قواعد کلی فلسفی در فلسفه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'نويسنده' به 'نویسنده')
    جز (جایگزینی متن - '‏.' به '.')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۱۹: خط ۱۹:
    | تعداد جلد =3
    | تعداد جلد =3
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =17945
    | کتابخانۀ دیجیتال نور =17945
    | کتابخوان همراه نور =13844
    | کد پدیدآور =
    | کد پدیدآور =
    | پس از =
    | پس از =
    خط ۳۲: خط ۳۳:


    ==گزارش محتوا==
    ==گزارش محتوا==
    نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز می‌کند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کرده‌‏اند که به ترتیب عبارتند از: موضوع‏، مسائل‏ و مبادى‏. او پس از توضیح هر یک، این‌گونه ادامه می‌دهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مى‏‌شناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مى‏‌باشند. این دسته از قواعد از یک‌جهت در ردیف مبادى قرار مى‏‌گیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل به‌حساب مى‏‌آیند. وجود این‏‌گونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، به‌‏ویژه فلسفه نیز نظیر آن‌ها را مى‏‌توان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى به‌خوبی نشان مى‏‌دهد وجود این‌‏گونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مى‏‌باشند، در فلسفه فراوان است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3-1</ref>. ‌
    نویسنده مقدمه کتاب را با این عبارت آغاز می‌کند: قدما براى هریک از علوم مدونه سه عنصر اساسى ذکر کرده‌‏اند که به ترتیب عبارتند از: موضوع‏، مسائل‏ و مبادى. او پس از توضیح هر یک، این‌گونه ادامه می‌دهد که در علم فقه تعدادى از قواعد را مى‏‌شناسیم که داراى دو خاصیت «منها البرهان» و «لها البرهان» مى‏‌باشند. این دسته از قواعد از یک‌جهت در ردیف مبادى قرار مى‏‌گیرند و از جهت دیگر در زمره مسائل به‌حساب مى‏‌آیند. وجود این‏‌گونه قواعد، تنها به علم فقه اختصاص ندارد؛ بلکه در سایر علوم، به‌‏ویژه فلسفه نیز نظیر آن‌ها را مى‏‌توان یافت. یک بررسى کوتاه در آثار فلاسفه اسلامى به‌خوبی نشان مى‏‌دهد وجود این‌‏گونه قواعد که همواره برزخ بین مبادى و مسائل مى‏‌باشند، در فلسفه فراوان است<ref>ر.ک: مقدمه، ص3-1</ref>. ‌


    وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر می‌داند: «نگارنده این سطور که از مدت‏ها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همان‏طور که جمع‏‌آورى این قواعد در فقه اسلامى به‌وسیله برخى فقها انجام گرفته و این خلأ پر شده است، در فلسفه اسلامى نیز این نقصان را جبران سازد. توفیق این کار از سوى پروردگار هنگامى به‌دست آمد که تحصیلات دوره دکترى را در رشته فلسفه و حکمت اسلامى به پایان رسانید و موضوع پایان‏‌نامه خود را تحت عنوان قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى انتخاب کرد. براى بررسى و تنظیم قواعد فلسفى بیش‏تر آثار فلاسفه و متکلمین اسلامى مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و محصول آن پژوهش‏ها به‌صورت رساله‌‏اى شامل یک‌صد قاعده فلسفى گرد آمد»<ref>ر.ک: مقدمه، ص3</ref>. ‌
    وی در ادامه توضیح فوق، بررسی و گردآوری قواعد فلسفی در فلسفه اسلامی را سبب نگارش این اثر می‌داند: «نگارنده این سطور که از مدت‏ها پیش، ضمن بررسى در آثار فلاسفه اسلامى توجه خویش را سخت به این نکته معطوف کرده بود، همواره درصدد بود همان‏طور که جمع‏‌آورى این قواعد در فقه اسلامى به‌وسیله برخى فقها انجام گرفته و این خلأ پر شده است، در فلسفه اسلامى نیز این نقصان را جبران سازد. توفیق این کار از سوى پروردگار هنگامى به‌دست آمد که تحصیلات دوره دکترى را در رشته فلسفه و حکمت اسلامى به پایان رسانید و موضوع پایان‏‌نامه خود را تحت عنوان قواعد کلى فلسفى در فلسفه اسلامى انتخاب کرد. براى بررسى و تنظیم قواعد فلسفى بیش‏تر آثار فلاسفه و متکلمین اسلامى مورد مطالعه و پژوهش قرار گرفت و محصول آن پژوهش‏ها به‌صورت رساله‌‏اى شامل یک‌صد قاعده فلسفى گرد آمد»<ref>ر.ک: مقدمه، ص3</ref>. ‌