ترجمۀ شرح قطبالدین محمود شیرازی بر حکمة الاشراق سهروردی: تفاوت میان نسخهها
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' »' به '»') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۲۶: | خط ۲۶: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
'''ترجمۀ شرح قطبالدین محمود شیرازی بر حکمة الاشراق سهروردی''' تألیف مسعود | '''ترجمۀ شرح قطبالدین محمود شیرازی بر حکمة الاشراق سهروردی''' تألیف [[انصاری، مسعود|مسعود انصاری]]؛ شرح [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|شیخ قطبالدین]] بر «حکمة الشراق» شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]] گرچه نخستین شرح نیست، مهمترین، روشمندترین و روشنگرترین شرح آن است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب با مقدمۀ مترجم و مقدمۀ قطبالدین شیرازی آغاز میشود، سپس شرح مقدمۀ حکمة الاشراق آورده شده و در ادامه دو بخش و هر بخش با گفتارهایی تقسیم شده است. | کتاب با مقدمۀ مترجم و مقدمۀ [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] آغاز میشود، سپس شرح مقدمۀ حکمة الاشراق آورده شده و در ادامه دو بخش و هر بخش با گفتارهایی تقسیم شده است. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
قطبالدین محمود بن ضیاءالدین، مسعود بن مصلح شیرازی ملقب به «ابیالثناء الشیرازی» (633 ـ 710 ق) دانشمند، شاعر، ریاضیدان، پزشک، فیزیکدان، موسیقیشناس، فیلسوف و عارف، یکی از مشهورترین شخصیتهای علمی قرن هفتم و هشتم در ایران و جهان اسلام است. بیشتر حکیمان و فاضلان، از جمله فیلسوف نامی ملاصدرای شیرازی از او به «شارح علامه» و «علامۀ شارح» یاد کردهاند؛ چنانکه پس از او بسیار او را بزرگ داشتند و لقب علامه برای او خاص شده بود. پدرش در شیراز طبیب بود، او دانش طب و نیز علوم عقلی و فقه و تفسیر و نحو را در آنجا آموخت، سپس به بغداد و شام و مصر سفر کرد؛ آنگاه در تبریز سکونت گزید و عهدهدار منصب قضا در سیواس و ملطیه شد. علوم مختلف را خوب میدانست و دروس را نیکو تدریس میکرد. | [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین محمود بن ضیاءالدین، مسعود بن مصلح شیرازی]] ملقب به «ابیالثناء الشیرازی» (633 ـ 710 ق) دانشمند، شاعر، ریاضیدان، پزشک، فیزیکدان، موسیقیشناس، فیلسوف و عارف، یکی از مشهورترین شخصیتهای علمی قرن هفتم و هشتم در ایران و جهان اسلام است. بیشتر حکیمان و فاضلان، از جمله فیلسوف نامی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرای شیرازی]] از او به «شارح علامه» و «علامۀ شارح» یاد کردهاند؛ چنانکه پس از او بسیار او را بزرگ داشتند و لقب علامه برای او خاص شده بود. پدرش در شیراز طبیب بود، او دانش طب و نیز علوم عقلی و فقه و تفسیر و نحو را در آنجا آموخت، سپس به بغداد و شام و مصر سفر کرد؛ آنگاه در تبریز سکونت گزید و عهدهدار منصب قضا در سیواس و ملطیه شد. علوم مختلف را خوب میدانست و دروس را نیکو تدریس میکرد. | ||
