معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ى«' به 'ی «') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'مواعظ (ابهام زدایی)' به 'مواعظ (ابهامزدایی)') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
(۳۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۴ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{جعبه اطلاعات کتاب | |||
| تصویر =NUR11003J1.jpg | |||
| عنوان =معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد | |||
| عنوانهای دیگر =مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاء ولد | |||
| | | پدیدآوران = | ||
[[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین]] (نویسنده) | |||
| | |||
| | |||
[[فروزانفر، بدیعالزمان]] (محقق) | [[فروزانفر، بدیعالزمان]] (محقق) | ||
| زبان =فارسی | |||
|زبان | | کد کنگره =BP 283 /ب9م6 | ||
| موضوع = | |||
عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 | |||
|کد کنگره | |||
|موضوع | |||
نثر فارسی - قرن 7ق. | نثر فارسی - قرن 7ق. | ||
| ناشر = | |||
|ناشر | طهوری | ||
| مکان نشر =تهران - ایران | |||
| سال نشر = 1382 ش | |||
|مکان نشر | |||
|سال نشر | |||
| کد اتوماسیون =AUTOMATIONCODE11003AUTOMATIONCODE | |||
| چاپ =3 | |||
| شابک =964-6414-32-X | |||
| تعداد جلد =4 | |||
| کتابخانۀ دیجیتال نور =11003 | |||
| کتابخوان همراه نور =11003 | |||
| کد پدیدآور = | |||
| پس از = | |||
| پیش از = | |||
}} | |||
{{کاربردهای دیگر|معارف (ابهامزدایی)}} | |||
{{کاربردهای دیگر|مواعظ (ابهامزدایی)}} | |||
'''معارف'''، مجموعهاى از مواعظ و سخنان سلطان العلماء، [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءالدين، محمد بن حسين خطیبى بلخى]]، مشهور به [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]]، به زبان فارسى است. بهطورى كه از مطالعه كتاب معلوم مىشود، غالب مطالب آن، تقرير افكار و انديشههاى مؤلف است كه از مطالعه و تفكر در آيات قرآنى و احاديث نبوى و يا تأمل در ملك و ملكوت بدانها رسيده است. | |||
اين كتاب، در مدتى دراز و زمانى طولانى، بيان و تقرير شده و شايد از همان وقت كه [[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]] مجلس معرفت و تذكير منعقد ساخته، فصول مختلف معارف را به رشته تحرير درآورده باشد. از روى قرائن پيداست كه قسمت اكثر از فصول اين كتاب، خلاصه و محصول سخنان اوست كه در مجالس وعظ و در جواب سؤالات مريدان خود بيان نموده و ناچار مدتى دراز، طول كشيده تا اين همه مجلس تقرير و تدوين شده است. | |||
== ساختار == | |||
كتاب، مشتمل بر چهار جزء است كه سه جزء آن، در جلد اول و جزء چهارم، در جلد دوم گنجانده شده است. جلد اول، فاقد فصلبندى است، ولى جلد دوم داراى 268 فصل است. | |||
قدرت و مهارت مؤلف در اداى مقصود، از اين جهت است كه وى نكتههاى باريك دشوارياب را بهطورى جذاب و دلپذير بيان مىكند و همچنين رموز و اسرار قرآن و حديث و دقايق عرفان را چنان در تعبيرات شاعرانه و الفاظ نغز آورده است كه خواننده گذشته از ادراك مطلب، به وضوح هر چه تمامتر، سرمست شيوايى سخن و فصاحت گفتار او مىگردد. | |||
