مذاهب الإسلاميين: تفاوت میان نسخهها
جز (جایگزینی متن - 'ـ' به '') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'سرگذشت نامه' به 'سرگذشتنامه ') |
||
(۳۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲: | خط ۲: | ||
| تصویر =NUR14845J1.jpg | | تصویر =NUR14845J1.jpg | ||
| عنوان =مذاهب الإسلاميين | | عنوان =مذاهب الإسلاميين | ||
| عنوانهای دیگر =مذاهب | | عنوانهای دیگر =مذاهب الاسلامىين: المعتزله و الاشاعره و الاسماعيليه و القرامطه و النصيريه | ||
| پدیدآوران = | | پدیدآوران = | ||
[[ | [[بدوی، عبدالرحمن]] (نویسنده) | ||
| زبان = | | زبان =عربی | ||
| کد کنگره =BP 237 /ب4م4 | | کد کنگره =BP 237 /ب4م4 | ||
| موضوع = | | موضوع = | ||
اسلام - | اسلام - فرقهها | ||
متکلمان - | متکلمان - سرگذشتنامه | ||
کلام - تاريخ | کلام - تاريخ | ||
خط ۲۲: | خط ۲۲: | ||
| چاپ =1 | | چاپ =1 | ||
| تعداد جلد =1 | | تعداد جلد =1 | ||
| کتابخانۀ دیجیتال نور = | | کتابخانۀ دیجیتال نور =14845 | ||
| کتابخوان همراه نور =14845 | |||
| کد پدیدآور = | | کد پدیدآور = | ||
| پس از = | | پس از = | ||
خط ۲۸: | خط ۲۹: | ||
}} | }} | ||
'''مذاهب الإسلاميين'''، تألیف [[ | '''مذاهب الإسلاميين'''، تألیف [[بدوی، عبدالرحمن|عبدالرحمن بدوی]]، اندیشمند معروف عرب است. در این اثر، مذاهب کلامی و باطنی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است. | ||
==ساختار== | ==ساختار== | ||
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. در بخش اول، افکار و اعتقادات مذاهب معتزله و اشعریه و در بخش دوم، مذاهب اسماعیلیه و نصیریه مورد مطالعه قرار | کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. در بخش اول، افکار و اعتقادات مذاهب معتزله و اشعریه و در بخش دوم، مذاهب اسماعیلیه و نصیریه مورد مطالعه قرار گرفتهاند. | ||
==گزارش محتوا== | ==گزارش محتوا== | ||
بخش اول مباحث کتاب، با ذکر تعریفات علم کلام آغاز شده است. از دیدگاه نویسنده وسیعترین تعریفات علم کلام را [[تهانوی، محمدعلی بن علی|تهانوی]] در «[[موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم|كشف اصطلاحات الفنون]]» آورده است. علم کلام، اصول دین، فقه اکبر، علم نظر و استدلال و علم توحید و صفات نیز نامیده شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>. | بخش اول مباحث کتاب، با ذکر تعریفات علم کلام آغاز شده است. از دیدگاه نویسنده وسیعترین تعریفات علم کلام را [[تهانوی، محمدعلی بن علی|تهانوی]] در «[[موسوعة كشاف اصطلاحات الفنون و العلوم|كشف اصطلاحات الفنون]]» آورده است. علم کلام، اصول دین، فقه اکبر، علم نظر و استدلال و علم توحید و صفات نیز نامیده شده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص7</ref>. | ||
در بخش اول، مهمترین مذاهب علم کلام، یعنی معتزله و اشاعره معرفی شده است. نویسنده به دو جهت اصرار داشته که | در بخش اول، مهمترین مذاهب علم کلام، یعنی معتزله و اشاعره معرفی شده است. نویسنده به دو جهت اصرار داشته که بخشهای زیادی از متون معتزله و اشاعره را عرضه کند: اول، برای آنکه خواننده به شیوه و عبارات آنها عادت کند؛ دوم، تااینکه هدفگذاری، صرف موضوع باشد بهدور از برداشتهای مبالغهای و مقایسه با افکار جدید که آفت بسیاری از مطالعات در این حوزه است<ref>ر.ک: مقدمه، دومین صفحه</ref>. | ||
