قزوینی، خلیل بن غازی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - ' ' به ' '
جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ')
جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
خط ۲۴: خط ۲۴:
|-
|-
|برخی آثار
|برخی آثار
|data-type='authorWritings'|[[الشافی فی شرح الکافی (ملا خلیل القزوینی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده
|data-type='authorWritings'|[[الشافی فی شرح الکافی (ملا خلیل القزوینی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: نويسنده


[[الحاشیة علی أصول الکافی (استر آبادی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: محقق
[[الحاشیة علی أصول الکافی (استر آبادی)]] / نوع اثر: کتاب / نقش: محقق
|-class='articleCode'
|-class='articleCode'
|کد مولف
|کد مولف
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
ملّا خليل، خيلى در اخبار غوطه ور بود و اغلب صاحب تراجم او را از علماى اخبارى شمرده‌اند. او با اجتهاد مخالفت مى‌ورزيد، چنانچه در جاى جاى آثارش، به صراحت اين عقيده را اظهار مى‌دارد و براى اثبات آن، دست به دامن برخى از احاديث مى‌شود، ولى اغلب شاگردان وى مانند آقا رضى قزوينى و شيخ محمّد كاظم طالقانى قزوينى و مير محمّد معصوم قزوينى، از زمره مجتهدان و طرفداران اجتهاد بودند.
ملّا خليل، خيلى در اخبار غوطه ور بود و اغلب صاحب تراجم او را از علماى اخبارى شمرده‌اند. او با اجتهاد مخالفت مى‌ورزيد، چنانچه در جاى جاى آثارش، به صراحت اين عقيده را اظهار مى‌دارد و براى اثبات آن، دست به دامن برخى از احاديث مى‌شود، ولى اغلب شاگردان وى مانند آقا رضى قزوينى و شيخ محمّد كاظم طالقانى قزوينى و مير محمّد معصوم قزوينى، از زمره مجتهدان و طرفداران اجتهاد بودند.


اما اينكه در [[طبقات أعلام الشيعة]] در شرح حال ملّا خليل عنوان شده كه احتمالًا ملّا خليل تظاهر به اخبارى‌گرى مى‌كرد- و علّت آن هم مماشات با حاكميّت بود كه با فلسفه و اجتهاد به شدّت مخالف بود - با توجّه به مطالبى كه از معاصران ملّا خليل نقل خواهد شد، و همچنين با مطالعه آثار برجاى مانده از وى، همچون صافى و شافى، هيچ وج‍ ندارد و گويا اين مطالب از افزده‌هايى است كه بعد از مؤلّف به طبقات اضافه شده است. او تنها در دو شرح خود بر كافى، با بسيارى از نظريّه بسيار مشهور فلسفى و حتّى با برخى از مسائل مسلّم تجربى، با تمسّك به مدلول دريافته از برخى احاديث، مخالفت كرده و به صاحبان آن به تندى سخن مى‌گويد.
اما اينكه در [[طبقات أعلام الشيعة]] در شرح حال ملّا خليل عنوان شده كه احتمالًا ملّا خليل تظاهر به اخبارى‌گرى مى‌كرد- و علّت آن هم مماشات با حاكميّت بود كه با فلسفه و اجتهاد به شدّت مخالف بود - با توجّه به مطالبى كه از معاصران ملّا خليل نقل خواهد شد، و همچنين با مطالعه آثار برجاى مانده از وى، همچون صافى و شافى، هيچ وج‍ ندارد و گويا اين مطالب از افزده‌هايى است كه بعد از مؤلّف به طبقات اضافه شده است. او تنها در دو شرح خود بر كافى، با بسيارى از نظريّه بسيار مشهور فلسفى و حتّى با برخى از مسائل مسلّم تجربى، با تمسّك به مدلول دريافته از برخى احاديث، مخالفت كرده و به صاحبان آن به تندى سخن مى‌گويد.


==تحريم نماز جمعه==
==تحريم نماز جمعه==
خط ۱۵۸: خط ۱۵۸:
همچنين گفته شده است كه: او بخش روضه را جزء كافى نمى‌دانست و معتقد بوده كه آن را ابن ادريس تأليف نموده است. افندى مى‌گويد: برخى از عالمان ديگر نيز در اين نظر او را تأييد كرده‌اند و برخى نيز اين نظريّه را به [[شهيد ثانى]] نسبت داده‌اند، ولى ثابت نشده است.
همچنين گفته شده است كه: او بخش روضه را جزء كافى نمى‌دانست و معتقد بوده كه آن را ابن ادريس تأليف نموده است. افندى مى‌گويد: برخى از عالمان ديگر نيز در اين نظر او را تأييد كرده‌اند و برخى نيز اين نظريّه را به [[شهيد ثانى]] نسبت داده‌اند، ولى ثابت نشده است.


البته ملّا خليل در ادامه شرح كافى، روضه را نيز شرح كرده و در مقدّمه هيچ اشاره‌اى به اينكه روضه از [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] نيست، نكرده است، فلذا انتساب اين قول به ملّا خليل، چندان قطعى نيست و كسانى كه نقل كرده‌اند نيز استناد خود را بيان ننموده‌اند.
البته ملّا خليل در ادامه شرح كافى، روضه را نيز شرح كرده و در مقدّمه هيچ اشاره‌اى به اينكه روضه از [[کلینی، محمد بن یعقوب|كلينى]] نيست، نكرده است، فلذا انتساب اين قول به ملّا خليل، چندان قطعى نيست و كسانى كه نقل كرده‌اند نيز استناد خود را بيان ننموده‌اند.


از ديگر آراء متفرد ملّا خليل و آنچه به او نسبت داده شده است مى‌توان به امكان تخلف معلول از علت تامه، امكان ترجيح بلا مرجح، ثبوت معدومات، ردّ تجرد نفس ناطقه و مراتب چهارگانه آن، ردّ قديم زمانى بودن عالم، عدم انتاج شكل اوّل قياس، انكار كرويت زمين و وجوب عمل به علم (نه‌گمان) در مسائل فرعى فق‍ در زمان غيبت و. .. اشاره كرد. وى به تمام موارد فوق در جاى جاى صافى و شافى تصريح نموده است.
از ديگر آراء متفرد ملّا خليل و آنچه به او نسبت داده شده است مى‌توان به امكان تخلف معلول از علت تامه، امكان ترجيح بلا مرجح، ثبوت معدومات، ردّ تجرد نفس ناطقه و مراتب چهارگانه آن، ردّ قديم زمانى بودن عالم، عدم انتاج شكل اوّل قياس، انكار كرويت زمين و وجوب عمل به علم (نه‌گمان) در مسائل فرعى فق‍ در زمان غيبت و. .. اشاره كرد. وى به تمام موارد فوق در جاى جاى صافى و شافى تصريح نموده است.
۴۲۵٬۲۲۵

ویرایش