علم غیب: تفاوت میان نسخه‌ها

    جز (جایگزینی متن - 'شیخ طبرسی' به 'شیخ طبرسی ')
    جز (جایگزینی متن - ' ' به ' ')
    برچسب‌ها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه
    خط ۵۲: خط ۵۲:
    بخش نخست با عنوان علم غیب پیغمبر اکرم و ائمه هدی(ع) در قرآن، دارای دو فصل است که فصل اول آن شامل 23 آیه برای اثبات علم غیب می‌باشد و فصل دوم، روایاتی را که دلالت دارد بر تمامی علوم در قرآن در نزد اهل‌بیت(ع)، در بر دارد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص17</ref>
    بخش نخست با عنوان علم غیب پیغمبر اکرم و ائمه هدی(ع) در قرآن، دارای دو فصل است که فصل اول آن شامل 23 آیه برای اثبات علم غیب می‌باشد و فصل دوم، روایاتی را که دلالت دارد بر تمامی علوم در قرآن در نزد اهل‌بیت(ع)، در بر دارد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص17</ref>


    ایشان در تعریف غیب، از نظر [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] در «مرآة العقول» بهره می‌برد و می‌گوید: غیب چیزی است که از انسان پنهان باشد؛ یا از جهت زمان، مانند امور گذشته و آینده، یا از جهت مکان، مانند آنچه در زمان حال است، ولی در مکانی هست که از انسان دور است و حواس پنچ‌گانه آن را درک نمی‌کند؛ یا از جهت آنکه خودبه‌خود مخفی است، مانند مطالبی که مخفی و پنهان است و به قوه فکر و تأمل هم حاصل نمی‌گردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص34</ref>
    ایشان در تعریف غیب، از نظر [[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] در «مرآة العقول» بهره می‌برد و می‌گوید: غیب چیزی است که از انسان پنهان باشد؛ یا از جهت زمان، مانند امور گذشته و آینده، یا از جهت مکان، مانند آنچه در زمان حال است، ولی در مکانی هست که از انسان دور است و حواس پنچ‌گانه آن را درک نمی‌کند؛ یا از جهت آنکه خودبه‌خود مخفی است، مانند مطالبی که مخفی و پنهان است و به قوه فکر و تأمل هم حاصل نمی‌گردد<ref>ر.ک: متن کتاب، ص34</ref>


    مؤلف در این بخش از کتاب از آیات زیادی از جمله آیه 31 آل‌ عمران، آیات 26 و 27 سوره جن، آیه 12 سوره یس، آیات 1 تا چهار سوره الرحمن، آیه 75 سوره نمل و... استفاده برده است.
    مؤلف در این بخش از کتاب از آیات زیادی از جمله آیه 31 آل‌ عمران، آیات 26 و 27 سوره جن، آیه 12 سوره یس، آیات 1 تا چهار سوره الرحمن، آیه 75 سوره نمل و... استفاده برده است.
    خط ۶۶: خط ۶۶:
    بخش چهارم، با موضوع پاسخ به برخی از شبهات، در دو فصل تنظیم شده است که فصل اول آن به بررسی آیات مورد استدلال برای نفی علم غیب پیامبر و ائمه هدی(ع)، پرداخته است. نویسنده استدلال به ده آیه را از طرف منکرین علم غیب نقل و سپس آن‌ها را نقد می‌نماید. فصل دوم، به رد علمی متمسکین به پنج روایت برای نفی علم غیب می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص17</ref>
    بخش چهارم، با موضوع پاسخ به برخی از شبهات، در دو فصل تنظیم شده است که فصل اول آن به بررسی آیات مورد استدلال برای نفی علم غیب پیامبر و ائمه هدی(ع)، پرداخته است. نویسنده استدلال به ده آیه را از طرف منکرین علم غیب نقل و سپس آن‌ها را نقد می‌نماید. فصل دوم، به رد علمی متمسکین به پنج روایت برای نفی علم غیب می‌پردازد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص17</ref>


