كتاب في المنطق العبارة: تفاوت میان نسخه‌ها

(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات کتاب | تصویر =NUR71456J1.jpg | عنوان = كتاب في المنطق العبارة | عنوان‌های دیگر = | پدیدآورندگان | پدیدآوران = فارابی، محمد بن محمد (نويسنده) سالم، محمد سلیم (محقق) |زبان | زبان = عربی | کد کنگره = | موضوع = |ناشر | ناشر = مطبعة دار ا...» ایجاد کرد)
 
خط ۲۸: خط ۲۸:


==جایگاه «العبارة» در چیدمان علم منطق==
==جایگاه «العبارة» در چیدمان علم منطق==
فارابی اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتاب‌های ارسطو «هفت باب» می‌داند و به اعتبار اغراض گوناگونش «هشت باب» برمی‌شمرد. فارابی در جایی از کتاب «الألفاظ المستعملة فی المنطق» نخستین جزء منطق ارسطویی را، که در آن از معقولات مفرده بحث شده است، «مقولات» می‌داند و جزء دوم را، که در باره قضیه‌ها و عبارت‌ها است، «العبارة» می‌انگارد؛ جزءهای بعدی منطق نیز به ترتیب «قیاس»، «برهان»، «جدل»، «مواضع»، «مغالطات»، «خطابیات» و «شعریات» است. همین نویسنده در جایی دیگر در این باره که مرتبه کتاب «العباره»، پیش و یا پس از «مقولات» است، تشکیک می‌کند؛ یکبار می‌گوید: اگر بخواهیم در ترتیب این کُتب، حال متعلمانِ منطق را در نظر آوریم، باید گفت که برای متعلّم آموختن آنچه در کتاب العباره آمده، آسان‌تر از آن مطالبی است که در کتاب مقولات دیده می‌شود؛ او می‌تواند آنچه را در کتاب العباره است بیاموزد، اگر چه هیچ مطلبی را که در کتاب مقولات آمده است نشناسد. پس، از این جهت می‌توان گفت مرتبه کتاب العباره قبل از کتاب مقولات است. فارابی بار دیگر چنین می‌گوید: اما اگر بخواهیم در ترتیب این کتب، رابطۀ آن‌ها را با صناعت منطق در نظر بگیریم، باید گفت که «مقولات» مقدّم بر «العباره» است چون آنچه در کتاب مقولات دیده می‌شود، اولِ منطق است زیرا در حکم ماده و موضوع برای جمیع اجزای منطق است. پس از آنجا که در کتاب «مقولات» از مواد مطلقه، و در کتاب «العباره» از تألیف آن مواد، و در کتاب «قیاس» از تألیف قضایا بحث می‌شود، می‌باید کتاب «العباره» را پس از کتاب «مقولات» و پیش از کتاب «قیاس» جای داد.<ref>ر.ک: محمدعلیزاده، محمدرضا، ص56-46</ref>‏
فارابی اجزای منطق را به اعتبار اسامی کتاب‌های ارسطو «هفت باب» می‌داند و به اعتبار اغراض گوناگونش «هشت باب» برمی‌شمرد. فارابی در جایی از کتاب «الألفاظ المستعملة فی المنطق» نخستین جزء منطق ارسطویی را، که در آن از معقولات مفرده بحث شده است، «مقولات» می‌داند و جزء دوم را، که درباره قضیه‌ها و عبارت‌ها است، «العبارة» می‌انگارد؛ جزءهای بعدی منطق نیز به ترتیب «قیاس»، «برهان»، «جدل»، «مواضع»، «مغالطات»، «خطابیات» و «شعریات» است. همین نویسنده در جایی دیگر در این باره که مرتبه کتاب «العباره»، پیش و یا پس از «مقولات» است، تشکیک می‌کند؛ یکبار می‌گوید: اگر بخواهیم در ترتیب این کُتب، حال متعلمانِ منطق را در نظر آوریم، باید گفت که برای متعلّم آموختن آنچه در کتاب العباره آمده، آسان‌تر از آن مطالبی است که در کتاب مقولات دیده می‌شود؛ او می‌تواند آنچه را در کتاب العباره است بیاموزد، اگر چه هیچ مطلبی را که در کتاب مقولات آمده است نشناسد. پس، از این جهت می‌توان گفت مرتبه کتاب العباره قبل از کتاب مقولات است. فارابی بار دیگر چنین می‌گوید: اما اگر بخواهیم در ترتیب این کتب، رابطۀ آن‌ها را با صناعت منطق در نظر بگیریم، باید گفت که «مقولات» مقدّم بر «العباره» است چون آنچه در کتاب مقولات دیده می‌شود، اولِ منطق است زیرا در حکم ماده و موضوع برای جمیع اجزای منطق است. پس از آنجا که در کتاب «مقولات» از مواد مطلقه، و در کتاب «العباره» از تألیف آن مواد، و در کتاب «قیاس» از تألیف قضایا بحث می‌شود، می‌باید کتاب «العباره» را پس از کتاب «مقولات» و پیش از کتاب «قیاس» جای داد.<ref>ر.ک: محمدعلیزاده، محمدرضا، ص56-46</ref>‏


