۱۴۵٬۹۸۱
ویرایش
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - 'فارسي' به 'فارسی') |
Hbaghizadeh (بحث | مشارکتها) جز (جایگزینی متن - ' می ک' به ' میک') برچسبها: ویرایش همراه ویرایش از وبگاه همراه |
||
| خط ۳۴: | خط ۳۴: | ||
==گزارش کتاب== | ==گزارش کتاب== | ||
این کتاب قصد آن ندارد که سارتر را از حد معمول خود فراتر جلوه دهد و تبلیغی برای اگزیستانسیالیسم وی باشد. در این کتاب البته سارتر، سارتر است؛ نه فراتر و نه فروتر. این کتاب میخواهد بر این امر اصرار ورزد که اگر اندیشه سارتر در قالب «سارترزدگی» یا «سارترگرایی» به این جغرافیای فکری راه گشود و دو دهه از تاریخ روشنفکری ایران را تحت تأثیر خود قرار داد، بیارتباط با شرایط کشور و جهان نبود. اقتضای زمانه بود. شرایط سیاسی، اجتماعی کشور و جهان این گونه ایجاب | این کتاب قصد آن ندارد که سارتر را از حد معمول خود فراتر جلوه دهد و تبلیغی برای اگزیستانسیالیسم وی باشد. در این کتاب البته سارتر، سارتر است؛ نه فراتر و نه فروتر. این کتاب میخواهد بر این امر اصرار ورزد که اگر اندیشه سارتر در قالب «سارترزدگی» یا «سارترگرایی» به این جغرافیای فکری راه گشود و دو دهه از تاریخ روشنفکری ایران را تحت تأثیر خود قرار داد، بیارتباط با شرایط کشور و جهان نبود. اقتضای زمانه بود. شرایط سیاسی، اجتماعی کشور و جهان این گونه ایجاب میکرد. گذشت از آن، سارتر و اندیشههای او زاده دوران خود بود. در باب موضوعاتی چند، گفتهها داشت؛ «انسان، محکوم به آزادی»، «ادبیات متعهد» و «روشنفکر مسئول» در صدر آن گفتهها بود که چونان سلاحی کارآمد و کارساز کما بیش به کار روشنفکران انقلابی، آرمانی و ایدئولوژیزده آن دوران میآمد و ایضاً فلسفه اصالت وجود که واکنشی شدید در برابر ناملایمات قرن بود. انقلابیون را در راه مبارزه مدد میرساند. | ||
اگر نگارنده قلم در جهت نقش تأثیرگذار سارتر بر جغرافیای فکری ایران چرخانیده است و به طور کلی بر واژه «سارترزدگی» مهر تأیید نهاده است به منزلۀ مثبت انگاشتن و ارزشگذاری اندیشههای سارتر نیست، بلکه عزم آن را داشته است که تنها انگشت اشارت بر واقعیتی آشکار و پنهان از تاریخ تفکر این مرز و بوم بنشاند و در حد توان اوراقی از این تاریخ کما بیش سر به مهر را برای مخاطبان جوان و علاقهمندِ زمانۀ حاضر بازگشاید. این کتاب در هفت فصل تنظیم شده است. | اگر نگارنده قلم در جهت نقش تأثیرگذار سارتر بر جغرافیای فکری ایران چرخانیده است و به طور کلی بر واژه «سارترزدگی» مهر تأیید نهاده است به منزلۀ مثبت انگاشتن و ارزشگذاری اندیشههای سارتر نیست، بلکه عزم آن را داشته است که تنها انگشت اشارت بر واقعیتی آشکار و پنهان از تاریخ تفکر این مرز و بوم بنشاند و در حد توان اوراقی از این تاریخ کما بیش سر به مهر را برای مخاطبان جوان و علاقهمندِ زمانۀ حاضر بازگشاید. این کتاب در هفت فصل تنظیم شده است. | ||