[[بهاءالدین ولد، محمد بن حسین|بهاءولد]]، در تقرير مطلب، بيشتر به تعبيرات مجازى و تشبيهات و استعارات متوسل مىشود كه از جهت زيبايى و سلاست نظير آن را كمتر مىتوان يافت. وى، در تقرير مسائل عرفانى به جاى بحث در ابواب معاملات و احوال و مقامات و شرح اصطلاحات صوفيه چنانكه معمول اين طايفه است، تصورات و يافتههاى خود را به رشتهى تحرير درمىآورد و اين امرى است تازه كه در زبان فارسى و نثر صوفيانه وجود نداشت. | |||
== گزارش محتوا == | |||
براى آشنايى اجمالى با محتواى كتاب و نوع نگارش نویسنده، توجه به نمونههاى زير مفيد است: | |||
# اهدنا الصراط المستقيم؛ گفتم: اى الله! هر جزو مرا به انعامى به شهر خوشى و راحت برسان و هزار دروازه خوشى بر هر جزو من بگشاى و راه راست آن باشد كه به شهر خوشى برساند و راه كژ آن باشد كه به راه خوشى نرساند. | |||
# أ يعدكم انكم اذا متم و كنتم ترابا و عظاما انكم مخرجون هيهات هيهات لما توعدون؛ خلق، دو صنفند؛ يكى مىگويد كه ترتيب مصالح خود را همه من مىكنم، چون من رفتم كه باشد كه كار مرا سرانجامیدهد و مرا مزهاى بخشد گرم... و آن صنف ديگر، مأيوس مانده باشد كه مرا بار ديگر كه مزه دهد. آن يكى، همه كار را به خود حواله مىكند و اين ديگر، خود، مدبرى نگويد كه هست. | |||
# يادم آمد كه و هو معكم اين ما كنتم؛ گفتم: بايد كه ببينم. جز سمع و بصر عقل و ادراك و اختيار و حيات و علم و قدرت خود نمىديدم و در اينها نظر كردم، تار و پود اينها را وقتى كم و وقتى بيش مىيافتم و وقتى ناقص و وقتى كامل مىيافتم و هماره متغير و منفسخ و منعزم مىيافتم. گفتم كه اين معانى از آن من نيست و در دست من نيست كه اگر از آن من بودى، پيوسته كامل داشتمى؛ اكنون از آن كسى ديگر آمد و آن الله باشد. | |||
# بدان كه دوستى، درخت مزه است و مزه، درخت زندگى است هر كه با كسى و يا چيزى دوستى قوىتر دارد، مزه بيش يابد و حيات بيش دارد و هر كه كم دارد، كم. | |||
# به خواب مىديدم كه مرغان سپيد، كلان كلان؛ از غاز كلانتر مىپريدند و تسبيح صريحا مىگفتند... تأويل كردم كه آن فرشتگانند كه بدان صورت خود را به من نمودند كه شكر و تسبيح مىبايد گفت به هر حال. | |||
# صلوات مىگفتم رسول را عليهالسلام، گفتم: چون رسول، غيبدان نيست، از سر دلم و از زبانم چه آگهى دارد؟ باز گفتم چو الله را تعلقى است به همه مصنوعات و همه مصنوعات به اللهمتعلقند، پس الله ثنا و صلوات تو را بر رسول عليهالسلام... برساند. | |||
# سكر الجمل فى كل سنة اربعون يوما فى الربيع، زمان قضاء شهوته بالناقة و فى السكر لا يأكل شيئا اربعين يوما. | |||
# اهدنا الصراط المستقيم؛ به معنى آن است كه مىگويد: درخواست كن از من كه مرا راه نماى به خود. من گفتم: مرا راه منماى به جاى ديگر؛ مرا با تو خوش است. | |||
==ويژگىها و جهات اهميت كتاب== | |||
# اهتمام مؤلف به قرآن و شرح اسرار آن، چنانكه كمتر فصلى است كه در آن يك يا چند آيه قرآن نيامده و در بيان و توضيح آن سخن نرفته باشد، البته روش تفسيرى او با ديگر مشايخ، متفاوت است. سعى بهاءولد، در آسان كردن مطلب است، نه مشكل كردن آن. | |||
# توجه به حل مشكلات دينى آن هم با روش تمثيل و حسن استدلال، بهطورى كه مباحث كلامى وى دلانگيز و موجب قوت ايمان است. | |||
# تمثل و استشهاد به احاديث نبوى. | |||
# تقرير مسائل اخلاقى بهگونهاى مؤثر و محرك بهسوى اخلاص و عمل صالح. | |||
# صراحت گفتار مؤلف، در ذكر مطالب خصوصى و اعتراف او به نقصان احوال خود و شهامت او در انتقاد از بزرگان عهد، از قبيل محمد خوارزمشاه و فخرالدين رازى و... | |||
توجه: جزء چهارم كتاب، با ساير اجزاى آن تفاوت بسيار دارد؛ از جمله: | |||
