۱۰۱٬۶۹۸
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می خواند' به ' میخواند') |
||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی''' تألیف [[نوشاد، اسماعیل|اسماعیل نوشاد]]؛ تاریخ ایران و خاورمیانه، انباشتی چند هزار ساله از رویدادها، اشخاص و دولت هاست. نویسنده این تاریخ را «تاریخ کشکولی» نامیده است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاشهایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشتهاند، به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن | '''فلسفهی اسلامی و جنبشهای ملی ایرانیان در آینهی الهیات سیاسی''' تألیف [[نوشاد، اسماعیل|اسماعیل نوشاد]]؛ تاریخ ایران و خاورمیانه، انباشتی چند هزار ساله از رویدادها، اشخاص و دولت هاست. نویسنده این تاریخ را «تاریخ کشکولی» نامیده است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاشهایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشتهاند، به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن میخواند. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
خط ۴۹: | خط ۴۹: | ||
ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطورهای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد. | ایران هزاران سال تاریخ مکتوب دارد و این در صورتی است که تاریخ شفاهی و اسطورهای مان را نادیده بگیریم. تاریخ ما در سر چهار راه تاریخ جهانی شکل گرفته؛ بنابراین نمی توانیم وجوه مشترکمان با دیگر تمدن ها را نادیده بگیریم. این کار، البته شدنی نیست. بابل، سومر، آشور، مصر، یونان، مسیحیت و اسلام در تمدن ما تنیده و برای همیشه همراه ما شدهاند. دورههای مختلف سیاسی مذاهب مختلف، مکاتب ایدئولوژیک مختلف و...، وجود متنوع تاریخ ما را تشکیل دادهاند. آنها همراه ما خواند بود، حتی اگر مکتوب نباشند. تاریخ و فرهنگ ایران در واقع تاریخ و فرهنگ خاورمیانه است. طبیعی است که تاریخ پربار مشکلات پیچیده نیز به همراه دارد. مللی که تاریخ ندارند، به راحتی با تغییرات کنار می آیند، ولی در عین حال تنها آن ملتی میتواند مصدر تغییرات بزرگ در تاریخ جهانی باشد که تاریخ داشته باشد. | ||
به دلیل فقدان منطق تاریخی و عقلی که مجری این منطق باشد، چند هزار سال تاریخ در پشت سر ما به مانند یک تودهی بی شکل بر روی هم ریخته است. لفظ کشکول برای توصیف این وضعیت مناسب است. تاریخ ما بدون هیچ استخوان بندی عقلانی، چونان یک کشکول بزرگ است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاشهایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشتهاند،به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن | به دلیل فقدان منطق تاریخی و عقلی که مجری این منطق باشد، چند هزار سال تاریخ در پشت سر ما به مانند یک تودهی بی شکل بر روی هم ریخته است. لفظ کشکول برای توصیف این وضعیت مناسب است. تاریخ ما بدون هیچ استخوان بندی عقلانی، چونان یک کشکول بزرگ است. زیرا هیچ مفصل بندی و چارچوب نظری ای در این تاریخ وجود ندارد. این تاریخ گویی بختکی ازلی ست از بازیهای مقدر و بازیگرانی رنجور. اندک نظریه پردازانی هم که در دوران معاصر تلاشهایی در باب فهم منطق آن کردهاند، به دلیل اینکه نظریاتشان ترجمهی الگوهای غربیانی بوده که اصولا دغدغهی این تاریخ را نداشتهاند،به بیراهه رفتهاند. برخی دیگر از نظریات، مشکل فرمی و روش شناسی دارند. با توجه به این پیشینه، نویسنده قصد داشته است نوعی دیالکتیک شرقی برای گشودن بختک تاریخ شرق فراهم کند؛ تا ببینیم نرد الههی حقیقت چه اندازه با آن میخواند.<ref> [https://historylib.com/books/2613 ر.ک: کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران] </ref> | ||
==پانويس == | ==پانويس == |