    نویسنده برای تبیین مطلب، دلایل مختلفی را بیان نموده است؛ به‌عنوان مثال، مراد برخی از این آیات را حمل بر نفی هرگونه علم ذاتی برای هر کسی جز خدا دانسته است و یا اینکه منظور از غیب، در اینجا قیام ‌رستاخیز است و به‌عنوان شاهد به بیان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در «نهج‌البلاغة» اشاره می‌کند. برای بررسی هرچه جامع‌تر این دسته از آیات، به توضیحات بزرگان شیعه از قبیل [[طبرسی، فضل بن حسن|شیخ طبرسی]] اشاره می‌کند و پس از ارائه‌ی آراء ایشان، نظر خود را گفته و البته این تذکر را هم می‌‌دهد که قرآن مشتمل بر آیات محکم و متشابه است و اگر ظاهر یک آیه با بسیاری از آیات و نیز روایات قطعی الصدور در تعارض بود، چون ما به تمام قرآن ایمان داریم، لذا نسبت به آیات محکم کافر نمی‌شویم و در مقابل آیات متشابه ضمن پذیرش اینکه این آیات نیز از جانب خداوند نازل شده‌اند، می‌گوییم علم این آیات نزد صاحبان علم قرآن است و ما در مورد آنچه نمی‌دانیم موظف به سکوت هستیم. در ادامه به بررسی چند روایت مورد استدلال برای نفی علم غیب پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) می‌پردازد و در آنجا توضیحاتی در مورد سند روایت‌ها و دلالت آن‌ها می‌دهد<ref>پایگاه تراث</ref>
    نویسنده برای تبیین مطلب، دلایل مختلفی را بیان نموده است؛ به‌عنوان مثال، مراد برخی از این آیات را حمل بر نفی هرگونه علم ذاتی برای هر کسی جز خدا دانسته است و یا اینکه منظور از غیب، در اینجا قیام ‌رستاخیز است و به‌عنوان شاهد به بیان [[امام على(ع)|امیرالمؤمنین(ع)]] در «نهج‌البلاغة» اشاره می‌کند. برای بررسی هرچه جامع‌تر این دسته از آیات، به توضیحات بزرگان شیعه از قبیل [[طبرسی، فضل بن حسن|شیخ طبرسی]] اشاره می‌کند و پس از ارائه‌ی آراء ایشان، نظر خود را گفته و البته این تذکر را هم می‌‌دهد که قرآن مشتمل بر آیات محکم و متشابه است و اگر ظاهر یک آیه با بسیاری از آیات و نیز روایات قطعی الصدور در تعارض بود، چون ما به تمام قرآن ایمان داریم، لذا نسبت به آیات محکم کافر نمی‌شویم و در مقابل آیات متشابه ضمن پذیرش اینکه این آیات نیز از جانب خداوند نازل شده‌اند، می‌گوییم علم این آیات نزد صاحبان علم قرآن است و ما در مورد آنچه نمی‌دانیم موظف به سکوت هستیم. در ادامه به بررسی چند روایت مورد استدلال برای نفی علم غیب پیامبر اکرم(ص) و امامان(ع) می‌پردازد و در آنجا توضیحاتی در مورد سند روایت‌ها و دلالت آن‌ها می‌دهد<ref>پایگاه تراث</ref>


    بخش پایانی کتاب به ذکر کلمات و گفتار بزرگان شیعه در رابطه با اثبات علم غیب و سبب پرسش ایشان از برخی موضوعات اختصاص یافته و در انتهای این بخش با عنوان تکالیف خاصه و عامه بیانی خلاصه و موجز را در حل مسئله علم غیب اهل‌بیت(ع) ارائه می‌دهد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص18</ref>
    بخش پایانی کتاب به ذکر کلمات و گفتار بزرگان شیعه در رابطه با اثبات علم غیب و سبب پرسش ایشان از برخی موضوعات اختصاص یافته و در انتهای این بخش با عنوان تکالیف خاصه و عامه بیانی خلاصه و موجز را در حل مسئله علم غیب اهل‌بیت(ع) ارائه می‌دهد<ref>ر.ک: مقدمه محقق، ص18</ref>


    نویسنده در این بخش، این پرسش را: «با توجه به اینکه ائمه از همه چیز مطلع هستند، پس چرا اقدام به دفع برخی شرور از خود نمی‌کردند؟ مثلا چرا غذای آغشته به سم را می‌خوردند»؟ چنین پاسخ داده است: «[[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] در «مرآة العقول» فرموده است: «کسانی که از تقدیرات و آینده خبر ندارند، مکلفند که از بلیات و آفات و محذورات و مهالک فرار کنند وخود را به مهلکه نیندازند، اما افرادی که از جمیع حوادث روزگار و سرنوشت اشرار و ابرار آگاهند، این تکلیف را ندارند؛ زیرا اینها اگر مکلف به فرار از حوادث باشند، نتیجه این می‌شود که هیچ‌گاه با گرفتاری، مرض، مرگ و... روبه‌رو نشوند و تقدیرات بر آن‌ها واقع نگردد»<ref>ر.ک: پایگاه تراث</ref>
    نویسنده در این بخش، این پرسش را: «با توجه به اینکه ائمه از همه چیز مطلع هستند، پس چرا اقدام به دفع برخی شرور از خود نمی‌کردند؟ مثلا چرا غذای آغشته به سم را می‌خوردند»؟ چنین پاسخ داده است: «[[مجلسی، محمدباقر|علامه مجلسی]] در «مرآة العقول» فرموده است: «کسانی که از تقدیرات و آینده خبر ندارند، مکلفند که از بلیات و آفات و محذورات و مهالک فرار کنند وخود را به مهلکه نیندازند، اما افرادی که از جمیع حوادث روزگار و سرنوشت اشرار و ابرار آگاهند، این تکلیف را ندارند؛ زیرا اینها اگر مکلف به فرار از حوادث باشند، نتیجه این می‌شود که هیچ‌گاه با گرفتاری، مرض، مرگ و... روبه‌رو نشوند و تقدیرات بر آن‌ها واقع نگردد»<ref>ر.ک: پایگاه تراث</ref>


    ==وضعیت کتاب==
    ==وضعیت کتاب==