سلمی اندلسی، عبدالملک بن حبیب

(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ابومروان عبدالملک بن حبیب بن سلیمان سلمى (ح 174-‌238 یا 239ق/790-852 یا 853م)، محدث، فقیه، ادیب، نحوی، شاعر و نسّابه اندلسى.

سلمی اندلسی، عبدالملک بن حبیب
نام سلمی اندلسی، عبدالملک بن حبیب
نام‎های دیگر
نام پدر
متولد
محل تولد
رحلت
اساتید [[ | ]]

[[ | ]]؛

برخی آثار [[ ]]

[[ ]]

کد مؤلف AUTHORCODE04007AUTHORCODE

خاندان

ابن حبیب، از موالى قبیله سلیم یا به قولی از خود قبیله سلیم بوده است. نیاکان وی اهل طلیطله بوده‌اند، اما نیای وی سلیمان به قرطبه کوچ کرده و پدر او حبیب به البیره مهاجرت کرده است. وی به حبیب عصار شهرت داشته و از فقیهان قرطبه بشمار می‌رفته است.

تولد

تولد ابن حبیب به‌درستی روشن نیست. ذهبى تولد او را پس از 170ق/786م، دانسته است.

اساتید

ابن حبیب مقدمات علوم را در زادگاه خویش نزد ابوعبدالله صعصعة بن سلام شامى، ابومحمد غازی بن قیس و زیاد بن عبدالرحمان فراگرفت و فقه را نزد یحیى بن یحیى لیثى، عیسى بن دینار از فقیهان بنام اندلس و زیاد بن عبدالرحمان شبطون و دیگر اصحاب مالک بن انس در اندلس آموخت و از آنان حدیث شنید.

سپس برای استماع حدیث به مسافرت پرداخت و از اندلس خارج شد، و در 208ق/823م یا در حدود 210ق/825م، به مکه رفت و پس از مراسم حج به مدینه وارد شد و در حلقه‌های درس عالمانى مانند ابومروان عبدالملک بن ماجشون، ابومصعب مطرّف بن عبدالله یساری و دیگران شرکت کرد و از آنان حدیث شنید و تألیفات خود را به آنان عرضه کرد. وی به مصر نیز سفر کرد و از اسد بن موسى و دیگران حدیث شنید. ابن ابى‌مریم پس از ذکر ورود ابن حبیب به مصر، چگونگى اجازه گرفتن ابن حبیب از اسد بن موسى را بیان داشته است. او سرانجام در 210ق/825م و یا در 216ق/831م، به اندلس بازگشت.

ابن حبیب در 220ق/835م، زمانى که در شرق بوده، ضمن قصیده‌ای خطاب به خانواده‌اش از دوری از وطن اظهار دل‌تنگی کرده است. از این قصیده چنین برمی‌آید که در این سال در حجاز بوده است.

مشاغل و مناصب

ابن حبیب پس از مراجعت به اندلس در البیره سکنى گزید و در آنجا به اشاعه حدیث پرداخت، اما دیری نپایید که عبدالرحمان بن حکم بن هشام (متوفی 238ق) امیر اموی قرطبه، وی را به قرطبه فراخواند. بر اساس روایات خشنى گویا امیر عبدالرحمان او را از گذشته می‌شناخته و به دانش گسترده وی آگاهى داشته است؛ ازاین‌رو وقتى یحیى بن یحیى لیثى به وی پیشنهاد می‌کند که از وجود ابن حبیب استفاده کند، بلافاصله می‌پذیرد و او را به قرطبه منتقل می‌سازد و او و یحیى بن یحیى را در رأس فقیهان قرطبه قرار می‌دهد و مقام و منزلت وی نزد امیر زیادتر می‌شود. مقام علمى و آگاهى گسترده او در فقه، حدیث، ادبیات و دیگر فنون ازیک‌طرف و تقرب بسیار وی نزد امیر از سوی دیگر سبب برانگیخته شدن حسادت دیگر فقیهان و عالمان قرطبه حتى یحیى بن یحیى می‌گردد، اما با همه اینها هنگامی ‌که یحیى بن یحیى لیثى متهم می‌شود که علیه عبدالرحمان توطئه کرده است، ابن حبیب به دفاع از او پرداخته نزد امیر از وی به‌نیکى یاد می‌کند. او پس از یحیى بن یحیى به ریاست فقیهان اندلس رسید و مدت‌ها در این مقام بود. عبدالرحمان نیز حرمت او را بسیار می‌داشت و در هیچ امری از مشورت با وی عدول نمی‌کرد. به اشاره ابن حبیب بود که در 229ق/843م، امیر دیوار دفاعى اشبیلیه را در مقابل هجوم مسیحیان بنا کرد و به دسیسه او بود که عبدالرحمان، ابن معمر قاضى را که برخلاف رأی ابن حبیب حکم کرده بود، از مقام خویش عزل کرد.