بررسی مکتب معتزله و تقسیم آن به دوازده طبقه تاریخی، از جمله مباحث | بررسی مکتب معتزله و تقسیم آن به دوازده طبقه تاریخی، از جمله مباحث مطرحشده در این بخش است که بر اساس کتاب «المنية و الأمل» ابن مرتضی انجام پذیرفته است. ازآنجاکه نویسنده این کتاب، شیعه زیدی است، در طبقه اول نام [[امام على(ع)|علی(ع)]] را بر خلفای راشدین مقدم نموده است. در دیگر طبقات نیز اسامی ائمه زیدیه و دیگر بزرگان معتزلی را ذکر کرده است<ref>ر.ک: متن کتاب، ص44-40</ref>. | ||
در بخش دوم کتاب، سایر مذاهب اسلامی دارای افکار فلسفی بررسی شده است؛ چراکه این کتاب در موضوع فلسفه اسلامی است نه تاریخ فرق دینی. به | در بخش دوم کتاب، سایر مذاهب اسلامی دارای افکار فلسفی بررسی شده است؛ چراکه این کتاب در موضوع فلسفه اسلامی است نه تاریخ فرق دینی. به همینخاطر در بررسی فرق اسلامی، غیر از جهت فلسفی یا افکار خاصی که بر استدلال عقلی مبتنی است، چیزی دیگر مد نظر نبوده است. پس جریانات باطنیه اصلی مانند اسماعیلیه، قرامطه و نصیریه مطرح شده است که همگی رویکرد باطنی دارند؛ یعنی نصوص مقدسه یا شبه مقدسه را تأویل میبرند؛ تأویلی باطنی که با معنای ظاهری آن نصوص اختلاف کاملی دارد؛ برای اینکه بین این معنا و رویکردهای جدید برای کسب قدرت و گسترش حکومت موافقت ایجاد کنند. از اینجاست که این جریانات، با گرایشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی مرتبط هستند<ref>ر.ک: مقدمه، دومین صفحه</ref>. | ||
اسماعیلیه پیروان خود را به یک سری امور نسبت به ائمه الزام | اسماعیلیه پیروان خود را به یک سری امور نسبت به ائمه الزام میکنند. قاضی نعمان مغربی، کتابی با عنوان «الهمة في آداب اتباع الأئمة» را به این موضوع اختصاص داده که نویسنده، این امور را در یازده مورد خلاصه نموده است؛ از جمله اینکه بر پیروان ائمه لازم است که نفس خود را ادب کنند و اعمالشان در خفا و آشکار موافق با ائمه باشد و از مخالفت با آنها پرهیز کنند<ref>ر.ک: متن کتاب، ص1048</ref>. | ||
نویسنده در ابتدای مباحث، معمولاً به منابع مهمی که | نویسنده در ابتدای مباحث، معمولاً به منابع مهمی که میتواند مورد استفاده قرار گیرد اشاره کرده است؛ بهعنوان مثال در رابطه با تأسیس دولت الموت توسط اسماعیلیه نزاریه به کتاب «[[جامع التواريخ]]» [[رشیدالدین فضلالله|فضلالله همدانی]] و «[[تاریخ جهانگشاى جوینى|تاریخ جهانگشا]]» [[جوینی، عطا ملک بن محمد|عطاملک جوینی]] اشاره شده است<ref>ر.ک: همان، ص1060</ref>. | ||
این یک اشتباه رایج و مصطلح تاریخی است که بنا به برخی شباهتها، | این یک اشتباه رایج و مصطلح تاریخی است که بنا به برخی شباهتها، اخوانالصفا را اسماعیلی دانسته یا بر اساس آرای نهچندان علمی و آلوده مخالفانشان، اسماعیلی قلمداد نماییم. عبدالرحمن بدوی از جمله کسانی است که چنین ایدهای دارند. وی در این کتاب با فصلی تحت عنوان «الفوارق بين الإسماعيلية و بين إخوانالصفا في مسألة الإبداع» به بررسی تفاوتهای نظری اخوانالصفا و اسماعیلیه پرداخته است. بدوی بهدرستی تأکید میکند: درحالیکه اسماعیلیه هیچ اعتقادی به مسئله فیض ندارند، اخوانالصفا در «الرسائل»، بنیان اعتقادات خود را بر این قاعده نوافلاطونی بنیان نهادهاند؛ کما اینکه فارابی نیز در «آراء أهل المدينة الفاضلة»، نظریه فیض را پذیرفته بود. مبنای نظریه اخوان در این باب چنین است که علت بقای عقل، امداد حضرت باری تعالی بهواسطه فیضی است که بر آن افاضه میشود و نیز علت تمامیت و کمال عقل، استعداد قبول این فیض است. از دیدگاه اخوان، «نفس کلیه» نیز قوه روحانیهای است که بنا به فیض عقل، وجود مییابد. اخوان نخستین ظهور این فیض را جوهر بسیط روحانیهای (عقل فعال) میدانند که در نهایت کمال و فضیلت، نور محض و حامل جمیع صور اشیا است. بنا به نظر بدوی، اخوان هرگاه از ابداع سخن میگویند – بهعنوان مثال «أبدع الموجودات و اخترع المخلوقات» - منظورشان همین فیض است. | ||
