۱۰۱٬۶۹۰
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ن های ' به 'نهای ') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'ل های ' به 'لهای ') |
||
خط ۲۷: | خط ۲۷: | ||
'''آئین و هنر در فرهنگ ایران؛ مقالاتی در باب ابعاد هنرهای آئینی در فرهنگ ایرانی''' پدیدآور [[رحمانی، جبار|جبار رحمانی]]؛ در این کتاب تلاش شده یکی از مفاهیم کلیدی علوم اجتماعی و مطالعات انسان شناسی، یعنی مفهوم آیین و منسک، در کنار مفهوم هنر و امر زیباشناختی بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تجربه های آئینی چگونه و تا چه حدی به مولفه های هنری و زیباشناختی آمیخته اند. در فرهنگ مردم و زندگی واقعی آن ها، امور جدی و محوری جامعه بیش از همه در آئین ها تجلی پیدا می کنند. حرمت و اهمیت این امور در لفافه ای از وجوه زیباشناختی متجلی می شود. در نتیجه، انتقال و بازتولید فرهنگ در بسترهای آیینی و هنری توامان رخ می دهد. | '''آئین و هنر در فرهنگ ایران؛ مقالاتی در باب ابعاد هنرهای آئینی در فرهنگ ایرانی''' پدیدآور [[رحمانی، جبار|جبار رحمانی]]؛ در این کتاب تلاش شده یکی از مفاهیم کلیدی علوم اجتماعی و مطالعات انسان شناسی، یعنی مفهوم آیین و منسک، در کنار مفهوم هنر و امر زیباشناختی بررسی شود. نتایج این پژوهش نشان می دهد که تجربه های آئینی چگونه و تا چه حدی به مولفه های هنری و زیباشناختی آمیخته اند. در فرهنگ مردم و زندگی واقعی آن ها، امور جدی و محوری جامعه بیش از همه در آئین ها تجلی پیدا می کنند. حرمت و اهمیت این امور در لفافه ای از وجوه زیباشناختی متجلی می شود. در نتیجه، انتقال و بازتولید فرهنگ در بسترهای آیینی و هنری توامان رخ می دهد. | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
موضوع، آئین ها در فرهنگ ایران، عموما به آئینهای مذهبی و به طور خاص به آئینهای شیعی تقلیل یافته است و به همین دلیل بررسی این آئین ها بیش از آنکه در سنت دانشگاهی و ذیل اطلاعات میان رشته ای آئین شکل بگیرد، عموما در سنت مطالعات دینی و ذیل رویکردهای الاهیاتی و کلامی انجام شده است. آئین به مثابه فرایندی برای بازنمایی، بازتولید و برساخت امری جدی در یک فرهنگ، نه تنها قابل تقلیل به یک عرصه محدود نیست، بلکه نقش کلیدی ای در همه ی ابعاد و زمنیه های فرهنگ و جامعه در خود دارد. در سننت های علوم اجتماعی نیز مطالعه آئین ها محدود شده است به رویکردی از مردم شناسی سنتی و مطالعات کلاسیک فولکور؛ که در نهایت ترسیم رمانتیک از یک میراث فرهنگی است. از این لحاظ | موضوع، آئین ها در فرهنگ ایران، عموما به آئینهای مذهبی و به طور خاص به آئینهای شیعی تقلیل یافته است و به همین دلیل بررسی این آئین ها بیش از آنکه در سنت دانشگاهی و ذیل اطلاعات میان رشته ای آئین شکل بگیرد، عموما در سنت مطالعات دینی و ذیل رویکردهای الاهیاتی و کلامی انجام شده است. آئین به مثابه فرایندی برای بازنمایی، بازتولید و برساخت امری جدی در یک فرهنگ، نه تنها قابل تقلیل به یک عرصه محدود نیست، بلکه نقش کلیدی ای در همه ی ابعاد و زمنیه های فرهنگ و جامعه در خود دارد. در سننت های علوم اجتماعی نیز مطالعه آئین ها محدود شده است به رویکردی از مردم شناسی سنتی و مطالعات کلاسیک فولکور؛ که در نهایت ترسیم رمانتیک از یک میراث فرهنگی است. از این لحاظ تحلیلهای موجود از آئین یا در تقلیل گرایی رشته ای محدود شده و هرکس از ظن خود آن ها را بررسی