جایگاه ابن حبیب نزد رجالیان

به نوشته مقری، ابن حبیب عقاید فقهى ویژه خود را داشته که در کتاب‌های مالکیان نقل شده است، اما ابن فرضى معتقد است که او به علم حدیث آگاهى نداشت و صحت و سقم احادیث را نمی‌دانست و سهل‌انگار بود. ذهبى گوید: ابن حبیب در روایت متقن نبود و احادیث را بی‌محابا نقل می‌کرد. نقل وی با اجازه و حتى با وِجاده بود و در شناخت اصحاب حدیث متحمل رنج و زحمت نمی‌شد و ابوعمر صدفى به نقل از احمد بن خالد نقل کرده که ابن حبیب دروغگو بوده و دروغ وی در کتاب «الواضحه» او آشکار شده است. ابن عبدالبر نیز گفته است که مردم زمانش نسبت دروغ به او داده‌اند و ابن حزم نیز او را ضعیف دانسته است، اما شکى نیست در اینکه وی صحفى (کسى که مطالب و احادیث را بدون استاد از روی کتب و صحیفه‌ها می‌خواند) بوده است، مقری نیز آگاهى وی به حدیث را مسلم نمی‌داند. پالنسیا او را از پیشتازترین مورخان اندلس اسلامى دانسته که آگاه به شعر، انساب، فقه، معاجم و طب و بزرگ‌ترین عامل تحول مذهب مردم اندلس به مذهب مالکیه بوده است.

مهارت شعری

ابن حبیب شاعر نیز بوده و ابیاتى از وی باقى مانده است.

شاگردان

حدود 300 شاگرد نزد او حدیث، فرائض، فقه و اعراب می‌آموختند. از شاگردان برجسته او، ابوعمر یوسف بن یحیى مضامى اندلسى است که نزد وی فقه آموخته و از شاگردان مخصوص و به قولى داماد ابن حبیب بوده و کتاب «الواضحه» را از ابن حبیب روایت کرده است و کسانى چون مطرف بن قیس، بقى بن مَخلد و ابن وضّاح از وی روایت کرده و حدیث شنیده‌اند. از دیگر شاگردان وی: پسران او محمد و عبدالله (یا عبیدالله) بوده‌اند.

وفات

درگذشت او را به‌اختلاف در 232ق/846م یا 4 رمضان 238 نوشته‌اند و حمیدی درگذشت او را بنا به قولى 12 ذی‌حجه 239ق، در شهر قرطبه ذکر کرده است.

آثار

  1. کتابی در زمینه شرح احادیث غریب؛
  2. استفتاح الأندلس؛
  3. کتابی در زمینه تاریخ (نسخه‌ای خطى از آن در کتابخانه بادلیان در آکسفورد موجود است که حوادث را تا 274ق/888م، یعنى 35 سال پس از مرگ ابن حبیب دنبال کرده و گویا یکى از شاگردان وی به نام ابن ابى‌الرّفاع آن را تکمیل کرده است)؛
  4. الغاية و النهاية؛
  5. الواضحة (بزرگ‌ترین و مشهورترین کتاب او)؛

و...[۱].

پانویس

  1. ر.ک: رفیعی، علی، ج3، ص308-309

منابع مقاله

رفیعی، علی، دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، زیر نظر کاظم موسوی بجنوردی، تهران، مرکز دائرة‌المعارف بزرگ اسلامی، چاپ دوم، 1374ش.