بدوی نفس این اختلاف میان اخوان و اسماعیلیه در امر ابداع و فیض را مبنا قرار داده و نتیجه | بدوی نفس این اختلاف میان اخوان و اسماعیلیه در امر ابداع و فیض را مبنا قرار داده و نتیجه میگیرد که اخوان در مواضع بسیار، اسماعیلیه را به تمسخر گرفته و آنها را مسبعه مینامند. نویسنده کتاب به این کلام اخوان استناد میکند: «مسبعه، توغّل بسیار میکنند، در کشف اشیای هفتگانه تا در آنها، مفاهیم عجیب و غریبی را اظهار دارند». همچنین بدوی میگوید: از این عبارات معلوم میشود که اخوانالصفا خود را از اسماعیلیه نمیشمارند، پس اگر ما علاوه بر آنچه ذکر شد، موارد دیگری از تفاوتهای جدی میان اخوان و اسماعیلیه را متذکر شویم، یقین پیدا میکنیم که اخوانالصفا مستقل از اسماعیلیه بوده و اسماعیلی محسوب نمیشوند و بلکه هرکدام مذهب جداگانهای دارند؛ به همین دلیل بسیار حیرت میکنیم از اینکه میبینیم برخی اصرار دارند اخوان را اسماعیلی دانسته و مذهب هر دو را واحد و مشابه بدانند<ref>ر.ک: بلخاری قهی، حسن، ص73-72؛ متن کتاب، ص979-978</ref>. | ||
==وضعیت کتاب== | ==وضعیت کتاب== | ||
در | در پاورقیهای کتاب به منابع مورد استفاده و اختلاف نسخ اشاره شده است. فهرست مطالب، در انتهای کتاب ذکر شده است. | ||
در بخش اول کتاب، اسامی اعلام معتزله بصره و بغداد در دو جدول جداگانه | در بخش اول کتاب، اسامی اعلام معتزله بصره و بغداد در دو جدول جداگانه بهصورت درختی نمایش داده شده است<ref>ر.ک: همان، ص46-45</ref>. | ||
==پانویس== | ==پانویس== | ||
خط ۵۹: | خط ۶۰: | ||
==منابع مقاله== | ==منابع مقاله== | ||
# مقدمه و متن کتاب. | # مقدمه و متن کتاب. | ||
#[[:noormags:1081658|بلخاری قهی، حسن، «گرایش از فلسفه عقلی به حکمت باطنی در آراء | #[[:noormags:1081658|بلخاری قهی، حسن، «گرایش از فلسفه عقلی به حکمت باطنی در آراء اخوانالصفا (تحلیل نخستین رویارویی اندیشمندان مسلمان با فلسفه)»، پایگاه مجلات تخصصی نور، مجله: تاریخ فلسفه، پاییز 1393، شماره 18، ص55 تا 86]]. | ||
==وابستهها== | ==وابستهها== | ||
{{وابستهها}} | |||
[[رده:کتابشناسی]] | [[رده:کتابشناسی]] | ||
خط ۷۲: | خط ۷۳: | ||
[[رده:مذاهب کلامی اهل سنت]] | [[رده:مذاهب کلامی اهل سنت]] | ||
نسخهٔ کنونی تا ۳۰ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۴۸
مذاهب الإسلاميين | |
---|---|
پدیدآوران | بدوی، عبدالرحمن (نویسنده) |
عنوانهای دیگر | مذاهب الاسلامىين: المعتزله و الاشاعره و الاسماعيليه و القرامطه و النصيريه |
ناشر | دار العلم للملايين |
مکان نشر | لبنان - بيروت |
چاپ | 1 |
موضوع | اسلام - فرقهها
متکلمان - سرگذشتنامه کلام - تاريخ |
زبان | عربی |
تعداد جلد | 1 |
کد کنگره | BP 237 /ب4م4 |
نورلایب | مطالعه و دانلود pdf |
مذاهب الإسلاميين، تألیف عبدالرحمن بدوی، اندیشمند معروف عرب است. در این اثر، مذاهب کلامی و باطنی اسلامی مورد بررسی قرار گرفته است.
