۱۴۴٬۷۴۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ش ها' به 'شها') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) (←آثار) |
||
| (۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
| خط ۴۰: | خط ۴۰: | ||
| وبگاه = | | وبگاه = | ||
| امضا = | | امضا = | ||
| کد مؤلف = AUTHORCODE70305AUTHORCODE | | کد مؤلف =AUTHORCODE70305AUTHORCODE | ||
}} | }} | ||
| خط ۵۴: | خط ۵۴: | ||
از سوی خاورشناسان 4 نظر در اینباره ابراز شده است: 1. اثاری کهن به زبان نبطی وجود داشته و ابن وحشیه مترجم آنهاست؛ 2. هیچیک از این آثار اصالت ندارند و ابن وحشیه آنها را جعل کرده و به نیاکان نبطی خود نسبت داده است؛ 3. جاعل این نوشتهها، ابن زیات است و وی آنها را به ابن وحشیه نسبت داده است؛ 4. ابن زیات نه تنها جاعل این آثار، بلکه جاعل شخصیت ابن وحشیه نیز بوده و اصولاً شخصی به نام ابن وحشیه وجود نداشته است. | از سوی خاورشناسان 4 نظر در اینباره ابراز شده است: 1. اثاری کهن به زبان نبطی وجود داشته و ابن وحشیه مترجم آنهاست؛ 2. هیچیک از این آثار اصالت ندارند و ابن وحشیه آنها را جعل کرده و به نیاکان نبطی خود نسبت داده است؛ 3. جاعل این نوشتهها، ابن زیات است و وی آنها را به ابن وحشیه نسبت داده است؛ 4. ابن زیات نه تنها جاعل این آثار، بلکه جاعل شخصیت ابن وحشیه نیز بوده و اصولاً شخصی به نام ابن وحشیه وجود نداشته است. | ||
از معاصران ابن وحشیه، ظاهراً تنها ابن ندیم از او یاد کرده است. وی همچنین به گفت و گوها و مکاتبات ابن وحشیه با کیمیاگر مصری، عثمان بن سوید اخمیمی و نیز به کتابی با عنوان مفاوضات ابن وحشیه مع ابی جعفر الاموی و سلامه بن سلیمان الاخمیمی فی الصنعة و السحر تصریح میکند، اما هیچیک از این 3 تن شناخته نشدهاند و در حالی که آثار متعددی به عثمان بن سوید نسبت داده میشود، هیچیک از آنها به دست نیامده است. از محمد زکریای رازی که در همان عصر، مدتی نیز در بغداد زیسته، اشارهای به ایب وحشیه دیده نشده است، در حالی که برخلاف دعوی سامی خلف حمارنه، ابن وحشیه در یکی از آثار خود به نام کنرالحکمه از رازی یاد کرده است. از نویسندگان متأخرتر که به ابن وحشیه اشاره کردهاند، اینان را میتوان ذکر کرد: ابوالقاسم مجریطی، [[ابن میمون، موسی بن میمون|ابن میمون]] که با دشمنی شدید از او سخن گفته است، ابن بیطار، اکفاتی، ابن عوام، قلقشندی، دمیری، نُویری، انصاری دمشقی، [[ابن خلدون، | از معاصران ابن وحشیه، ظاهراً تنها ابن ندیم از او یاد کرده است. وی همچنین به گفت و گوها و مکاتبات ابن وحشیه با کیمیاگر مصری، عثمان بن سوید اخمیمی و نیز به کتابی با عنوان مفاوضات ابن وحشیه مع ابی جعفر الاموی و سلامه بن سلیمان الاخمیمی فی الصنعة و السحر تصریح میکند، اما هیچیک از این 3 تن شناخته نشدهاند و در حالی که آثار متعددی به عثمان بن سوید نسبت داده میشود، هیچیک از آنها به دست نیامده است. از محمد