علم اخلاق اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
(لینک درون متنی) |
||
خط ۳۷: | خط ۳۷: | ||
}} | }} | ||
'''علم اخلاق اسلامی'''، ترجمه فارسی کتاب | '''علم اخلاق اسلامی'''، ترجمه فارسی کتاب «[[جامع السعادات]]» [[نراقی، مهدی بن ابیذر|ملا محمدمهدی نراقی]] (متوفی 1209ق)، به قلم [[مجتبوی، جلالالدین|سید جلالالدین مجتبوی]] است. این اثر با مقدمه مترجم و مصحح در سه جلد منتشر شده است. | ||
استاد مجتبوی در ابتدای کتاب در ضمن مقدمهای، فلسفه و علم اخلاق را مورد بررسی قرار داده است. وی معتقد است: استناد اخلاق به اصول و مبادى (دین یا متافیزیک) صرفاً به سبب ضرورت و کلّیت اخلاق و یا حفظ پاکى و تعالى احکام و ارزشهاى اخلاقى نیست، بلکه تحقّق و دوام و استمرار اخلاق نیز با اعتقاد به خدا حاصل و کامل مىشود و ایمان و یقینى که مایه اطمینان و آرامش نفس براى عمل است، شرط ضرورى است. اعتقاد به مبدأ، یعنى ایمان قلبى اراده را به حرکت درمىآورد و اراده رفتار را برمىانگیزد. بنابراین لزوم و ضرورت اصول اعتقادى براى اخلاق تنها در تفکر اسلامى، از این جهت که تفکر دینى است، نیست، بلکه در تفکر فلسفى نیز ارزشهاى اخلاقى از مابعدالطبیعه یا اصول اعتقادى مدد مىگیرد. براى اخلاق بدون زمینه اعتقادى اتّکائى نیست و اخلاق با عقیده، پیوند و اتّصال دارد. مؤمن در دل خود ترجمان رسالت آسمانى خالق خویش است و آگاه است که از طریق فطرت خود با حقیقت زنده و مؤثّرى در ارتباط است و همواره از آن منبع قوّت و نور مىگیرد؛ ازاینرو مىتوان گفت که اخلاق هیچ جایى حاصلخیزتر و شکوفاتر از ضمیر مؤمن نمىیابد و مفهوم الزام و تکلیف، که تکیهگاه هر نظام اخلاقى است و مسئولیت، که ناشى از الزام اخلاقى است، پایگاهى استوارتر از ایمان قلبى ندارد<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ج1، ص3-2</ref>. | استاد [[مجتبوی، جلالالدین|مجتبوی]] در ابتدای کتاب در ضمن مقدمهای، فلسفه و علم اخلاق را مورد بررسی قرار داده است. وی معتقد است: استناد اخلاق به اصول و مبادى (دین یا متافیزیک) صرفاً به سبب ضرورت و کلّیت اخلاق و یا حفظ پاکى و تعالى احکام و ارزشهاى اخلاقى نیست، بلکه تحقّق و دوام و استمرار اخلاق نیز با اعتقاد به خدا حاصل و کامل مىشود و ایمان و یقینى که مایه اطمینان و آرامش نفس براى عمل است، شرط ضرورى است. اعتقاد به مبدأ، یعنى ایمان قلبى اراده را به حرکت درمىآورد و اراده رفتار را برمىانگیزد. بنابراین لزوم و ضرورت اصول اعتقادى براى اخلاق تنها در تفکر اسلامى، از این جهت که تفکر دینى است، نیست، بلکه در تفکر فلسفى نیز ارزشهاى اخلاقى از مابعدالطبیعه یا اصول اعتقادى مدد مىگیرد. براى اخلاق بدون زمینه اعتقادى اتّکائى نیست و اخلاق با عقیده، پیوند و اتّصال دارد. مؤمن در دل خود ترجمان رسالت آسمانى خالق خویش است و آگاه است که از طریق فطرت خود با حقیقت زنده و مؤثّرى در ارتباط است و همواره از آن منبع قوّت و نور مىگیرد؛ ازاینرو مىتوان گفت که اخلاق هیچ جایى حاصلخیزتر و شکوفاتر از ضمیر مؤمن نمىیابد و مفهوم الزام و تکلیف، که تکیهگاه هر نظام اخلاقى است و مسئولیت، که ناشى از الزام اخلاقى است، پایگاهى استوارتر از ایمان قلبى ندارد<ref>ر.ک: مقدمه مترجم، ج1، ص3-2</ref>. | ||