# در اين جزء، مطالب متنوع و گوناگون به چشم مىخورد و مانند ديگر اجزا، منحصر به مسائل عرفانى و صوفيانه و تفسير نيست و فى المثل مسائل مربوط به علم الحيوان و نباتشناسى و طب و زراعت و پيوند نباتات هم در آن آمده است. همچنين بحث از مطالب فقه كه قسمت عمدهاى از صفحات را فرامىگيرد و همه به زبان عربى و مشتمل بر اغلاط نيز هست، در اجزاى سهگانه نظير ندارد. | |||
# اشارات مؤلف به حوادث زندگى و بيان جزئيات از احوال مزاجى و خاندان و معاصرين گمنام خويش، از جهات امتياز اين جزو مىتواند بود. | |||
# قسمتهاى متعددى كه در اين جزء، به زبان عربى انشاء شده و روى هم رفته، نزديك بيست صفحه را فرا گرفته است. | |||
== وضعيت كتاب == | |||
كتاب، به اهتمام مرحوم استاد [[فروزانفر، بدیعالزمان|بديعالزمان فروزانفر]]، تصحيح، تحقيق، مقدمهنويسى و تعليقهنگارى شده است. وى، در آغاز هر دو جلد، مقدمهنگارى نموده و حواشى و تعليقات ارزندهاى را به آخر جلد دوم ملحق كرده و پاورقىها را به ذكر آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ اختصاص داده است. | |||
در آغاز هر جلد، فهرست كلى مندرجات و در پايان جلد اول، فهرستهای «موارد اختلاف نسخه چاپ شده با نسخه اياصوفيا»، «احاديث»، «كلمات بزرگان و امثال»، «اشعار عربى و فارسى»، «نوادر لغات و تعبيرات»، «نامهاى اشخاص و اقوام و طوايف» و «اماكن» و در پايان جلد دوم، فهرستهای «آيات»، «احاديث»، «امثال عربى»، «امثال فارسى»، «اشعار»، «لغات و اصطلاحات فقهى»، «لغات و اصطلاحات كلامى»، «لغات و اصطلاحات عرفانى»، «لغات و اصطلاحات طبى و نباتات»، «لغات و اصطلاحات نجومى»، «اعلام رجال و طوايف»، «بلدان و اماكن»، «كتب دينى» و «اسامى كتب» ذكر شده است. | |||
== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[معارف (بهاءالدین ولد)]] | |||
[[غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية]] | |||
[[شرح فصوص الحكم لابن عربي (بالیزاده حنفی)]] | |||
[[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]] | |||
[[مجموعة رسائل ابن عربی]] | |||
[[زبدة الحقایق]] | |||
[[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم]] | |||
[[مجموعه رسائل و مصنفات]] | |||
[[انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة]] | |||
[[مرموزات اسدی در مزمورات داودی]] | |||
[[المصباح في التصوف (جديد)]] | |||
[[ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين]] | |||
[[رساله حق الیقین]] | |||
[[زبدة الحقایق]] | |||
[[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]] | |||
[[مقالات شمس تبریزی]] | |||
[[مجموعه رسائل عوارف المعارف]] | |||
[[لوائح الحق و لوامع العشق]] | |||
[[زبدة الحقایق]] | |||
[[عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب]] | |||
[[شرح فصوص الحكم (ابن تركه)]] | |||
[[ترجمه و شرح مصباح الانس(ناییجی)]] | |||
[[المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم]] | |||
[[رسائل دهدار]] | |||
[[شرح فصوص الحكم (خوارزمی)]] | |||
[[منارات السائرين إلی حضرة الله جل جلاله و مقامات الطائرين]] | |||