قطبالدین شیرازی آثار بسیاری را نگاشته است؛ از جمله: شرح حکمة الاشراق، فتح المنان فی تفسیر القرآن، مصباح المفتاح فی البلاغة، درة التاج لغرة الدباج، التبصرة فی الهیئة، الحواشی القبطیة، رسالة فی البرص، شکوک تکرار الکائنات و. ... | [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] آثار بسیاری را نگاشته است؛ از جمله: شرح حکمة الاشراق، فتح المنان فی تفسیر القرآن، مصباح المفتاح فی البلاغة، درة التاج لغرة الدباج، التبصرة فی الهیئة، الحواشی القبطیة، رسالة فی البرص، شکوک تکرار الکائنات و. ... | ||
شرح شیخ قطبالدین بر «حکمة الشراق» شیخ شهابالدین سهروردی گرچه نخستین شرح نیست، مهمترین، روشمندترین و روشنگرترین شرح آن است. در فرازی از مقدمهای که او بر شرح خود نوشته است، هدف و روشش را کاملاً توصیف میکند: «این بنده نپسندیدم که این شگفتیها و زیباییهایی که در حکم مغزای دانش و حکمت و چکیدۀ سیروسلوک است، زیر پردهای از ایهام و نهفته از افهام بماند، در نتیجه صلاح دیدم به گونهای آن را شرح کنم که دشواری لفظ از بین برود و نقاب از چهرۀ معانی برافتد و در آن به حل الفاظ و توضیح معانی بسنده کردهام و با گشودن ترکیبات و تنقیح مبانی، کوشیدهام مباحثش را بهروشنی بیان کنم و همچنین تلاش کردهام قواعدش را گزارش دهم و اصولش را بیان و مقاصدش را شرح کنم و فایدههای فراوانش را معلوم دارم و خلاصه و معجزش را بسط دهم و گره از پیچیدگیهایش بگشایم و مرسلات و معانی گریزپایش را در بند کشم و مجملش را تفصیل دهم و در این کار، بیشتر از دیگر تأۀیفات و شروح تألیفات او بهره میگیرم. ..». بهواقع هم شیخ قطبالدین به آنچه در مقدمه گفته است، حتی فراتر عمل کرده و و شرح او بهمثابۀ چراغی برای گوهر معانی و معارف بیانشده در حکمة الاشراق است. | شرح شیخ قطبالدین بر «حکمة الشراق» شیخ [[سهروردی، یحیی بن حبش|شهابالدین سهروردی]] گرچه نخستین شرح نیست، مهمترین، روشمندترین و روشنگرترین شرح آن است. در فرازی از مقدمهای که او بر شرح خود نوشته است، هدف و روشش را کاملاً توصیف میکند: «این بنده نپسندیدم که این شگفتیها و زیباییهایی که در حکم مغزای دانش و حکمت و چکیدۀ سیروسلوک است، زیر پردهای از ایهام و نهفته از افهام بماند، در نتیجه صلاح دیدم به گونهای آن را شرح کنم که دشواری لفظ از بین برود و نقاب از چهرۀ معانی برافتد و در آن به حل الفاظ و توضیح معانی بسنده کردهام و با گشودن ترکیبات و تنقیح مبانی، کوشیدهام مباحثش را بهروشنی بیان کنم و همچنین تلاش کردهام قواعدش را گزارش دهم و اصولش را بیان و مقاصدش را شرح کنم و فایدههای فراوانش را معلوم دارم و خلاصه و معجزش را بسط دهم و گره از پیچیدگیهایش بگشایم و مرسلات و معانی گریزپایش را در بند کشم و مجملش را تفصیل دهم و در این کار، بیشتر از دیگر تأۀیفات و شروح تألیفات او بهره میگیرم. ..». بهواقع هم شیخ قطبالدین به آنچه در مقدمه گفته است، حتی فراتر عمل کرده و و شرح او بهمثابۀ چراغی برای گوهر معانی و معارف بیانشده در حکمة الاشراق است. | ||
