فضل‌الله بن روزبهان: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'شيعيان' به 'شیعیان ')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    خط ۶۹: خط ۶۹:
    سرانجام در 892ق براى سومين بار راهى حجاز شد و گويا ديگر به شيراز بازنگشت و چون به نزدیکى آذربايجان رسيد، در ييلاق سهند، به خدمت سلطان يعقوب بايندرى (883-896ق) رفت و كتاب بديع‌الزمان را به وى پيشكش كرد. سلطان يعقوب نيز به او فرمود تا كتابى در پادشاهى او بنويسد و از آن‌جا كه وى پيوسته در ركاب سلطان بود، مشاهدات خود را با دانسته‌هايش همراه كرد و تاريخ «عالم آراى امينى» را نوشت.
    سرانجام در 892ق براى سومين بار راهى حجاز شد و گويا ديگر به شيراز بازنگشت و چون به نزدیکى آذربايجان رسيد، در ييلاق سهند، به خدمت سلطان يعقوب بايندرى (883-896ق) رفت و كتاب بديع‌الزمان را به وى پيشكش كرد. سلطان يعقوب نيز به او فرمود تا كتابى در پادشاهى او بنويسد و از آن‌جا كه وى پيوسته در ركاب سلطان بود، مشاهدات خود را با دانسته‌هايش همراه كرد و تاريخ «عالم آراى امينى» را نوشت.


    او كه سنى شافعى مذهب و بسيار متعصب بود و به نوشته برخى منابع، شیعیان را محكوم به نابودى و خونشان را حلال مى‌دانست، در اين كتاب، بدترين نسبت‌ها را به شیعیان ، از آن شمار شيخ جنيد و شيخ حيدر صفوى، داده است.
    او كه سنى شافعى مذهب و بسيار متعصب بود و به نوشته برخى منابع، شیعیان را محكوم به نابودى و خونشان را حلال مى‌دانست، در اين كتاب، بدترين نسبت‌ها را به شیعیان ، از آن شمار شيخ جنيد و شيخ حيدر صفوى، داده است.


    ناگفته نماند كه درباره مذهبش، مؤلفان اختلاف كرده‌اند. برخى وى را حنفى دانسته‌اند، اما اين گفته چندان درست نيست. اين ترديد از آن‌جا پديد آمده كه وى در اصول و فروع ديگر مذاهب اسلامى، به‌ويژه حنفيان، جست‌وجوى بسيار كرده و احكامى براى پيروان اين مذهب نوشته است. گويا همزمان با نوشتن تاريخ عالم‌آراى امينى، در دربار، مقام دبيرى داشت، چرا كه نامه‌هايى به انشاى وى، براى پادشاهان مصر و عثمانى در دست است.
    ناگفته نماند كه درباره مذهبش، مؤلفان اختلاف كرده‌اند. برخى وى را حنفى دانسته‌اند، اما اين گفته چندان درست نيست. اين ترديد از آن‌جا پديد آمده كه وى در اصول و فروع ديگر مذاهب اسلامى، به‌ويژه حنفيان، جست‌وجوى بسيار كرده و احكامى براى پيروان اين مذهب نوشته است. گويا همزمان با نوشتن تاريخ عالم‌آراى امينى، در دربار، مقام دبيرى داشت، چرا كه نامه‌هايى به انشاى وى، براى پادشاهان مصر و عثمانى در دست است.
    خط ۷۵: خط ۷۵:
    زمانى نيز در مقام قضاوت حجاز بود. پس از درگذشت سلطان يعقوب، چندى در اصفهان زيست. اما هنگامى كه شاه اسماعيل يكم صفوى (907-930ق) بر اصفهان چيره شد، از آن‌جا كوچيد و گويا به كاشان رفت.
    زمانى نيز در مقام قضاوت حجاز بود. پس از درگذشت سلطان يعقوب، چندى در اصفهان زيست. اما هنگامى كه شاه اسماعيل يكم صفوى (907-930ق) بر اصفهان چيره شد، از آن‌جا كوچيد و گويا به كاشان رفت.


    وى كتابى با نام «ابطال نهج الباطل» در رد «نهج الحق و كشف الصدق» [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] كه رد شیعیان نيز بود، نوشت و در مقدمه كتاب، نثر علامه را سست، ركيك و عاميانه خواند.
    وى كتابى با نام «ابطال نهج الباطل» در رد «نهج الحق و كشف الصدق» [[حلی، حسن بن یوسف|علامه حلى]] كه رد شیعیان نيز بود، نوشت و در مقدمه كتاب، نثر علامه را سست، ركيك و عاميانه خواند.


    افزون بر اين، در تاريخ عالم‌آرا، سخنان بسيار تند و گزنده‌اى درباره پدران شاه اسماعيل آمده است. اين تأليفات، به دربه‌درى او دامن زد و از ترس جان، راهى هرات شد. چندى نزد سلطان حسين بايقرا به سر برد؛ پس از آن، به دربار محمدخان شيبانى (905- 916ق) پيوست و در سفر جنگى محمدخان براى تاختن به قلمرو قزاق‌هاى شرق سيحون، همراه خان بود و گزارش‌هاى رخدادهاى اين سفر را در كتاب مهمان‌نامه بخارا آورده است. كتاب‌هاى «نسب‌نامه خان» و «رساله حادثيه» نيز در همين دوره تأليف شده‌اند.
    افزون بر اين، در تاريخ عالم‌آرا، سخنان بسيار تند و گزنده‌اى درباره پدران شاه اسماعيل آمده است. اين تأليفات، به دربه‌درى او دامن زد و از ترس جان، راهى هرات شد. چندى نزد سلطان حسين بايقرا به سر برد؛ پس از آن، به دربار محمدخان شيبانى (905- 916ق) پيوست و در سفر جنگى محمدخان براى تاختن به قلمرو قزاق‌هاى شرق سيحون، همراه خان بود و گزارش‌هاى رخدادهاى اين سفر را در كتاب مهمان‌نامه بخارا آورده است. كتاب‌هاى «نسب‌نامه خان» و «رساله حادثيه» نيز در همين دوره تأليف شده‌اند.