مذاهب الإسلاميين

مذاهب الإسلاميين، تألیف عبدالرحمن بدوی، اندیشمند معروف عرب است. در این اثر، مذاهب کلامی و باطنی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.

مذاهب الإسلاميين
مذاهب الإسلاميين
پدیدآورانبدوي، عبدالرحمن (نویسنده)
عنوان‌های دیگرمذاهب الاسلاميين: المعتزله و الاشاعره و الاسماعيليه و القرامطه و النصيريه
ناشردار العلم للملايين
مکان نشرلبنان - بيروت
چاپ1
موضوعاسلام - فرقه‎ها

متکلمان - سرگذشت نامه

کلام - تاريخ
زبانعربي
تعداد جلد1
کد کنگره
‏‎‏BP‎‏ ‎‏237‎‏ ‎‏/‎‏ب‎‏4‎‏م‎‏4
نورلایبمطالعه و دانلود pdf

ساختار

کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. در بخش اول، افکار و اعتقادات مذاهب معتزله و اشعریه و در بخش دوم، مذاهب اسماعیلیه و نصیریه مورد مطالعه قرار گرفته‌اند.

گزارش محتوا

بخش اول مباحث کتاب، با ذکر تعریفات علم کلام آغاز شده است. از دیدگاه نویسنده وسیع‎ترین تعریفات علم کلام را تهانوی در «كشف اصطلاحات الفنون» آورده است. علم کلام، اصول دین، فقه اکبر، علم نظر و استدلال و علم توحید و صفات نیز نامیده شده است[۱]‎.

در بخش اول، مهم‎ترین مذاهب علم کلام، یعنی معتزله و اشاعره معرفی شده است. نویسنده به دو جهت اصرار داشته که بخش‎های زیادی از متون معتزله و اشاعره را عرضه کند: اول، برای آنکه خواننده به شیوه و عبارات آنها عادت کند؛ دوم، تااینکه هدف‎گذاری، صرف موضوع باشد به‎دور از برداشت‎های مبالغه‌ای و مقایسه با افکار جدید که آفت بسیاری از مطالعات در این حوزه است[۲]‎.

بررسی مکتب معتزله و تقسیم آن به دوازده طبقه تاریخی، از جمله مباحث مطرح‎شده در این بخش است که بر اساس کتاب «المنية و الأمل» ابن مرتضی انجام پذیرفته است. ازآنجاکه نویسنده این کتاب، شیعه زیدی است، در طبقه اول نام علی(ع) را بر خلفای راشدین مقدم نموده است. در دیگر طبقات نیز اسامی ائمه زیدیه و دیگر بزرگان معتزلی را ذکر کرده است[۳]‎.

در بخش دوم کتاب، سایر مذاهب اسلامی دارای افکار فلسفی بررسی شده است؛ چراکه این کتاب در موضوع فلسفه اسلامی است نه تاریخ فرق دینی. به ‎همین‎خاطر در بررسی فرق اسلامی، غیر از جهت فلسفی یا افکار خاصی که بر استدلال عقلی مبتنی است، چیزی دیگر مد نظر نبوده است. پس جریانات باطنیه اصلی مانند اسماعیلیه، قرامطه و نصیریه مطرح شده است که همگی رویکرد باطنی دارند؛ یعنی نصوص مقدسه یا شبه مقدسه را تأویل می‎برند؛ تأویلی باطنی که با معنای ظاهری آن نصوص اختلاف کاملی دارد؛ برای اینکه بین این معنا و رویکردهای جدید برای کسب قدرت و گسترش حکومت موافقت ایجاد کنند. از اینجاست که این جریانات، با گرایش‎های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی مرتبط هستند[۴]‎.

اسماعیلیه پیروان خود را به یک سری امور نسبت به ائمه الزام می‌کنند. قاضی نعمان مغربی، کتابی با عنوان «الهمة في آداب اتباع الأئمة» را به این موضوع اختصاص داده که نویسنده، این امور را در یازده مورد خلاصه نموده است؛ از جمله اینکه بر پیروان ائمه لازم است که نفس خود را ادب کنند و اعمالشان در خفا و آشکار موافق با ائمه باشد و از مخالفت با آنها پرهیز کنند[۵]‎.

نویسنده در ابتدای مباحث، معمولاً به منابع مهمی که می‎تواند مورد استفاده قرار گیرد اشاره کرده است؛ به‎عنوان مثال در رابطه با تأسیس دولت الموت توسط اسماعیلیه نزاریه به کتاب «جامع التواريخ» فضل‎الله همدانی و «تاریخ جهان‎گشا» عطاملک جوینی اشاره شده است[۶]‎.