پس از آن به ذکر مهمترین کتب اخلاقی که در عالم اسلام تألیف شده، پرداخته تا ارزش کتاب | پس از آن به ذکر مهمترین کتب اخلاقی که در عالم اسلام تألیف شده، پرداخته تا ارزش کتاب «[[جامع السعادات]]» بهتر روشن و معلوم شود<ref>ر.ک: همان، ص17</ref>. | ||
سپس آشنایی بیشتر با شرح حال و فهرست آثار مولی محمدمهدی نراقی و بهویژه کتاب | سپس آشنایی بیشتر با شرح حال و فهرست آثار [[نراقی، مهدی بن ابیذر|مولی محمدمهدی نراقی]] و بهویژه کتاب «[[جامع السعادات]]» را به مقدمه استاد مظفر ارجاع میدهد. البته برخی اطلاعات مرحوم مظفر مانند تاریخ تولد [[نراقی، مهدی بن ابیذر|نراقی]] را خالی از اشکال نداسته؛ لذا در پاورقی، آثاری را برای مراجعه معرفی کرده است. مترجم در ادامه تنها به ذکر ویژگی و امتیاز این کتاب نسبت به سایر آثار اخلاقی پرداخته و سبب انتخاب نام کتاب را مطرح کرده است: «چنانکه درباره کتب اخلاقى سابقالذکر گفته شد بهطور کلّى در آنها یا صرفاً جهت عقلى و نظرى و فلسفى منظور بوده است (السّعادة و الإسعاد، تهذیب الأخلاق، اخلاق ناصرى) و یا جهت دینى و عملى غلبه داشته است (إحياء علوم الدين، کیمیاى سعادت، محجّة البيضاء)؛ امّا کتاب «[[جامع السعادات]]»، مشتمل بر هر دو جنبه با سبک و اسلوب ویژه است. مؤلّف ما در آغاز درباره نفس انسان و قوا و غرایز او سخن مىگوید و هریک از فضائل اخلاقى را به یکى از قواى نفس اسناد مىدهد و هریک از رذائل اخلاقى را به غریزهاى متّصل و مربوط مىسازد و آنگاه به شناساندن هریک از فضائل و رذائل قوا مىپردازد و سپس مطالب خود را با آیات و روایات وارده و بهطور کلّى تعالیم شرع مقدس اسلام مورد تقویت و تأیید قرار مىدهد و در پایان راه معالجه و درمان هر رذیلتى را به شیوهاى حکیمانه بیان مىکند و علاوه بر اینها گهگاه به نصیحت و موعظه مىپردازد و با کلامى مؤثّر خواننده را به تهذیب اخلاق و تصحیح رفتار و کردار خویش دعوت مىکند. بدینگونه خواننده بهخوبى مىتواند آن را کتاب اخلاق اسلامى تلقّى کند و چون مطالب کتاب با بحث نظرى و عقلى نیز همراه است، به همین جهت ما آن را «علم اخلاق اسلامى» نام نهادیم»<ref>ر.ک: همان، ص22-21</ref>. | ||
وی در آخر ابراز امیدواری کرده که ترجمه این کتاب در تزکیه و تهذیب اخلاق همه ما (که هیچکسى از آن بىنیاز نیست) و مردم زمان ما و زمانهاى بعد مؤثّر باشد، چنانکه متن اصلى آن به قول استاد مظفّر چنین تأثیرى داشته است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | وی در آخر ابراز امیدواری کرده که ترجمه این کتاب در تزکیه و تهذیب اخلاق همه ما (که هیچکسى از آن بىنیاز نیست) و مردم زمان ما و زمانهاى بعد مؤثّر باشد، چنانکه متن اصلى آن به قول استاد [[مظفر، محمدرضا|مظفّر]] چنین تأثیرى داشته است<ref>ر.ک: همان، ص22</ref>. | ||
