب | ||
==وابستهها== | |||
{{وابستهها}} | |||
[[اخلاق اسلامی (دستغیب)]] | |||
[[اخلاق اسلامی (محفوظی)]] | |||
[[اخلاق اسلامی در نهجالبلاغه (خطبه متقین)]] | |||
[[اخلاق اسلامی (سادات)]] | |||
[[اخلاق اسلامی (حائری شیرازی)]] | |||
[[اخلاق اسلامی]] | |||
[[اخلاق اسلامی (دیلمی و آذربایجانی)]] | |||
[[كاوشی نو در اخلاق اسلامی و شئون حکمت عملی]] | |||
[[راه ما در اصول، فروع و اخلاق اسلامی]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:اخلاق اسلامی]] | [[رده:اخلاق اسلامی]] | ||
[[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]] | [[رده:آثار کلی اخلاق قرن 1 – 14]] |