ساختار
کتاب، مشتمل بر یک مقدمه و دو بخش است. در بخش اول، افکار و اعتقادات مذاهب معتزله و اشعریه و در بخش دوم، مذاهب اسماعیلیه و نصیریه مورد مطالعه قرار گرفتهاند.
گزارش محتوا
بخش اول مباحث کتاب، با ذکر تعریفات علم کلام آغاز شده است. از دیدگاه نویسنده وسیعترین تعریفات علم کلام را تهانوی در «كشف اصطلاحات الفنون» آورده است. علم کلام، اصول دین، فقه اکبر، علم نظر و استدلال و علم توحید و صفات نیز نامیده شده است[۱].
در بخش اول، مهمترین مذاهب علم کلام، یعنی معتزله و اشاعره معرفی شده است. نویسنده به دو جهت اصرار داشته که بخشهای زیادی از متون معتزله و اشاعره را عرضه کند: اول، برای آنکه خواننده به شیوه و عبارات آنها عادت کند؛ دوم، تااینکه هدفگذاری، صرف موضوع باشد بهدور از برداشتهای مبالغهای و مقایسه با افکار جدید که آفت بسیاری از مطالعات در این حوزه است[۲].
بررسی مکتب معتزله و تقسیم آن به دوازده طبقه تاریخی، از جمله مباحث مطرحشده در این بخش است که بر اساس کتاب «المنية و الأمل» ابن مرتضی انجام پذیرفته است. ازآنجاکه نویسنده این کتاب، شیعه زیدی است، در طبقه اول نام علی(ع) را بر خلفای راشدین مقدم نموده است. در دیگر طبقات نیز اسامی ائمه زیدیه و دیگر بزرگان معتزلی را ذکر کرده است[۳].
در بخش دوم کتاب، سایر مذاهب اسلامی دارای افکار فلسفی بررسی شده است؛ چراکه این کتاب در موضوع فلسفه اسلامی است نه تاریخ فرق دینی. به همینخاطر در بررسی فرق اسلامی، غیر از جهت فلسفی یا افکار خاصی که بر استدلال عقلی مبتنی است، چیزی دیگر مد نظر نبوده است. پس جریانات باطنیه اصلی مانند اسماعیلیه، قرامطه و نصیریه مطرح شده است که همگی رویکرد باطنی دارند؛ یعنی نصوص مقدسه یا شبه مقدسه را تأویل میبرند؛ تأویلی باطنی که با معنای ظاهری آن نصوص اختلاف کاملی دارد؛ برای اینکه بین این معنا و رویکردهای جدید برای کسب قدرت و گسترش حکومت موافقت ایجاد کنند. از اینجاست که این جریانات، با گرایشهای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی مهمی مرتبط هستند[۴].