کرده است و یا به عهد کلاسیک و مطالعات فولکوریک تقلیل یافته اند. محدود بودن تجربه های میان رشته ای در فضاهای دانشگاهی ایران، و سیطه ی نوعی قبیله گرایی رشته ای سبب شده مطالعه زندگی و واقعیت های اجتماعی، تکرار داستان نمادین فیل و تاریکی باشد. هرچند در نهایت هرنوع مطالعه ای، نوعی تقلیل منظرگرایانه را در خودش دارد، اما اتخاذ رویکردهای میان رشته ای و تلاش برای تلفیق رشته ها و رویکردها در یک مطالعه می تواند موجباتی برای بسط و توسعه رویکردهای علمی و فهم عمیق تر و چند بعدی از یک پدیده باشد. | ||
در مقالاتی که در اینجا جمع آوری شده اند، تلاش شده یکی از مفاهیم کلیددی علوم اجتماعی و مطالعات انسان شناسی، یعنی مفهوم آئین و منسک، با عرصه هنر در کنار هم دیده شود و نشان داده شود که تجربه های آئینی چگونه و تا چه حدی با مولفه های هنری و زیباشناختی آمیخته اند و در زندگی واقعی، امر جدی و مهم و کلیدی که بیش از همه در آئین ها تجلی پیدا می کند، ابعاد و وجوه متعددی دارد و هم زمان امری اجتماعی و هنری و ... است. مهم ترین امور در هر فرهنگی، عمیقا با مفاهیم و مصادیق زیباشناختی آمیخته اند، و فرهنگ بشری در طی تاریخ، مفاهیم و معانی کلیدی را از خلال تجربه های زیباشناختی در بسترهای اجتماعی و فرهنگی تولید و برساخت کرده اند و انسان ها آن ها را تجربه می کنند. به نظر می رسد علوم اجتماعی برای توسعه درک و فهم خودش بهتر است هرچه بیشتر در میدانهای دیگر حضور داشته باشند، و تجربه میدانی نه تنها به معنای حضور یک محقق در میدان اجتماعی، بلکه حضور آن در میدانهای علمی دیگر هم باشد. این تجربه ی میدانی دو لایه (میدان به معنای بستر واقعی فرهنگ و میدان به معنای گفتمان علمی متفاوت) می تواند درکی عمیق تر از ملاحظات روش شناسی علوم اجتماعی (امکان ها و محدودیت های آن) در فهم زندگی در پی داشته باشد. به عبارت دیگر نظریه پردازی و تبیین در علوم اجتماعی هرچه بیشتر باید مبتنی بر تجربه میدانی در دو معنای فوق باشد. | در مقالاتی که در اینجا جمع آوری شده اند، تلاش شده یکی از مفاهیم کلیددی علوم اجتماعی و مطالعات انسان شناسی، یعنی مفهوم آئین و منسک، با عرصه هنر در کنار هم دیده شود و نشان داده شود که تجربه های آئینی چگونه و تا چه حدی با مولفه های هنری و زیباشناختی آمیخته اند و در زندگی واقعی، امر جدی و مهم و کلیدی که بیش از همه در آئین ها تجلی پیدا می کند، ابعاد و وجوه متعددی دارد و هم زمان امری اجتماعی و هنری و ... است. مهم ترین امور در هر فرهنگی، عمیقا با مفاهیم و مصادیق زیباشناختی آمیخته اند، و فرهنگ بشری در طی تاریخ، مفاهیم و معانی کلیدی را از خلال تجربه های زیباشناختی در بسترهای اجتماعی و فرهنگی تولید و برساخت کرده اند و انسان ها آن ها را تجربه می کنند. به نظر می رسد علوم اجتماعی برای توسعه درک و فهم خودش بهتر است هرچه بیشتر در میدانهای دیگر حضور داشته باشند، و تجربه میدانی نه تنها به معنای حضور یک محقق در میدان اجتماعی، بلکه حضور آن در میدانهای علمی دیگر هم باشد. این تجربه ی میدانی دو لایه (میدان به معنای بستر واقعی فرهنگ و میدان به معنای گفتمان علمی متفاوت) می تواند درکی عمیق تر از ملاحظات روش شناسی علوم اجتماعی (امکان ها و محدودیت های آن) در فهم زندگی در پی داشته باشد. به عبارت دیگر نظریه پردازی و تبیین در علوم اجتماعی هرچه بیشتر باید مبتنی بر تجربه میدانی در دو معنای فوق باشد. |