۱۰۷٬۱۴۵
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '. ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' .' به '.') |
||
خط ۲۹: | خط ۲۹: | ||
ادبیاتی که در دوره تیموری در تصوف به رشته تحریر درآمد، روایتگر نوعی عرفان شگفتانگیزی است که از تاریخی بسیار دور در ایران رواج داشته است. این عرفان به سبب تلاشهایی که در جهت پنهان ساختن آن در قالب آثار مذهبی انجام میگرفت، بخوبی درک نشده است. شاید بتوان آثار [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال اردستانی]] را جلوهای از این نوع ادبیات دانست که با تحرک در تشیع غالیون و توجه به آداب و رسوم قلندری و تکیه بر اخبار و احادیث توانسته است آثار گوناگونی را به وجود آورد.<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>با توجه به نسبت [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] به سلسله سهروردیه و از سویی به [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]] و از طرفی اشاره به شیوه [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و توجه به [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، هوای قلندری در آثارش رنگ و بوی خاص دارد و حرکت در جریان غالیون شیعه، سبک اشعارش را از ذوق و شوق و عشق و جوشش محمدی رنگین کرده است.<ref>ر.ک: همان، صفحات يازدهم و دوازدهم</ref> | ادبیاتی که در دوره تیموری در تصوف به رشته تحریر درآمد، روایتگر نوعی عرفان شگفتانگیزی است که از تاریخی بسیار دور در ایران رواج داشته است. این عرفان به سبب تلاشهایی که در جهت پنهان ساختن آن در قالب آثار مذهبی انجام میگرفت، بخوبی درک نشده است. شاید بتوان آثار [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال اردستانی]] را جلوهای از این نوع ادبیات دانست که با تحرک در تشیع غالیون و توجه به آداب و رسوم قلندری و تکیه بر اخبار و احادیث توانسته است آثار گوناگونی را به وجود آورد.<ref>ر.ک: همان، صفحه هشت</ref>با توجه به نسبت [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیرجمال]] به سلسله سهروردیه و از سویی به [[عراقی، ابراهیم بن بزرگمهر|فخرالدین عراقی]] و از طرفی اشاره به شیوه [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] و توجه به [[حلاج، حسین بن منصور|حلاج]]، هوای قلندری در آثارش رنگ و بوی خاص دارد و حرکت در جریان غالیون شیعه، سبک اشعارش را از ذوق و شوق و عشق و جوشش محمدی رنگین کرده است.<ref>ر.ک: همان، صفحات يازدهم و دوازدهم</ref> | ||
[[زرینکوب، عبدالحسین|زرینکوب]] در باره سبک [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیر جمال]] میگوید: بعد از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] سراینده دیگری در شعر تعلیمی صوفیانه که با رسایل متعدد عارفانه شهرت و قبولی یافته است، پیرجمال اردستانی است. بعضی از مؤلفان خاطرنشان کردهاند که از جهت کثرت آثار در بین اهل حال، جز عطار هیچکس به پای او نمیرسد. اینکه سلسلهای به نام خود او منسوب است، نشان میدهد که آنچه در باب حالات و مقامات صوفیه میگوید، از تجارب شخصی خالی نیست.. ..آنچه در آثار وی در آن ایام تا حدی تازگی دارد، غیر از تمایلات شیعی، این است که در آنها غالباً نظم و نثر را به هم درآمیخته است. آنچه در مثنویهای او دیده میشود، جز تعلیم محتاطانهای از تصوف اهل صحو نیست. در مثنویهای پیرجمال گاه ذوق و شوق و درد [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] جلوه دارد اما نه آن لطف و طراوت که در کلام [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] است.. ..در طرز ذکری که از [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] در آثارش دیده میشود، تشیع را گاه رنگی از عقاید غلات میدهد.<ref>ر.ک: همان، صفحه بيستويك</ref> | [[زرینکوب، عبدالحسین|زرینکوب]] در باره سبک [[جمالی اردستانی، جمالالدین محمد|پیر جمال]] میگوید: بعد از [[مولوی، جلالالدین محمد|مولانا]] سراینده دیگری در شعر تعلیمی صوفیانه که با رسایل متعدد عارفانه شهرت و قبولی یافته است، پیرجمال اردستانی است. بعضی از مؤلفان خاطرنشان کردهاند که از جهت کثرت آثار در بین اهل حال، جز عطار هیچکس به پای او نمیرسد. اینکه سلسلهای به نام خود او منسوب است، نشان میدهد که آنچه در باب حالات و مقامات صوفیه میگوید، از تجارب شخصی خالی نیست....آنچه در آثار وی در آن ایام تا حدی تازگی دارد، غیر از تمایلات شیعی، این است که در آنها غالباً نظم و نثر را به هم درآمیخته است. آنچه در مثنویهای او دیده میشود، جز تعلیم محتاطانهای از تصوف اهل صحو نیست. در مثنویهای پیرجمال گاه ذوق و شوق و درد [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] جلوه دارد اما نه آن لطف و طراوت که در کلام [[عطار، محمد بن ابراهیم|عطار]] است....در طرز ذکری که از [[امام علی علیهالسلام|علی(ع)]] در آثارش دیده میشود، تشیع را گاه رنگی از عقاید غلات میدهد.<ref>ر.ک: همان، صفحه بيستويك</ref> | ||
پیرجمال با توجه به دلبستگی به آثار مولانا خاصه مثنوی، بیشتر منظومههایش از نظر وزن و سبک به مثنوی معنوی اقتدا شده است، اما به عطار هم توجه خاص داشته است و گوید: | پیرجمال با توجه به دلبستگی به آثار مولانا خاصه مثنوی، بیشتر منظومههایش از نظر وزن و سبک به مثنوی معنوی اقتدا شده است، اما به عطار هم توجه خاص داشته است و گوید: | ||
خط ۷۷: | خط ۷۷: | ||
{{شعر}} | {{شعر}} | ||
{{ب|''ای ماه هفتم آسمان تو از کجا ما از کجا''|2=''وی سرو باغ دلبران تو از کجا ما از کجا''}} | {{ب|''ای ماه هفتم آسمان تو از کجا ما از کجا''|2=''وی سرو باغ دلبران تو از کجا ما از کجا''}} | ||
{{ب|''گفتی که یارت میشوم گُلهای خارت میشوم''|2=''من شرمسارت میشوم تو از کجا ما از کجا. ..''<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>}} | {{ب|''گفتی که یارت میشوم گُلهای خارت میشوم''|2=''من شرمسارت میشوم تو از کجا ما از کجا...''<ref>ر.ک: همان، ص70</ref>}} | ||
{{پایان شعر}} | {{پایان شعر}} | ||