زکریای رازی که در همان عصر، مدتی نیز در بغداد زیسته، اشارهای به ایب وحشیه دیده نشده است، در حالی که برخلاف دعوی سامی خلف حمارنه، ابن وحشیه در یکی از آثار خود به نام کنرالحکمه از رازی یاد کرده است. از نویسندگان متأخرتر که به ابن وحشیه اشاره کردهاند، اینان را میتوان ذکر کرد: ابوالقاسم مجریطی، [[ابن میمون، موسی بن میمون|ابن میمون]] که با دشمنی شدید از او سخن گفته است، ابن بیطار، اکفاتی، ابن عوام، قلقشندی، دمیری، نُویری، انصاری دمشقی، [[ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد|ابن خلدون]]. | ||
== فعالیتها == | == فعالیتها == | ||
| خط ۸۴: | خط ۸۴: | ||
# کتاب بالینوس الحکیم. نسخهای از آن در کتابخانه پترزبورگ موجود است. | # کتاب بالینوس الحکیم. نسخهای از آن در کتابخانه پترزبورگ موجود است. | ||
# کتاب تنکلوشا البابلی فی صور درج الفلک و ما تدل علیه من احوال المولودین. در مقدمه این کتاب تصریح شده که مؤلف آن تنکلوشا است که بنابر اعتقاد خولسون، در سده نخست میلادی یا پیشتر از آن میزیسته است و در متن نیز تنکلوشا خود را یگانه مصنف کتاب میخواند. در عین حال، 2 موضع از متن اشاره بر این دارد که این اثر مدت درازی پیش از عصر تنکلوشا تألیف شده است. | # کتاب تنکلوشا البابلی فی صور درج الفلک و ما تدل علیه من احوال المولودین. در مقدمه این کتاب تصریح شده که مؤلف آن تنکلوشا است که بنابر اعتقاد خولسون، در سده نخست میلادی یا پیشتر از آن میزیسته است و در متن نیز تنکلوشا خود را یگانه مصنف کتاب میخواند. در عین حال، 2 موضع از متن اشاره بر این دارد که این اثر مدت درازی پیش از عصر تنکلوشا تألیف شده است. | ||
خولسون کوشیده است، با فرض اینکه ابن وحشیه کلمهای مانند «دانش» را «کتاب» ترجمه کرده است، این تناقض را حل کند. اما در واقع، ابن وحشیه میباید با اثری که دعوی ترجمه آن را دارد، آنقدر آشنا بوده باشد که به چنین خطایی دچار نشود. بدین ترتیب یا خود ابن وحشیه به قصد تأمین اعتبار بیشتری برای این کتاب شخصیتهای کهنتری را نیز به عنوان مؤلفان آن معرفی کرده، یا آنکه ابن زیات این بخشها را به آن افزوده است. از سوی دیگر، ابن ندیم از دو تن به نامهای تینکلوس و طینقروس یاد میکند که از سوی ضحاک به ترتیب بر خانههای مشتری و مریخ موکل شده بودند. به سخن وی، تینکلوس مؤلف کتاب الوجوه و الحدود و طینقروس مصنف کتاب الموالید علی الوجوه و الحدود است. قفطی نیز با تأکید بر اصل بابلی این دو تن، همین سخنان را تکرار کرده است. خولسون با تصدیق آنچه ابن ندیم و قفطی نقل کردهاند، تنکلوشا را از دانشمندان قدیم بابل و متعلق به زمانی میشمرد که طی آن، بابل در شکوفایی بود و یونانیان بتپرست بودند. اما در حاشیه نسخهای از ترجمه فارسی کتاب تنکلوشا، گفته میشود: «در تاریخ طبری ]چنین[ نبشتهاند که این کتاب، 80 سال پیشتر از هجرت نبوی نوشته شده» و از آنجا که این تاریخ، مربوط به دوران انوشیروان است