این یک اشتباه رایج و مصطلح تاریخی است که‎ بنا‎ به برخی شباهت‎ها، اخوان‎الصفا را اسماعیلی دانسته یا بر اساس آرای نه‎چندان‎ علمی‎ و آلوده مخالفانشان، اسماعیلی قلمداد نماییم. عبدالرحمن بدوی از جمله کسانی‎ است که‎ چنین‎ ایده‎‎ای دارند. وی در این کتاب با فصلی‎ تحت‎ عنوان «الفوارق بين الإسماعيلية و بين‎ إخوان‎الصفا‎ في مسألة‎ الإبداع‎» به‎ بررسی تفاوت‎های نظری اخوان‎الصفا و اسماعیلیه پرداخته‎ است‎. بدوی به‎درستی تأکید می‌کند: درحالی‎که اسماعیلیه هیچ اعتقادی به‎ مسئله‎ فیض ندارند، اخوان‎الصفا در «الرسائل»، بنیان‎ اعتقادات خود را بر‎ این قاعده نوافلاطونی بنیان نهاده‌اند؛ کما‎ اینکه‎ فارابی نیز در «آراء أهل المدينة الفاضلة»، نظریه فیض را پذیرفته بود. مبنای‎ نظریه‎ اخوان در این باب چنین است‎ که‎ علت‎ بقای عقل، امداد‎ حضرت‎ باری‎ تعالی به‎واسطه فیضی است‎ که‎ بر آن افاضه می‎شود و نیز علت تمامیت و کمال عقل، استعداد قبول این فیض است‎. از‎ دیدگاه اخوان، «نفس کلیه» نیز قوه‎ روحانیه‌ای‎ است که‎ بنا‎ به‎ فیض عقل، وجود می‎یابد‎. اخوان نخستین ظهور این فیض را جوهر بسیط روحانیه‎‎ای (عقل فعال) می‌دانند که در نهایت‎ کمال‎ و فضیلت، نور محض و حامل جمیع صور‎ اشیا‎ است‎. بنا‎ به نظر‎ بدوی‎، اخوان‎ هرگاه از ابداع سخن می‎گویند – به‎عنوان مثال «أبدع الموجودات و اخترع المخلوقات» - ‎منظورشان همین فیض است.

بدوی نفس این اختلاف میان اخوان و اسماعیلیه در امر ابداع و فیض‎ را مبنا قرار داده و نتیجه می‎گیرد که اخوان در مواضع بسیار، اسماعیلیه را به تمسخر گرفته و آنها را مسبعه می‎نامند. نویسنده کتاب به این کلام اخوان استناد می‌کند‎: «مسبعه‎، توغّل بسیار می‌کنند، در کشف اشیای هفت‎گانه تا در آنها، مفاهیم عجیب و غریبی را اظهار دارند». همچنین بدوی می‎گوید: از این عبارات معلوم می‎شود که اخوان‎الصفا خود را از‎ اسماعیلیه‎ نمی‎شمارند، پس اگر ما علاوه بر آنچه ذکر شد، موارد دیگری از تفاوت‎های جدی میان اخوان و اسماعیلیه را متذکر شویم، یقین پیدا می‌کنیم‎ که‎ اخوان‎الصفا مستقل از اسماعیلیه بوده‎ و اسماعیلی‎ محسوب نمی‎شوند و بلکه هرکدام مذهب جداگانه‌ای دارند؛ به همین دلیل بسیار حیرت می‌کنیم از اینکه می‎بینیم برخی اصرار دارند اخوان را اسماعیلی دانسته و مذهب‎ هر‎ دو را واحد و مشابه‎ بدانند‎[۷]‎.

وضعیت کتاب

در پاورقی‎های کتاب به منابع مورد استفاده و اختلاف نسخ اشاره شده است. فهرست مطالب، در انتهای کتاب ذکر شده است.

در بخش اول کتاب، اسامی اعلام معتزله بصره و بغداد در دو جدول جداگانه به‎صورت درختی نمایش داده شده است[۸]‎.

پانویس

  1. ر.ک: متن کتاب، ص7
  2. ر.ک: مقدمه، دومین صفحه
  3. ر.ک: متن کتاب، ص44-40
  4. ر.ک: مقدمه، دومین صفحه
  5. ر.ک: متن کتاب، ص1048
  6. ر.ک: همان، ص1060
  7. ر.ک: بلخاری قهی، حسن، ص73-72؛ متن کتاب، ص979-978
  8. ر.ک: همان، ص46-45

منابع مقاله

  1. مقدمه و متن کتاب.
  2. بلخاری قهی، حسن، «گرایش از فلسفه عقلی به حکمت باطنی در آراء اخوان‎الصفا (تحلیل نخستین رویارویی اندیشمندان مسلمان با فلسفه)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تاریخ فلسفه، پاییز 1393، شماره 18، ص‎55 تا 86.

وابسته‌ها