[[جامع الأسرار و منبع الأنوار]] | |||
[[المصباح في التصوف (جديد)]] | |||
[[آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)]] | |||
[[مجموعه رسائل عوارف المعارف]] | |||
[[شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني)]] | |||
[[لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)]] | |||
[[مرصاد العباد]] | |||
[[شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسنزاده آملی)]] | |||
[[مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی]] | |||
[[شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)]] | |||
[[المصباح في التصوف (جديد)]] | |||
[[شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسنزاده آملی)]] | |||
در | [[ممد الهمم در شرح فصوص الحكم]] | ||
[[فصوص الحكم (تعليقات ابوالعلاء عفيفي)]] | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
[[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | [[رده:اسلام، عرفان، غیره]] | ||
[[رده:تصوف و عرفان]] | [[رده:تصوف و عرفان]] | ||
[[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] | [[رده:آثار کلی تصوف و عرفان]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱۴ سپتامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۱:۴۳
معارف؛ مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاءولد | |
---|---|
پدیدآوران | بهاءالدین ولد، محمد بن حسین (نویسنده) فروزانفر، بدیعالزمان (محقق) |
عنوانهای دیگر | مجموعه مواعظ و سخنان سلطان العلما بهاءالدین محمد بن حسین خطیبی بلخی مشهور به بهاء ولد |
ناشر | طهوری |
مکان نشر | تهران - ایران |
سال نشر | 1382 ش |
چاپ | 3 |
شابک | 964-6414-32-X |
موضوع | عرفان - متون قدیمی تا قرن 14 نثر فارسی - قرن 7ق. |
زبان | فارسی |
تعداد جلد | 4 |
کد کنگره | BP 283 /ب9م6 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
معارف، مجموعهاى از مواعظ و سخنان سلطان العلماء، بهاءالدين، محمد بن حسين خطیبى بلخى، مشهور به بهاءولد، به زبان فارسى است. بهطورى كه از مطالعه كتاب معلوم مىشود، غالب مطالب آن، تقرير افكار و انديشههاى مؤلف است كه از مطالعه و تفكر در آيات قرآنى و احاديث نبوى و يا تأمل در ملك و ملكوت بدانها رسيده است.
اين كتاب، در مدتى دراز و زمانى طولانى، بيان و تقرير شده و شايد از همان وقت كه بهاءولد مجلس معرفت و تذكير منعقد ساخته، فصول مختلف معارف را به رشته تحرير درآورده باشد. از روى قرائن پيداست كه قسمت اكثر از فصول اين كتاب، خلاصه و محصول سخنان اوست كه در مجالس وعظ و در جواب سؤالات مريدان خود بيان نموده و ناچار مدتى دراز، طول كشيده تا اين همه مجلس تقرير و تدوين شده است.
ساختار
كتاب، مشتمل بر چهار جزء است كه سه جزء آن، در جلد اول و جزء چهارم، در جلد دوم گنجانده شده است. جلد اول، فاقد فصلبندى است، ولى جلد دوم داراى 268 فصل است.
قدرت و مهارت مؤلف در اداى مقصود، از اين جهت است كه وى نكتههاى باريك دشوارياب را بهطورى جذاب و دلپذير بيان مىكند و همچنين رموز و اسرار قرآن و حديث و دقايق عرفان را چنان در تعبيرات شاعرانه و الفاظ نغز آورده است كه خواننده گذشته از ادراك مطلب، به وضوح هر چه تمامتر، سرمست شيوايى سخن و فصاحت گفتار او مىگردد.