مترجم در مورد آیات و روایات تنها به ترجمه بسنده نکرده و متن آنها را نیز ذکر کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص46</ref>. در رابطه با روایات، کاستیای وجود دارد که در کتب تحقیقی کمتر به چشم میخورد؛ کمبودی که متأسفانه مرحوم مظفر و جلالالدین مجتبوی نسبت به آن بیتوجه بودهاند، عدم ذکر منابع روایات است<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | مترجم در مورد آیات و روایات تنها به ترجمه بسنده نکرده و متن آنها را نیز ذکر کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ج1، ص46</ref>. در رابطه با روایات، کاستیای وجود دارد که در کتب تحقیقی کمتر به چشم میخورد؛ کمبودی که متأسفانه مرحوم [[مظفر، محمدرضا|مظفر]] و [[مجتبوی، جلالالدین|جلالالدین مجتبوی]] نسبت به آن بیتوجه بودهاند، عدم ذکر منابع روایات است<ref>ر.ک: همان، ص47</ref>. | ||
مترجم، برخی اصطلاحات و عبارات کتاب را که نیاز به توضیح داشته، در پاورقی بهاختصار توضیح داده است؛ بهعنوان مثال در توضیح این عبارت نراقی «محبت حاکم و سلطان مطلق است و عدالت نایب و جانشین آن» مینویسد: «به همین دلیل شریعت اسلام پیش از هر چیز مردم را به برادری و الفت با یکدیگر دعوت میکند و هدف بسیاری از احکام اسلام مثل نماز جماعت و جمعه و احسان و تحریم غیبت و بدگویی و مانند اینها ایجاد رابطه دوستی بین مردم است تا از این طریق از قانون عدل که سخت و تلخ است، بینیاز شوند»<ref>ر.ک: همان، ص135، پاورقی1</ref>. یا در فصلی از کتاب با عنوان نکوهش دنیا، اینگونه مطالب را بر دو نوع دانسته که یک نوع آن از تعالیم صوفیان بوده که در نکوهش دنیا و کنارهگیری از آن مبالغه و افراط کردهاند. مترجم، معتقد است که مؤلف تا اندازهای تحت تأثیر کتاب | مترجم، برخی اصطلاحات و عبارات کتاب را که نیاز به توضیح داشته، در پاورقی بهاختصار توضیح داده است؛ بهعنوان مثال در توضیح این عبارت [[نراقی، مهدی بن ابیذر|نراقی]] «محبت حاکم و سلطان مطلق است و عدالت نایب و جانشین آن» مینویسد: «به همین دلیل شریعت اسلام پیش از هر چیز مردم را به برادری و الفت با یکدیگر دعوت میکند و هدف بسیاری از احکام اسلام مثل نماز جماعت و جمعه و احسان و تحریم غیبت و بدگویی و مانند اینها ایجاد رابطه دوستی بین مردم است تا از این طریق از قانون عدل که سخت و تلخ است، بینیاز شوند»<ref>ر.ک: همان، ص135، پاورقی1</ref>. یا در فصلی از کتاب با عنوان نکوهش دنیا، اینگونه مطالب را بر دو نوع دانسته که یک نوع آن از تعالیم صوفیان بوده که در نکوهش دنیا و کنارهگیری از آن مبالغه و افراط کردهاند. مترجم، معتقد است که مؤلف تا اندازهای تحت تأثیر کتاب «[[إحياء علوم الدين]]» [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] همین موضع را دارد و نظر [[غزالی، محمد بن محمد|غزالی]] تقریباً همین نظر اهل تصوف است که در مواردی با نظر اسلام سازگار و موافق نیست. در قرآن کریم و روایات معتبر اسلامى از دنیا و مال دنیا و دوستى دنیا مذمت شده، اما نه براى اینکه یکسره از آن دست بردارند و آن را مهمل گذارند، بلکه براى اینکه از آن استفاده معتدل و صحیح کنند و در دام آن گرفتار نگردند<ref>ر.ک: همان، ج2، ص32</ref>. | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||
<references/> | <references /> | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
خط ۵۸: | خط ۵۸: | ||
== وابستهها == | == وابستهها == | ||
[[جامع السعادات]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||