۱۴۴٬۷۴۵
ویرایش
(←پانویس) |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'جزایری، سید نعمتالله' به 'جزایری، نعمتالله بن عبدالله') |
||
| (۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۵: | خط ۵: | ||
| پدیدآورندگان | | پدیدآورندگان | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[جزایری، | [[جزایری، نعمتالله بن عبدالله]] (نويسنده) | ||
|زبان | |زبان | ||
| زبان = عربی | | زبان = عربی | ||
| کد کنگره = | | کد کنگره =/ز9 4585 PJA | ||
| موضوع =ادبیات عربی - لطیفه، هجو و طنز - ادبیات عربی - مجموعهها - داستانهای طنز آمیز عربی - مجموعهها - لطیفههای عربی - مجموعهها | | موضوع =ادبیات عربی - لطیفه، هجو و طنز - ادبیات عربی - مجموعهها - داستانهای طنز آمیز عربی - مجموعهها - لطیفههای عربی - مجموعهها | ||
|ناشر | |ناشر | ||
| خط ۲۴: | خط ۲۴: | ||
| پیش از = | | پیش از = | ||
}} | }} | ||
{{کاربردهای دیگر|کشکول ( | {{کاربردهای دیگر|ربيع (ابهامزدایی)}} | ||
'''زهر الربیع''' نوشته [[جزایری، | {{کاربردهای دیگر|کشکول (ابهامزدایی)}} | ||
'''زهر الربیع''' نوشته [[جزایری، نعمتالله بن عبدالله|سید نعمتالله جزایری]] (1050-1112ق) کشکولی مشتمل بر لطایف، اشعار و حکمتهای پند آموز که به زبان عربی به رشته تحریر درآمده است. | |||
نویسنده در مقدمه کتاب با اشاره به روایتی که دلالت بر این دارد که به هنگام اقبال | نویسنده در مقدمه کتاب با اشاره به روایتی که دلالت بر این دارد که به هنگام اقبال قلوب، نوافل را انجام بدهید و به هنگام ادبار قلوب، نوافل را رها کنید. همچنین با توجه به شیوه صحابی رسولالله(ص) عبدالله بن عباس که پس از تدریس و روایت احادیث به نقل اشعار و ظرایف و حکم میپرداخت، تصمیم به نگارش این کتاب میگیرد که به هنگام ملال، سبب انبساط خاطر شود. این کتاب همانند [[ربيع الأبرار و نصوص الأخبار|ربیع الأبرار]] [[زمخشری، محمود بن عمر|زمخشری]] و [[الكشكول (شیخ بهایي)|کشکول]] [[شیخ بهایی، محمد بن حسین|شیخ بهایی]] مشتمل بر سخنان لطیف و اشعار و حکم و اخبار و آثار عجیب است. البته به گفته نویسنده، بخش عمدهای از این مطالب در مجلد دوم انوار النعمانیه و اندکی از آن را نیز در دو کتاب دیگرش مقامات النجاة و مسکن الشجون آورده است.<ref>ر.ک: مقدمه، ص6-5</ref> | ||
کتاب با ذکر مطایبات و شوخیهای انبیاء آغاز شده است. انبیاء در عین وقار، با مردم اختلاط و مزاح میکردهاند: «بدان که انبیاء و ائمه(ع) و علمای دینی پس از ایشان، اگرچه از وقار نبوت و وزانت امامت برخوردار بودهاند، ولی با مردم نیز اختلاط و شوخی میکردهاند. پیامبر(ص) نیز با اصحاب فراوان مزاح میکردند. نقل شده که پیرزنی از انصار نزد | کتاب با ذکر مطایبات و شوخیهای انبیاء آغاز شده است. انبیاء در عین وقار، با مردم اختلاط و مزاح میکردهاند: «بدان که انبیاء و ائمه(ع) و علمای دینی پس از ایشان، اگرچه از وقار نبوت و وزانت امامت برخوردار بودهاند، ولی با مردم نیز اختلاط و شوخی میکردهاند. پیامبر(ص) نیز با اصحاب فراوان مزاح میکردند. نقل شده که پیرزنی از انصار نزد آن حضرت آمد و پرسید: ای رسول خدا از خداوند برای من طلب مغفرت کن. آن حضرت فرمود: آیا نمیدانی که پیرزنها داخل بهشت نمیشوند. پس پیرزن فریادی کشید. آن حضرت تبسمی نمود و به او گفت: آیا کلام خداوند را نخواندهای: {{متن قرآن|[[quran:56/35|إِنَّآ أَنشَأۡنَٰهُنَّ إِنشَآءٗ * | ||
فَجَعَلۡنَٰهُنَّ أَبۡكَارًا]]|سوره=واقعه|آیه=36-37}}.<ref>ر.ک: متن کتاب، ص8-7</ref> | |||
حکایات پند آموز در | حکایات پند آموز در کتاب، فراوان نقل شده است: از سقراط حکیم در سبب کمگویی او پرسیدند. پاسخ داد زیرا خداوند برای انسان یک زبان و دو گوش آفرید: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
| خط ۳۷: | خط ۳۹: | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||
نویسنده، اکثر لطایف و حکایات کتاب را به شیوه | نویسنده، اکثر لطایف و حکایات کتاب را به شیوه رایج، بدون ذکر منبع و قائل نقل کرده است؛ اما گاه نیز از استادش [[فیض کاشانی، محمد بن شاهمرتضی|مولی محسن فیض کاشانی]] نویسنده الوافی یاد میکند و یا لطیفهای از سرگذشت خود به میان میآورد.<ref>ر.ک: همان، ص259-258</ref> | ||
==پانویس == | ==پانویس == | ||