شرح قطبالدین شیرازی به مثابه چراغی برای گوهر معانی و معارف بیان شده در «حکمة الإشراق» است. او از رموز پرده برداشته و نهفتهها را پدیدار و نمایان ساخته و واژگان و اصطلاحات دشواریاب را شرح داده و گره از پیچیدگیها گشوده و نکتههای بایسته را بیان کرده و با صید صدف درّ معانی، آن را با شرح و بیانی آشکار و هویدا عرضه میدارد و در شرح از آوردن اصطلاحات و عبارات دشوار میپرهیزد و آنچه را که بایستۀ شرح است، ذکر میکند و حشوی در شرح او ملاحظه نمیشود. | شرح [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] به مثابه چراغی برای گوهر معانی و معارف بیان شده در «حکمة الإشراق» است. او از رموز پرده برداشته و نهفتهها را پدیدار و نمایان ساخته و واژگان و اصطلاحات دشواریاب را شرح داده و گره از پیچیدگیها گشوده و نکتههای بایسته را بیان کرده و با صید صدف درّ معانی، آن را با شرح و بیانی آشکار و هویدا عرضه میدارد و در شرح از آوردن اصطلاحات و عبارات دشوار میپرهیزد و آنچه را که بایستۀ شرح است، ذکر میکند و حشوی در شرح او ملاحظه نمیشود. | ||
قطبالدین شیرازی برخلاف ملاصدرا و شهرزوری که گاه با ماتن اختلاف دارند و حتی ملاصدرا بسیاری از تعلیقات را بر شرح قطبالدین نوشته و اشتباهات ماتن یا شارح را از نگاه خویش بازگفته و ضد آن استدلال کرده است، اما قطبالدین اصولاً تنها شرح کرده است؛ چنانکه برای نمونه در باب تناسخ ضمن بیان باور نحلههای مختلف و نظر مصنف، نظر خود را ابراز نمیکند و به داوری نمینشیند. | [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین شیرازی]] برخلاف [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] و [[شهرزوری، محمد بن محمود|شهرزوری]] که گاه با ماتن اختلاف دارند و حتی [[صدرالدین شیرازی، محمد بن ابراهیم|ملاصدرا]] بسیاری از تعلیقات را بر شرح [[قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود|قطبالدین]] نوشته و اشتباهات ماتن یا شارح را از نگاه خویش بازگفته و ضد آن استدلال کرده است، اما قطبالدین اصولاً تنها شرح کرده است؛ چنانکه برای نمونه در باب تناسخ ضمن بیان باور نحلههای مختلف و نظر مصنف، نظر خود را ابراز نمیکند و به داوری نمینشیند. | ||
در این ترجمه نیز نظر به همین روش، عین متن عربی «حکمة الاشراق» آورده شده و واژه، اصطلاح یا عبارت به اختلاف موارد، عیناً ترجمه شده است و پس از آن ترجمۀ شرح آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7441 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> | در این ترجمه نیز نظر به همین روش، عین متن عربی «حکمة الاشراق» آورده شده و واژه، اصطلاح یا عبارت به اختلاف موارد، عیناً ترجمه شده است و پس از آن ترجمۀ شرح آورده شده است.<ref> [https://literaturelib.com/books/7441 ر.ک: کتابخانه تخصصی ادبیات] </ref> |
نسخهٔ ۵ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۲۶
ترجمۀ شرح قطبالدین محمود شیرازی بر حکمة الاشراق سهروردی | |
---|---|
پدیدآوران | قطبالدین شیرازی، محمود بن مسعود (نویسنده) انصاری، مسعود (مترجم) |
ناشر | مولی |
مکان نشر | تهران |
سال نشر | ۱۴۰۲ش |
شابک | 0ـ197ـ339ـ600ـ978 |
کد کنگره | |
ترجمۀ شرح قطبالدین محمود شیرازی بر حکمة الاشراق سهروردی تألیف مسعود انصاری؛ شرح شیخ قطبالدین بر «حکمة الشراق» شیخ شهابالدین سهروردی گرچه نخستین شرح نیست، مهمترین، روشمندترین و روشنگرترین شرح آن است.
ساختار
کتاب با مقدمۀ مترجم و مقدمۀ قطبالدین شیرازی آغاز میشود، سپس شرح مقدمۀ حکمة الاشراق آورده شده و در ادامه دو بخش و هر بخش با گفتارهایی تقسیم شده است.