و به فرمان وی، کتابهای بسیاری از یونانی و زبانهای دیگر به پهلوی ترجمه میشد، میتوان پذیرفت که اصل یونانی کتاب درحدود 542م به پهلوی ترجمه شده و این ترجمه بعدها به عنوان اصل تلقی گردیده است. | #:خولسون کوشیده است، با فرض اینکه ابن وحشیه کلمهای مانند «دانش» را «کتاب» ترجمه کرده است، این تناقض را حل کند. اما در واقع، ابن وحشیه میباید با اثری که دعوی ترجمه آن را دارد، آنقدر آشنا بوده باشد که به چنین خطایی دچار نشود. بدین ترتیب یا خود ابن وحشیه به قصد تأمین اعتبار بیشتری برای این کتاب شخصیتهای کهنتری را نیز به عنوان مؤلفان آن معرفی کرده، یا آنکه ابن زیات این بخشها را به آن افزوده است. از سوی دیگر، ابن ندیم از دو تن به نامهای تینکلوس و طینقروس یاد میکند که از سوی ضحاک به ترتیب بر خانههای مشتری و مریخ موکل شده بودند. به سخن وی، تینکلوس مؤلف کتاب الوجوه و الحدود و طینقروس مصنف کتاب الموالید علی الوجوه و الحدود است. قفطی نیز با تأکید بر اصل بابلی این دو تن، همین سخنان را تکرار کرده است. خولسون با تصدیق آنچه ابن ندیم و قفطی نقل کردهاند، تنکلوشا را از دانشمندان قدیم بابل و متعلق به زمانی میشمرد که طی آن، بابل در شکوفایی بود و یونانیان بتپرست بودند. اما در حاشیه نسخهای از ترجمه فارسی کتاب تنکلوشا، گفته میشود: «در تاریخ طبری ]چنین[ نبشتهاند که این کتاب، 80 سال پیشتر از هجرت نبوی نوشته شده» و از آنجا که این تاریخ، مربوط به دوران انوشیروان است و به فرمان وی، کتابهای بسیاری از یونانی و زبانهای دیگر به پهلوی ترجمه میشد، میتوان پذیرفت که اصل یونانی کتاب درحدود 542م به پهلوی ترجمه شده و این ترجمه بعدها به عنوان اصل تلقی گردیده است. | ||
بر پایه نظر برخی از پژوهشگران، تنکلوش یا تنکلوشا، تصحیف تئوکروس یونانی است که در سده نخست میلادی، کتابی در صور نجومی تألیف کرده بوده و همین کتاب است که در عصر انوشیروان به پهلوی و در سده2ق به عربی ترجمه شده و در نتیجه دشواریهای خط پهلوی که وقوع انواع تصحیفها را ممکن میسازد، نام تئوکروس به تنکلوش تبدیل شده است، اما آنچه توسط ابن وحشیه به نام کتاب تنکلوشا معروف شده، به کلی مجعول است و ربطی به کتاب تئوکروس ندارد. این کتاب اخیر، از میان رفته و تنها بخشهایی از آن در کتاب المدخل الکبیر ابومعشر بلخی (فصل اول، مقاله ششم) باقی مانده است. نسخهای از این کتاب در لیدن (شم 1047) موجود است. | #:بر پایه نظر برخی از پژوهشگران، تنکلوش یا تنکلوشا، تصحیف تئوکروس یونانی است که در سده نخست میلادی، کتابی در صور نجومی تألیف کرده بوده و همین کتاب است که در عصر انوشیروان به پهلوی و در سده2ق به عربی ترجمه شده و در نتیجه دشواریهای خط پهلوی که وقوع انواع تصحیفها را ممکن میسازد، نام تئوکروس به تنکلوش تبدیل شده است، اما آنچه توسط ابن وحشیه به نام کتاب تنکلوشا معروف شده، به کلی مجعول است و ربطی به کتاب تئوکروس ندارد. این کتاب اخیر، از میان رفته و تنها بخشهایی از آن در کتاب المدخل الکبیر ابومعشر بلخی (فصل اول، مقاله ششم) باقی مانده است. نسخهای از این کتاب در لیدن (شم 1047) موجود است. | ||