بهاءولد، در تقرير مطلب، بيشتر به تعبيرات مجازى و تشبيهات و استعارات متوسل مىشود كه از جهت زيبايى و سلاست نظير آن را كمتر مىتوان يافت. وى، در تقرير مسائل عرفانى به جاى بحث در ابواب معاملات و احوال و مقامات و شرح اصطلاحات صوفيه چنانكه معمول اين طايفه است، تصورات و يافتههاى خود را به رشتهى تحرير درمىآورد و اين امرى است تازه كه در زبان فارسى و نثر صوفيانه وجود نداشت.
گزارش محتوا
براى آشنايى اجمالى با محتواى كتاب و نوع نگارش نویسنده، توجه به نمونههاى زير مفيد است:
- اهدنا الصراط المستقيم؛ گفتم: اى الله! هر جزو مرا به انعامى به شهر خوشى و راحت برسان و هزار دروازه خوشى بر هر جزو من بگشاى و راه راست آن باشد كه به شهر خوشى برساند و راه كژ آن باشد كه به راه خوشى نرساند.
- أ يعدكم انكم اذا متم و كنتم ترابا و عظاما انكم مخرجون هيهات هيهات لما توعدون؛ خلق، دو صنفند؛ يكى مىگويد كه ترتيب مصالح خود را همه من مىكنم، چون من رفتم كه باشد كه كار مرا سرانجامیدهد و مرا مزهاى بخشد گرم... و آن صنف ديگر، مأيوس مانده باشد كه مرا بار ديگر كه مزه دهد. آن يكى، همه كار را به خود حواله مىكند و اين ديگر، خود، مدبرى نگويد كه هست.
- يادم آمد كه و هو معكم اين ما كنتم؛ گفتم: بايد كه ببينم. جز سمع و بصر عقل و ادراك و اختيار و حيات و علم و قدرت خود نمىديدم و در اينها نظر كردم، تار و پود اينها را وقتى كم و وقتى بيش مىيافتم و وقتى ناقص و وقتى كامل مىيافتم و هماره متغير و منفسخ و منعزم مىيافتم. گفتم كه اين معانى از آن من نيست و در دست من نيست كه اگر از آن من بودى، پيوسته كامل داشتمى؛ اكنون از آن كسى ديگر آمد و آن الله باشد.
- بدان كه دوستى، درخت مزه است و مزه، درخت زندگى است هر كه با كسى و يا چيزى دوستى قوىتر دارد، مزه بيش يابد و حيات بيش دارد و هر كه كم دارد، كم.
- به خواب مىديدم كه مرغان سپيد، كلان كلان؛ از غاز كلانتر مىپريدند و تسبيح صريحا مىگفتند... تأويل كردم كه آن فرشتگانند كه بدان صورت خود را به من نمودند كه شكر و تسبيح مىبايد گفت به هر حال.
- صلوات مىگفتم رسول را عليهالسلام، گفتم: چون رسول، غيبدان نيست، از سر دلم و از زبانم چه آگهى دارد؟ باز گفتم چو الله را تعلقى است به همه مصنوعات و همه مصنوعات به اللهمتعلقند، پس الله ثنا و صلوات تو را بر رسول عليهالسلام... برساند.
- سكر الجمل فى كل سنة اربعون يوما فى الربيع، زمان قضاء شهوته بالناقة و فى السكر لا يأكل شيئا اربعين يوما.
- اهدنا الصراط المستقيم؛ به معنى آن است كه مىگويد: درخواست كن از من كه مرا راه نماى به خود. من گفتم: مرا راه منماى به جاى ديگر؛ مرا با تو خوش است.
ويژگىها و جهات اهميت كتاب
- اهتمام مؤلف به قرآن و شرح اسرار آن، چنانكه كمتر فصلى است كه در آن يك يا چند آيه قرآن نيامده و در بيان و توضيح آن سخن نرفته باشد، البته روش تفسيرى او با ديگر مشايخ، متفاوت است. سعى بهاءولد، در آسان كردن مطلب است، نه مشكل كردن آن.
- توجه به حل مشكلات دينى آن هم با روش تمثيل و حسن استدلال، بهطورى كه مباحث كلامى وى دلانگيز و موجب قوت ايمان است.