==محتوای کتاب==
==محتوای کتاب==
خط ۳۵: خط ۳۵:
فارابی در بخشی دیگر به مباحثی از «جوهر و عرض» در معنای اسماء و «ایجاب و سلب» در قضیه‌ها می‌پردازد و تا ارائه بحثی در نحوۀ بخش‌بندی قضایا به قضیه بسیطه، عدمیه و معدوله پیش می‌رود. او در ادامه، از «وضعِ» قضیه‌ با طرح ساختار دوگانۀ «اضلاع» و «أقطار» سخن می‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص39-28</ref>‏
فارابی در بخشی دیگر به مباحثی از «جوهر و عرض» در معنای اسماء و «ایجاب و سلب» در قضیه‌ها می‌پردازد و تا ارائه بحثی در نحوۀ بخش‌بندی قضایا به قضیه بسیطه، عدمیه و معدوله پیش می‌رود. او در ادامه، از «وضعِ» قضیه‌ با طرح ساختار دوگانۀ «اضلاع» و «أقطار» سخن می‌گوید<ref>ر.ک: همان، ص39-28</ref>‏


فارابی در پایان این بخش، نکته‌های دقیقی را در استعمال اسماء غیر محصّله بر معناهایی که فراگیرتر از آنچه که پیشتر گفته است می‌آورد و گوشزد می‌کند که آنچه گفتیم، به حسب «معنای اعم» بود که خود، اصلی در میان دانش‌ها است و از غنای بالایی برخوردار است و هیچ نشاید که از آن غفلت شود زیرا زیان بزرگی به همراه خواهد داشت.<ref>ر.ک: همان، ص41-39</ref>‏او سپس مبحثی را در باره الفاظی که به عنوان «جهات» در قضیه‌ها به کار می‌روند، آغاز می‌کند و آن را در سه جهت «ضروری، ممکن و مطلق» بررسی می‌نماید.<ref>ر.ک: همان، ص46-41</ref>‏پایان‌بخش این رساله، مبحثی در باره وضعیت «متناقضات» در این جهات سه‌گانه است.<ref>ر.ک: همان، ص56-46</ref>‏
فارابی در پایان این بخش، نکته‌های دقیقی را در استعمال اسماء غیر محصّله بر معناهایی که فراگیرتر از آنچه که پیشتر گفته است می‌آورد و گوشزد می‌کند که آنچه گفتیم، به حسب «معنای اعم» بود که خود، اصلی در میان دانش‌ها است و از غنای بالایی برخوردار است و هیچ نشاید که از آن غفلت شود زیرا زیان بزرگی به همراه خواهد داشت.<ref>ر.ک: همان، ص41-39</ref>‏او سپس مبحثی را درباره الفاظی که به عنوان «جهات» در قضیه‌ها به کار می‌روند، آغاز می‌کند و آن را در سه جهت «ضروری، ممکن و مطلق» بررسی می‌نماید.<ref>ر.ک: همان، ص46-41</ref>‏پایان‌بخش این رساله، مبحثی درباره وضعیت «متناقضات» در این جهات سه‌گانه است.<ref>ر.ک: همان، ص56-46</ref>‏


==سیر تاریخی کتاب العبارة==
==سیر تاریخی کتاب العبارة==