# کتاب طبقانا، در نجوم و سحر که ظاهراً مجعول است و گفته میشود که توسط ابن وحشیه از نبطی به عربی ترجمه شده است. اصل نام طبقانا شناخته نیست. از توضیحات ابومسلمه مجریطی که در غایة الحکیم، از این کتاب استفاده کرده است، چنین بر میآید که موضوع آن تأثیر صور نجومی بر رویدادهای زمینی است. | # کتاب طبقانا، در نجوم و سحر که ظاهراً مجعول است و گفته میشود که توسط ابن وحشیه از نبطی به عربی ترجمه شده است. اصل نام طبقانا شناخته نیست. از توضیحات ابومسلمه مجریطی که در غایة الحکیم، از این کتاب استفاده کرده است، چنین بر میآید که موضوع آن تأثیر صور نجومی بر رویدادهای زمینی است. | ||
# کشف الرموز و اشارات الحکماء الی الحجر الاعظم، نسخهای از آن در کتابخانه یوسف آغا موجود است. | # کشف الرموز و اشارات الحکماء الی الحجر الاعظم، نسخهای از آن در کتابخانه یوسف آغا موجود است. | ||
| خط ۹۲: | خط ۹۲: | ||
# الواضح فی ترتیب العمل الواضح. نسخهای از آن در آنکارا موجود است. | # الواضح فی ترتیب العمل الواضح. نسخهای از آن در آنکارا موجود است. | ||
# الهیاکل و التماثیل. این کتاب در 1312ق در بمبئی به چاپ رسیده است. | # الهیاکل و التماثیل. این کتاب در 1312ق در بمبئی به چاپ رسیده است. | ||
از مجموع بررسیهای آثار ابن وحشیه چنین بر میآید که سخن خولسون درباره قدمت این آثار نادرست است، اما دلیلهایی نیز که گوتشمید و نولدکه بر جعل آنها در سده3ق/9م آوردهاند، محکم نیست. در حقیقت پذیرفتن سخن خاورشناسانی که از دعوی جعل این اثار توسط ابن وحشیه، تا انکار وجود وی پیش میروند، بسیار دشوار است. به نظر میرسد جای این فرض به کلی تهی نباشد که ابن وحشیه کتابی از نیاکان خویش به دست آورده که نبطیان روزگار او قدمتی هزاران ساله برای آن میشناختهاند. اینگونه دعاوی بلند پروازانه از سوی اقدام مغلوب، بهویژه زمانی که به شدت مورد تحقیر نیز قرار گرفته باشند، واکنشی طبیعی است | #:از مجموع بررسیهای آثار ابن وحشیه چنین بر میآید که سخن خولسون درباره قدمت این آثار نادرست است، اما دلیلهایی نیز که گوتشمید و نولدکه بر جعل آنها در سده3ق/9م آوردهاند، محکم نیست. در حقیقت پذیرفتن سخن خاورشناسانی که از دعوی جعل این اثار توسط ابن وحشیه، تا انکار وجود وی پیش میروند، بسیار دشوار است. به نظر میرسد جای این فرض به کلی تهی نباشد که ابن وحشیه کتابی از نیاکان خویش به دست آورده که نبطیان روزگار او قدمتی هزاران ساله برای آن میشناختهاند. اینگونه دعاوی بلند پروازانه از سوی اقدام مغلوب، بهویژه زمانی که به شدت مورد تحقیر نیز قرار گرفته باشند، واکنشی طبیعی است<ref>مولوی، محمد علی، ج5، ص 67- 76</ref>. | ||
<ref>مولوی، محمد علی، ج5، ص 67- 76</ref>. | |||
==پانویس== | ==پانویس== | ||