گزارش کتاب
قطبالدین محمود بن ضیاءالدین، مسعود بن مصلح شیرازی ملقب به «ابیالثناء الشیرازی» (633 ـ 710 ق) دانشمند، شاعر، ریاضیدان، پزشک، فیزیکدان، موسیقیشناس، فیلسوف و عارف، یکی از مشهورترین شخصیتهای علمی قرن هفتم و هشتم در ایران و جهان اسلام است. بیشتر حکیمان و فاضلان، از جمله فیلسوف نامی ملاصدرای شیرازی از او به «شارح علامه» و «علامۀ شارح» یاد کردهاند؛ چنانکه پس از او بسیار او را بزرگ داشتند و لقب علامه برای او خاص شده بود. پدرش در شیراز طبیب بود، او دانش طب و نیز علوم عقلی و فقه و تفسیر و نحو را در آنجا آموخت، سپس به بغداد و شام و مصر سفر کرد؛ آنگاه در تبریز سکونت گزید و عهدهدار منصب قضا در سیواس و ملطیه شد. علوم مختلف را خوب میدانست و دروس را نیکو تدریس میکرد.
قطبالدین شیرازی آثار بسیاری را نگاشته است؛ از جمله: شرح حکمة الاشراق، فتح المنان فی تفسیر القرآن، مصباح المفتاح فی البلاغة، درة التاج لغرة الدباج، التبصرة فی الهیئة، الحواشی القبطیة، رسالة فی البرص، شکوک تکرار الکائنات و. ...
شرح شیخ قطبالدین بر «حکمة الشراق» شیخ شهابالدین سهروردی گرچه نخستین شرح نیست، مهمترین، روشمندترین و روشنگرترین شرح آن است. در فرازی از مقدمهای که او بر شرح خود نوشته است، هدف و روشش را کاملاً توصیف میکند: «این بنده نپسندیدم که این شگفتیها و زیباییهایی که در حکم مغزای دانش و حکمت و چکیدۀ سیروسلوک است، زیر پردهای از ایهام و نهفته از افهام بماند، در نتیجه صلاح دیدم به گونهای آن را شرح کنم که دشواری لفظ از بین برود و نقاب از چهرۀ معانی برافتد و در آن به حل الفاظ و توضیح معانی بسنده کردهام و با گشودن ترکیبات و تنقیح مبانی، کوشیدهام مباحثش را بهروشنی بیان کنم و همچنین تلاش کردهام قواعدش را گزارش دهم و اصولش را بیان و مقاصدش را شرح کنم و فایدههای فراوانش را معلوم دارم و خلاصه و معجزش را بسط دهم و گره از پیچیدگیهایش بگشایم و مرسلات و معانی گریزپایش را در بند کشم و مجملش را تفصیل دهم و در این کار، بیشتر از دیگر تأۀیفات و شروح تألیفات او بهره میگیرم. ..». بهواقع هم شیخ قطبالدین به آنچه در مقدمه گفته است، حتی فراتر عمل کرده و و شرح او بهمثابۀ چراغی برای گوهر معانی و معارف بیانشده در حکمة الاشراق است.
شرح قطبالدین شیرازی به مثابه چراغی برای گوهر معانی و معارف بیان شده در «حکمة الإشراق» است. او از رموز پرده برداشته و نهفتهها را پدیدار و نمایان ساخته و واژگان و اصطلاحات دشواریاب را شرح داده و گره از پیچیدگیها گشوده و نکتههای بایسته را بیان کرده و با صید صدف درّ معانی، آن را با شرح و بیانی آشکار و هویدا عرضه میدارد و در شرح از آوردن اصطلاحات و عبارات دشوار میپرهیزد و آنچه را که بایستۀ شرح است، ذکر میکند و حشوی در شرح او ملاحظه نمیشود.
قطبالدین شیرازی برخلاف ملاصدرا و شهرزوری که گاه با ماتن اختلاف دارند و حتی ملاصدرا بسیاری از تعلیقات را بر شرح قطبالدین نوشته و اشتباهات ماتن یا شارح را از نگاه خویش بازگفته و ضد آن استدلال کرده است، اما قطبالدین اصولاً تنها شرح کرده است؛ چنانکه برای نمونه در باب تناسخ ضمن بیان باور نحلههای مختلف و نظر مصنف، نظر خود را ابراز نمیکند و به داوری نمینشیند.
در این ترجمه نیز نظر به همین روش، عین متن عربی «حکمة الاشراق» آورده شده و واژه، اصطلاح یا عبارت به اختلاف موارد، عیناً ترجمه شده است و پس از آن ترجمۀ شرح آورده شده است.[۱]
پانويس