اسماعیلیه پیروان خود را به یک سری امور نسبت به ائمه الزام میکنند. قاضی نعمان مغربی، کتابی با عنوان «الهمة في آداب اتباع الأئمة» را به این موضوع اختصاص داده که نویسنده، این امور را در یازده مورد خلاصه نموده است؛ از جمله اینکه بر پیروان ائمه لازم است که نفس خود را ادب کنند و اعمالشان در خفا و آشکار موافق با ائمه باشد و از مخالفت با آنها پرهیز کنند[۵].
نویسنده در ابتدای مباحث، معمولاً به منابع مهمی که میتواند مورد استفاده قرار گیرد اشاره کرده است؛ بهعنوان مثال در رابطه با تأسیس دولت الموت توسط اسماعیلیه نزاریه به کتاب «جامع التواريخ» فضلالله همدانی و «تاریخ جهانگشا» عطاملک جوینی اشاره شده است[۶].
این یک اشتباه رایج و مصطلح تاریخی است که بنا به برخی شباهتها، اخوانالصفا را اسماعیلی دانسته یا بر اساس آرای نهچندان علمی و آلوده مخالفانشان، اسماعیلی قلمداد نماییم. عبدالرحمن بدوی از جمله کسانی است که چنین ایدهای دارند. وی در این کتاب با فصلی تحت عنوان «الفوارق بين الإسماعيلية و بين إخوانالصفا في مسألة الإبداع» به بررسی تفاوتهای نظری اخوانالصفا و اسماعیلیه پرداخته است. بدوی بهدرستی تأکید میکند: درحالیکه اسماعیلیه هیچ اعتقادی به مسئله فیض ندارند، اخوانالصفا در «الرسائل»، بنیان اعتقادات خود را بر این قاعده نوافلاطونی بنیان نهادهاند؛ کما اینکه فارابی نیز در «آراء أهل المدينة الفاضلة»، نظریه فیض را پذیرفته بود. مبنای نظریه اخوان در این باب چنین است که علت بقای عقل، امداد حضرت باری تعالی بهواسطه فیضی است که بر آن افاضه میشود و نیز علت تمامیت و کمال عقل، استعداد قبول این فیض است. از دیدگاه اخوان، «نفس کلیه» نیز قوه روحانیهای است که بنا به فیض عقل، وجود مییابد. اخوان نخستین ظهور این فیض را جوهر بسیط روحانیهای (عقل فعال) میدانند که در نهایت کمال و فضیلت، نور محض و حامل جمیع صور اشیا است. بنا به نظر بدوی، اخوان هرگاه از ابداع سخن میگویند – بهعنوان مثال «أبدع الموجودات و اخترع المخلوقات» - منظورشان همین فیض است.
بدوی نفس این اختلاف میان اخوان و اسماعیلیه در امر ابداع و فیض را مبنا قرار داده و نتیجه میگیرد که اخوان در مواضع بسیار، اسماعیلیه را به تمسخر گرفته و آنها را مسبعه مینامند. نویسنده کتاب به این کلام اخوان استناد میکند: «مسبعه، توغّل بسیار میکنند، در کشف اشیای هفتگانه تا در آنها، مفاهیم عجیب و غریبی را اظهار دارند». همچنین بدوی میگوید: از این عبارات معلوم میشود که اخوانالصفا خود را از اسماعیلیه نمیشمارند، پس اگر ما علاوه بر آنچه ذکر شد، موارد دیگری از تفاوتهای جدی میان اخوان و اسماعیلیه را متذکر شویم، یقین پیدا میکنیم که اخوانالصفا مستقل از اسماعیلیه بوده و اسماعیلی محسوب نمیشوند و بلکه هرکدام مذهب جداگانهای دارند؛ به همین دلیل بسیار حیرت میکنیم از اینکه میبینیم برخی اصرار دارند اخوان را اسماعیلی دانسته و مذهب هر دو را واحد و مشابه بدانند[۷].
وضعیت کتاب
در پاورقیهای کتاب به منابع مورد استفاده و اختلاف نسخ اشاره شده است. فهرست مطالب، در انتهای کتاب ذکر شده است.
در بخش اول کتاب، اسامی اعلام معتزله بصره و بغداد در دو جدول جداگانه بهصورت درختی نمایش داده شده است[۸].