- تمثل و استشهاد به احاديث نبوى.
- تقرير مسائل اخلاقى بهگونهاى مؤثر و محرك بهسوى اخلاص و عمل صالح.
- صراحت گفتار مؤلف، در ذكر مطالب خصوصى و اعتراف او به نقصان احوال خود و شهامت او در انتقاد از بزرگان عهد، از قبيل محمد خوارزمشاه و فخرالدين رازى و...
توجه: جزء چهارم كتاب، با ساير اجزاى آن تفاوت بسيار دارد؛ از جمله:
- در اين جزء، مطالب متنوع و گوناگون به چشم مىخورد و مانند ديگر اجزا، منحصر به مسائل عرفانى و صوفيانه و تفسير نيست و فى المثل مسائل مربوط به علم الحيوان و نباتشناسى و طب و زراعت و پيوند نباتات هم در آن آمده است. همچنين بحث از مطالب فقه كه قسمت عمدهاى از صفحات را فرامىگيرد و همه به زبان عربى و مشتمل بر اغلاط نيز هست، در اجزاى سهگانه نظير ندارد.
- اشارات مؤلف به حوادث زندگى و بيان جزئيات از احوال مزاجى و خاندان و معاصرين گمنام خويش، از جهات امتياز اين جزو مىتواند بود.
- قسمتهاى متعددى كه در اين جزء، به زبان عربى انشاء شده و روى هم رفته، نزديك بيست صفحه را فرا گرفته است.
وضعيت كتاب
كتاب، به اهتمام مرحوم استاد بديعالزمان فروزانفر، تصحيح، تحقيق، مقدمهنويسى و تعليقهنگارى شده است. وى، در آغاز هر دو جلد، مقدمهنگارى نموده و حواشى و تعليقات ارزندهاى را به آخر جلد دوم ملحق كرده و پاورقىها را به ذكر آدرس آيات و موارد اختلاف نسخ اختصاص داده است.
در آغاز هر جلد، فهرست كلى مندرجات و در پايان جلد اول، فهرستهای «موارد اختلاف نسخه چاپ شده با نسخه اياصوفيا»، «احاديث»، «كلمات بزرگان و امثال»، «اشعار عربى و فارسى»، «نوادر لغات و تعبيرات»، «نامهاى اشخاص و اقوام و طوايف» و «اماكن» و در پايان جلد دوم، فهرستهای «آيات»، «احاديث»، «امثال عربى»، «امثال فارسى»، «اشعار»، «لغات و اصطلاحات فقهى»، «لغات و اصطلاحات كلامى»، «لغات و اصطلاحات عرفانى»، «لغات و اصطلاحات طبى و نباتات»، «لغات و اصطلاحات نجومى»، «اعلام رجال و طوايف»، «بلدان و اماكن»، «كتب دينى» و «اسامى كتب» ذكر شده است.
وابستهها
غيث المواهب العلية في شرح الحكم العطائية
شرح فصوص الحكم لابن عربي (بالیزاده حنفی)
آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)
المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم
انوار الحقيقة و اطوار الطريق و اسرار الشريعة
ترجمه و متن مرآة العارفين و مظهر الكاملين في ملتمس زبدة العابدين
مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی
عنقا مغرب في ختم الأولياء و شمس المغرب
ترجمه و شرح مصباح الانس(ناییجی)
المقدمات من كتاب نص النصوص في شرح فصوص الحكم
منارات السائرين إلی حضرة الله جل جلاله و مقامات الطائرين
آفاق معرفت (تبصرة المبتدي و تذكرة المنتهي)
شرح فصوص الحكم ابن عربي (قاساني)
لوامع و لوایح در شرح قصیده خمریه ابن فارض و در بیان معارف و معانی عرفانی (سه رساله در تصوف)
شرح فصوص الحكم داود القيصري (حسنزاده آملی)
مصنفات فارسی علاءالدوله سمنانی
شرح فصوص الحكم ابن عربی (پارسا)